بازی‌ تاج‌وتخت از گزنفون تا ماسک

 پس بی‌دلیل نیست که اگر او توییتی درباره ایران بزند، هیاهو به پا می‌کند. به‌ویژه پس از شایعاتی که درباره گفت‌وگوی پنهانی او با برخی مقامات ایران مطرح شد. به همین دلیل وقتی او اعلام کرد: در حال خواندن کتابی باستانی درباره ایران است؛ باب بحث‌های زیادی باز و این سوال مطرح شد که چرا این روزها رفیق گرمابه و گلستان ترامپ کتابی درباره «شرح لشکرکشی کوروش کوچک و بازگشت ۱۰‌هزار نفر یونانی» نوشته گزنفون را می‌خواند؟ اگر چه به تازگی ترامپ اعلام کرده؛ ایلان ماسک از این پس فقط می‌تواند در نقش مشاور توصیه‌هایی برای کارآمدی دولت ارائه کند و تصمیم اخراج کارکنان با او نخواهد بود، با این حال نمی‌توان نقش مشاوره ماسک در کاخ سفید را نادیده گرفت.

از جامعه آرمانی تا جامعه از هم گسیخته

«شرح لشکرکشی کوروش کوچک و بازگشت ۱۰هزار نفر یونانی» یکی از معروف‌ترین آثار گزنفون، سرباز حرفه‌ای و نویسنده اهل یونان باستان است. گزنفون یکی از شاگردان سقراط بود که به فلسفه و نوشتن تاریخ علاقه داشت. با  وجود این او بعدها به‌عنوان سپاهی اجیر در لشکرکشی کوروش کوچک علیه برادرش اردشیر دوم شرکت کرد. پس از مرگ کوروش، سپاهیان یونانی گزنفون را به رهبری خود برگزیدند.

او توانست بازمانده سپاه یونان را از راه ماد و آسیای صغیر به یونان بازگرداند. گزنفون انسانی شجاع، مبادی آداب و معتقد به اخلاق شناخته می‌شود که تاریخ‌نگاری هم کرده است. او کتابی هم درباره شناخت کوروش کبیر دارد. این دو کتاب به‌صورت کلی بازگوکننده بخشی از تاریخ ایران است که امپراتوری جهان بود. اگر بخواهیم این دو کتاب را با هم مقایسه کنیم، می‌تواند انبوهی داده راهگشا به ما بدهد. هرچند این درد همواره وجود داشته که ایرانیان کمتر تاریخ خود را نوشته‌اند همان‌طور که در خواندن و تشریح آنچه بر سرزمینشان گذشته است همیشه تسامح داشته‌اند. با  وجود این گزنفون از آنجا ‌که خواسته با نوشتن کتاب کوروش کبیر درس‌هایی به حکمرانان یونانی بدهد، بسیار جای تامل است.

او شیوه پرورش، آموزش و زندگی کوروش بزرگ را نمونه‌ای از پادشاهی آرمانی می‌داند. او معتقد بود که یک پادشاه باید عادل، خردمند، شجاع و معتدل باشد و وظیفه‌اش حفاظت از رعایا و رهبری آنها به سوی سعادت و نیکبختی است. این شاید تصویری است که بیشتر ایرانیان همواره به آن می‌بالند و یادآور دوران طلایی این ملت است.

این در حالی است که در کتاب دیگر او یعنی همین کتابی که ماسک می‌خواند و احتمالا دنبال عبرت‌آموزی از آن است به نقطه‌ضعف‌های ایرانیان پرداخته شده است؛ کتابی که درباره رقابت بر سر پادشاهی بین دو برادر است. یکی از برادران یعنی کوروش کوچک از بیگانگان کمک می‌گیرد تا در بازی تاج‌وتخت پیروز شود. ایران در این کتاب از جامعه آرمانی با حضور پادشاهی چون کوروش کبیر فاصله گرفته و به همین دلیل دچار آشوبناکی شده است که به نظر این شکاف‌ها در ادوار مختلف تکرار شده است. 

گزنفون در این کتاب یکی از مهم‌ترین مشکلات ایران را «ساختار سیاسی» آن می‌داند و اینکه عدالت اقتصادی و اجتماعی در لایه‌های مختلف رعایت نمی‌شده‌است. به‌کارگیری خدعه و نیرنگ در براندازی قدرت حاکم که در نهایت تبعات غیرقابل جبرانی برای اجتماع دارد و از سوی دیگر ضعف در ارتش و نیروی نظامی پادشاهی ایران در آن زمان که باعث می‌شود گزنفون که خود سردار ۱۰هزار نیروی یونانی است آنها را نجات دهد و به سرزمین خود برگرداند.

