آیا بنگاههای کوچک و متوسط(SMEs) ستون فقرات اقتصاد کشور هستند؟
در واقع بنگاههای کوچک و متوسط ستون فقرات اقتصاد شهری هستند؛ این کسب و کارها تقریبا برای تمام اقتصادهای جهان مهم هستند؛ بهویژه برای کشورهای در حال توسعهای مانند ایران که با اختلاف عمده درآمد و بیکاری روبهرو هستند. این بنگاهها نقش مهمی در ایجاد مشاغل برای ساکنان محلی بازی میکنند با این حال، اغلب مدیران شهری و توسعهدهندگان اقتصادی، هنگام اختصاص منابع برای رشد اقتصادی، اولویت را به کسب و کارهای بزرگ میدهند تا حفظ و جذب بنگاههای کوچک و متوسط. تعریف «کسب و کارهای کوچک و متوسط» با توجه به هر کشور و صنعت متفاوت است. علاوه بر تعداد کارکنان، روشهایی که برای طبقهبندی شرکتهای کوچک و متوسط بهکار میبرند، عبارتند از: فروش سالانه (گردش مالی)، ارزش داراییها و سود خالص (ترازنامه)، به تنهایی یا بهعنوان ترکیبی از این عوامل است.
طبق تعریفی که بانک جهانی از بنگاههای کوچک و متوسط ارائه داده، این کسب وکارها به بنگاههایی اطلاق میشود که دارای حداکثر ۳۰۰ نفر نیرو بوده و فروش کل سالانه آن از ۱۵ میلیون دلار تجاوز نکند. در ایران نیز تعریف کسب وکارهای کوچک و متوسط از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است و تعریف واحد و مشترکی در این خصوص وجود ندارد. ارگانها و سازمانهای مختلف هر یک بنا به مقتضیات کاری خود، تعاریف و تقسیمبندیهای متفاوتی ارائه دادهاند. وزارتخانههای ذیربط اعم از وزارت صنعت، معدن و تجارت یک تعریف از این کسب وکارها دارند و بانک مرکزی و مرکز آمار نیز هر یک تعاریف متفاوتی از این بنگاهها ارائه کردهاند. شاخصهای مختلفی برای تعریف این کسب وکارها وجود دارد، اما شاخصی که در این تعاریف مشترک است، تعداد کارکنان این کسبوکارها است. بهعنوان نمونه در طبقهبندی اداره آمار بانک مرکزی واحدهای با کمتر از ۱۰ کارکن «خرد»، ۱۰ تا ۴۹ کارکن «کوچک»، ۵۰ تا ۹۹ کارکن «متوسط» و بالاتر از ۱۰۰ کارکن «بزرگ» نامیده میشوند.
با این حال برای یک سازمان یا کسب و کار، موفقیت یا شکست بستگی به محیطی دارد که در آن عمل میکند. عوامل خارجی و داخلی وجود دارد که عملکرد SMEها را تحت تاثیر قرار میدهد و در نتیجه بر رشد اقتصادی اثرگذار هستند. عوامل بیرونی آنهایی هستند که متعلق به محیط کلان هستند؛ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیک، زیستمحیطی و قانونی است و نمیتوان آنها را کنترل کرد. برخی از این عوامل عبارتند از: رقابت، بحران اقتصادی، رفتار مصرفکننده، سیاستهای دولتی، دسترسی به منابع مالی، موقعیت جغرافیایی و فساد.
