ما چه نوع سرمایهداری میخواهیم؟
بهطور کلی، ما سه مدل برای انتخاب داریم. اولین گزینه «سرمایهداری سهامداری» است که توسط بسیاری از شرکتهای غربی پذیرفته شده است. این نوع سرمایهداری معتقد است هدف اصلی یک شرکت، باید حداکثرسازی سود خود باشد. اما طرفداران سرمایهداری سهامداری از جمله میلتون فریدمن و مکتب شیکاگو از این واقعیت غافل بودند که یک شرکت سهامی عام نه تنها یک نهاد صرفا سودجو نیست بلکه یک سازمان اجتماعی است. همراه با فشارهای صنعت مالی برای افزایش نتایج کوتاهمدت، تمرکز تکمحوری بر سود باعث شد سرمایهداری سهامداری به طرز فزایندهای از اقتصاد واقعی جدا شود. بسیاری درک کردهاند که این شکل از سرمایهداری دیگر پایدار نیست.
مدل دوم «سرمایهداری دولتی» است که تنظیم مسیر اقتصاد را به دولت واگذار میکند و در بسیاری از بازارهای نوظهور به روز شده است. طرفداران آن میگویند سرمایهداری دولتی چشمانداز بلندمدت را دنبال میکند و از موفقیتهای اخیر به ویژه در آسیا برخوردار است. اما در حالی که سرمایهداری دولتی ممکن است برای یک مرحله از توسعه مناسب باشد، باید به تدریج تکامل یابد، تا پیش از آنکه از درون، از طریق فساد از پای در بیاید.
اما در مقایسه با این دو گزینه، بیشترین توصیه درخصوص گزینه سوم وجود دارد. «سرمایهداری ذینفعان»، الگویی که من برای اولین بار نیم قرن پیش پیشنهاد کردم، شرکتهای خصوصی را بهعنوان متولی جامعه قرار میدهد و به وضوح بهترین پاسخ به چالشهای اجتماعی و زیست محیطی امروز است.
اما برای حمایت از اصول سرمایهداری ذینفعان، شرکتها به معیارهای جدیدی نیاز خواهند داشت. برای شروع، باید یک تعریف جدید از «ایجاد ارزش مشترک» خلق کرد، تعریفی که شامل اهداف «محیط زیستی، اجتماعی و حاکمیتی» بهعنوان مکمل معیارهای مالی استاندارد باشد.
دومین معیار که باید تعدیل شود، پاداش اجرایی است. از دهه ۱۹۷۰، دستمزدهای اجرایی به شدت تغییر یافته است، بیشتر برای همسو کردن تصمیمسازیها با منافع سهامداران. در پارادایم جدید ذینفعان، در عوض حقوق باید با معیار جدید ایجاد ارزش مشترک بلندمدت همسو شود. شرکتهای بزرگ باید متوجه شوند که خودشان در آینده مشترک ما، ذینفعان اصلی هستند. بدیهی است، همه شرکتها باید همچنان به دنبال صلاحیتهای اصلی خود و حفظ ذهنیت کارآفرینی باشند. اما آنها همچنین باید با سایر ذینفعان همکاری کنند تا وضعیت جهانی را که در آن فعالیت میکنند، بهبود بخشند.
رهبران مشاغل اکنون فرصتی باورنکردنی دارند. آنها با ارائه معنای حقیقی سرمایهداری ذینفعان، میتوانند فراتر از تعهدات قانونی خود عمل کرده و از وظیفه خود نسبت به جامعه حمایت کنند. آنها میتوانند جهان را برای دستیابی به اهداف مشترک، مانند مواردی که در توافقنامه اقلیمی پاریس و برنامه توسعه پایدار سازمان ملل ذکر شده است، نزدیکتر کنند.