جهان طعمه‌ها و گرگ‌ها

برای اینکه بتوانیم نگاه جامع‌تری به این موضوع داشته باشیم، گفت‌وگویی با حکمت‌الله ملاصالحی، استاد تمام دانشگاه‌ تهران و نخستین پژوهشگر مباحث عمیق و دشوار دانش نوظهور «فلسفه باستان‌شناسی» داشتیم. ملاصالحی درباره این کتاب به «دنیای‌اقتصاد» می‌گوید: «گزنفون از حلقه گفت‌وگوی سقراطیان است و شاگردش. او در عصری زندگی می‌کند که دوران زرین یونان است. درواقع مهم این است که گزنفون درباره سرداری می‌نویسد که سردار کشور دیگری است. یک موقع است که من درباره کوروش به‌عنوان یک ایرانی می‌نویسم؛ یک موقع است که دیگری درباره سردار ایرانی می‌نویسد.

این نشان می‌دهد که چه اندازه این سردار دارای شهرت و آوازه جهانی است آن هم به خاطر منش و انسان‌دوستی. وقتی شما منشور کوروش را می‌خوانید، متوجه می‌شوید که یک خیزشی در آگاهی انسان در جهان اتفاق افتاده است.» او درباره انگیزه خواندن این کتاب می‌گوید: «مهم نیست که آنها با چه انگیزه‌ای این کار را می‌کنند. مساله این است که ما چه می‌کنیم؟ ما چقدر برای اندیشه و شناخت تاریخ ایرانی تلاش می‌کنیم؟ وقتی اندیشه و شناخت تاریخی را نداشته باشیم در آن صورت است که دیگران تاریخ ما را می‌نویسند و هر طور هم بخواهند، می‌نویسند.»

او درباره شرایط کلی ایران می‌گوید: «واقعیت این است که صهیونیست‌ها پول کلان دارند و هرجا احساس خطر بکنند، برایش از پیش برنامه می‌ریزند. آنها از تجربه و امکانات خود استفاده می‌کنند که شرایط تجزیه را در کشورهای مورد هدف خود فراهم کنند. متاسفانه جامعه و جهان ما، جهان طعمه‌ها و گرگ‌هاست. عملا در مساله اوکراین می‌بینید کسی با کسی دوست نیست. اگر سفری به انگلستان و فرانسه داشته باشید، متوجه می‌شوید که خبری درباره آن نیست که گویش اسکاتلندی در حال از بین رفتن است یا اینکه اقوام فرانسوی چگونه زندگی می‌کنند. اصلا این حرف‌ها مضحک است. وقتی اینجا باشیم زخم‌ها را پررنگ می‌کنند تا از آن به موقع استفاده کنند. این را وقتی مسوولان یک جامعه ندانند، زخم‌ها عمیق‌تر می‌شود. ما ملتی ۳هزارساله هستیم؛ درحالی‌که اگر تاریخ بلژیک و دانمارک را به عنوان دولت- ملت بخوانیم متوجه می‌شویم که به یک قرن هم نمی‌رسد.»

او تاکید می‌کند: «ما میراث فرهنگی داریم، حافظه تاریخی و باورهای مشترک داریم. همه اینها هست. اینها کاملا جا انداخته‌اند، ما اقوام ایرانی هستیم، نه ملت ایران! واقعا برخی آدم‌های بی‌خبر چقدر راه را باز می‌کنند برای تخریب این مملکت! شما وارد مترو می‌شوید و می‌بینید که فیلم این‌ را گذاشته‌اند که چطور شیر بوفالو را می‌درد... اما اینکه قهرمان کشتی ایران را ببینیم که شانه حریف خود را به زمین زده یا قهرمان وزنه‌برداری در المپیک را نشان نمی‌دهیم. این نشان می‌دهد، فرهنگ ما درست فهمیده نشده است. دشمن هم از این خلأ استفاده می‌کند.» واقعیت این است که هیچ‌ نشانه‌ای در رفتارهای سیاسی بی‌دلیل نیست؛ اما دلیل آنها هر چه هست، به نظر در پایان باید به این سوال برسیم: «ما چقدر تاریخ خود را خوانده و ضعف‌ها و قوت‌های خود را شناخته‌ایم؟»