عوامل داخلی آنهایی هستند که میتوانند کنترل شوند و در داخل سازمان تصمیمگیری انجام میشود. برخی از این عوامل عبارتند از: شایستگی مدیریت، فقدان نیروی کار ماهر، بازاریابی، فناوری، تحقیق و توسعه (در حمایت از نوآوری) و مسوولیت اجتماعی شرکتی (CSR). این موارد باید توسط نهادهای دولتی بهخصوص مالی مورد بررسی قرار گیرند که به نوبه خود انگیزهای برای رشد اقتصادی کشورها هستند. اکثریت قریب به اتفاق کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه روی پویایی، شدتعمل و خطرپذیری بنگاههای کوچک و متوسط تاکید میکنند تا روند رشد اقتصادی را حفظ کنند. برخی از محققان معتقدند که گسترش SMEها باعث رشد اشتغال بیش از شرکتهای بزرگ میشود؛ چرا که کارآفرینی در SMEها بسیار موثرتر بوده و ابزاری برای کاهش فقر بهحساب میآید، بنابراین توسعه کارآفرینی در اقتصاد کشور ما اهمیت دارد؛ در حالی که با وابستگی سنگین به نفت، تولید پایین محصولات کشاورزی، بیکاری بالا، استفاده کم از ظرفیت صنعتی، نرخ تورم بالا و کمبود زیرساختهای صنعتی روبهرو هستیم، این محدودیتها میزان رشد فعالیتهای کارآفرینی را در کشور ما محدود میکند. با این حال شایعترین محدودیتهایی که مانع رشد اقتصادی بنگاههای کوچک و متوسط در ایران هستند، عبارتند از: فقدان حمایت مالی، مدیریت ضعیف، فساد، عدم آموزش و تجربه، زیرساخت ضعیف، سود ناکافی و تقاضای کم برای محصول و خدمات. به گفته سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل متحد (UNIDO) برای کشورهای در حال توسعه مانند ایران، ادغام در اقتصاد جهانی از طریق آزادسازی اقتصادی و رفع محدودیت بهعنوان راه اصلی برای از بین بردن فقر و نابرابری در نظر گرفته میشود. مهمتر اینکه، در توسعه بخش خصوصی که در آن SMEها میتوانند نقش فعالی ایفا کنند. این بنگاهها تمایل به بهکارگیری فرآیندهای تولید، بیشتر از شرکتهای بزرگ دارند. در نتیجه، آنها بهطور قابل توجهی به ارائه فرصتهای شغلی مولد، تولید درآمد و در نهایت کاهش فقر کمک میکنند. مطالعهای توسط سازمان کسب و کار کوچک آمریکا انجام شده که نشان میدهد که کسب و کارهای کوچک ۱۶ برابر اختراع بیشتری در مقایسه با بنگاههای بزرگ به ازای هر کارمند به ثبت میرسانند. نمونه دیگری که در اینجا میتوان ذکر کرد در مورد اتحادیه اروپاست. به عبارتی بنگاههای کوچک و متوسط ستون فقرات اقتصاد و ۹۹ درصد از تمام مشاغل در اتحادیه اروپا را شکل میدهند. در پنج سال گذشته، حدود ۸۵ درصد از شغلهای جدید را ایجاد کردهاند و همچنین دو سوم کل اشتغال بخش خصوصی را در بر میگیرند. کمیسیون اروپا، SMEها و کارآفرینی را بهعنوان کلید تضمین رشد اقتصادی، نوآوری، ایجاد شغل و ادغام اجتماعی در اتحادیه اروپا در نظر میگیرد. بهطور کلی توسعه بنگاههای کوچک و متوسط بستگی به عوامل اقتصاد کلان، محیط کسب و کار، فرصتهای رشد و تعیینکنندههای تاریخی (مکان جغرافیایی، نرخ مرگومیر، تقسیمبندیهای قومی، سیستم حقوقی...) دارد. نتیجه اینکه، در اقتصاد امروز بنگاههای کوچک و متوسط بهعنوان ابزاری واقعی برای رشد اقتصادی یک کشور محسوب میشوند و با توجه به اهمیت حیاتی بنگاههای کوچک و متوسط در سهم تولید ناخالص داخلی، تمام کشورها باید بر توسعه و تقویت SMEها اهتمام ورزند. این شرکتها در سالهای اخیر، بهویژه در کشورهای در حال توسعه توجه بیشتری به خود جلب کردهاند. استفاده بیشتر از مواد خام محلی، ایجاد اشتغال، تشویق توسعه روستایی، توسعه کارآفرینی، بسیج پساندازهای محلی، پیوند با صنایع بزرگ، تعادل منطقهای با گسترش سرمایهگذاریهای بیشتر، ارائه راهکار برای اشتغال و فرصتهای شغلی برای آموزش مدیران و کارگران نیمه ماهر همه این موارد ناشی از فعالیت بنگاههای کوچک و متوسط است. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست هرچند دارای منابع فراوانی است، اما فقدان تکنولوژی مدرن، نوآوری و بهویژه سوءمدیریت به اقتصاد کشور صدمه وارد خواهد کرد. بنابراین، برای بازگرداندن قدرت اقتصادی، نیازمند توجه ویژه دولت به توسعه بنگاههای های کوچک و متوسط است.
ارسال نظر