اکونومیست بررسی کرد
چرا اسلامگرایان به زبان بازار آزاد سخن میگویند؟

تنها چند ماه پیش، اسعد الشیبانی یکی از اعضای یک گروه اسلامگرای تندرو بود که نامش در لیست سیاه سازمان ملل قرار داشت. شاید هیچکس تصور نمیکرد او در نهایت بر کرسی وزیر خارجه سوریه بنشیند و درباره فواید بازار آزاد در یک نشست اقتصادی بینالمللی در سوئیس صحبت کند. اما از یک نظر، سفر او اقدامی غیرعادی نبود. در سرتاسر جهان عرب، اسلامگرایان اغلب سرمایهدارانی مومنتر از رقبای ملیگرای خود هستند. اخوانالمسلمین هنگامی که در مصر به قدرت رسید، سرمایههای خصوصی را برای همهچیز، از انرژی گرفته تا آموزش، جذب کرد. النهضه، حزب اصلی اسلامگرای تونس، بیشتر بهخاطر تلاش برای خصوصیسازی شرکتهای دولتی، بهجای تلاش برای اسلامیسازی جامعه زیر تیغ انتقادات قرار داشت.
البته میتوان گفت برخی از این سیاستها تنها اقداماتی تاکتیکی است. اسلامگرایانی که در سالهای اخیر پس از انقلابهای مردمی به قدرت رسیدند، برای جلب نظر حامیان خود مجبور به اتخاذ چنین سیاستهایی بودند. آنها میخواستند از این طریق خود را از پیشینیانشان متمایز کنند. برای مثال سوریه تحت کنترل رژیم اسد یک اقتصاد دستوری به سبک شوروی را با سرمایهداری رفاقتی ترکیب کرده بود. در نتیجه حاکمان جدید باید به جامعه وعده سیاستهایی متفاوت از گذشته بدهند. موفقیت حزب عدالت و توسعه دوستدار تجارت ترکیه که در سال ۲۰۰۲ قدرت را در دست گرفت، یک الگو بوده است.
وقتی قانونگذاران برای سیاستهای خود نیاز به فتوای دینی دارند، روحانیون از ارائه آن خوشحال میشوند. دارالافتا، یک مرجع مذهبی دولتی در مصر، استدلال میکند که اقتصاد برنامهریزیشده مغایر با اسلام است، زیرا آزادیهای فردی را محدود میکند. این نهاد توضیح میدهد که اقتصاد ایدهآل اسلامی «بازار آزاد عاری از انحصار و حیله و نیرنگ» و سایر معایب است، تفسیری که به عقاید آدام اسمیت نزدیک است.
بسیاری از محققان استدلال میکنند که دین اسلام با تجارت دشمنی ندارد. مالیاتی که به زکات معروف است و بر مومنان واجب است، در خدمت توزیع مجدد ثروت است – اما در وهله اول جمعآوری آن اشکالی ندارد. خیرات الشاطر، قدرتمندترین عضو اخوان پس از انقلاب مصر، یک میلیونر بود که زنجیرهای از خواربارفروشیها و فروشگاههای مبلمان را اداره میکرد.
بااینحال دین اسلام حتی اگر حامی بازارهای آزاد باشد، اما درباره نحوه سازماندهی آنها توضیحی نمیدهد. اخوانالمسلمین و النهضه هیچیک نتوانستند اصلاحات اقتصادی جدی را در مصر و تونس اجرا کنند. در واقع میتوان گفت در حوزه مسائل مالی، همانطور که درباره مباحث دینی هم اینگونه است، دانستن اصول دینی – اعتقادی، و نحوه اجرا و دنبالکردن آنها کاملا دو مقوله متفاوت است. در واقع دنبال کردن و پیاده کردن این اصول است که همیشه سخت و دشوار است.