در این تمرین هفت تیم شامل آمریکا، ایران، اروپا، چین، روسیه، اسرائیل و کشور‌های عربی خلیج‌فارس (یک تیم از عربستان و عمان نماینده کشور‌های دیگر) حضور داشتند. از بازیگران درخواست شد که تصویری واقع‌گرایانه را از دولت خود در این تمرین ارائه کنند.» در این تمرین سه سناریو در نظر گرفته شد: ادامه تنش‌های سطح پایین بین ایران و آمریکا در چهار ماه آینده؛ افزایش تنش‌ها در طول دو سال آینده؛ انتخاب رئیس‌جمهوری جدید در آمریکا در سال ۲۰۲۰ که تمایل به بازگرداندن آمریکا به توافق برجام داشته باشد. با توجه به تشدید تنش‌ها در ماه‌های اخیر، در این گزارش فقط به یافته‌های مربوط به سناریو‌های دوم و سوم این تمرین می‌پردازیم.

نتایج کلیدی مربوط به سناریوی تشدید تنش‌ها

هیچ‌کدام از طرفین تمایلی به جنگ ندارند و به‌دنبال راهی برای خروج از بحران خواهند بود. اما برداشت‌های غیرصحیح از گام‌های یکدیگر و فقدان کانال‌های دیپلماتیک می‌تواند احتمال محاسبات اشتباه را افزایش دهد. همزمان با تشدید تنش‌ها، ممکن است آمریکا و ایران در یک چرخه از اقدامات خشونت‌آمیز تلافی‌جویانه گرفتار شوند که در نهایت به یک درگیری تمام‌عیار منجر شود. اسرائیل و عربستان بازیگران غیرقابل پیش‌بینی هستند که اقداماتشان می‌تواند آمریکا و ایران را وارد یک جنگ ناخواسته کند. ممکن است چین، روسیه و اروپا در قالب یک ائتلاف برای کاهش تنش‌ها همکاری کنند. کشور‌های اروپایی در نهایت از آمریکا دور می‌شوند و طرف ایران را خواهند گرفت. یافته‌های کلیدی مربوط به سناریویی که در آن رئیس‌جمهور بعدی آمریکا دوباره به برجام ملحق می‌شود: بازگشت آمریکا به برجام خیلی پیچیده‌تر از آن خواهد بود که بسیاری از مردم تصور می‌کنند. سیاست داخلی در دو کشور مانع بزرگی در مقابل این فرآیند ایجاد می‌کند. دولت جدید آمریکا تلاش می‌کند با رئیس‌جمهور ایران مذاکره کند. رئیس‌جمهور ایران احتمالا در انتخابات آینده با یک تندرو جایگزین خواهد شد. دولت آمریکا درخواست می‌کند که برجام به‌عنوان نقطه شروعی برای یک توافق جامع‌تر در نظر گرفته شود. دولت ایران نیز از آمریکا می‌خواهد که به‌خاطر خسارات ناشی از خروج از برجام غرامت پرداخت کند. آمریکا باید در مورد نگرانی‌های منطقه‌ای عربستان و اسرائیل نیز با ایران مذاکره کند، در غیر این‌صورت دو کشور حداکثر تلاش خود را برای شکست دادن فرآیند دیپلماتیک انجام خواهند داد. بازگشت مذاکرات بین ایران و آمریکا باعث تقویت روابط بین‌المللی خواهد شد. روابط بد بین روسیه و آمریکا از زمان انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶ باعث پیچیده‌تر شدن مذاکرات با ایران خواهد شد. همکاری بین آمریکا و روسیه نقش مهمی در موفقیت برجام داشت.

اهداف بازیگران

پیش از شروع تمرین از همه تیم‌ها سوال شد که کشورشان چه اهداف استراتژیکی دارند و دولت آنها در شرایط کنونی با چه محدودیت‌های داخلی و بین‌المللی روبه‌‌رو خواهد شد. در نتیجه، ما تلاش کردیم سناریو‌های فرضی ارائه شده را با توجه به این اهداف و محدودیت‌ها تحلیل کنیم. آمریکا: اهداف اصلی دولت آمریکا شامل جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای و تضعیف توانایی این کشور برای دخالت در منطقه بود. واشنگتن تلاش کرد که از شروع هرگونه درگیری نظامی جدی در منطقه جلوگیری کند. آمریکا همچنین نگران این موضوع بود که اقداماتش اخلالی در اقتصاد جهانی و بازار نفت ایجاد کند. اختلافات داخلی بین دو حزب در مورد نحوه برخورد با ایران نیز باعث محدود شدن گزینه‌های پیش‌روی دولت آمریکا شد.

ایران: هدف اصلی ایران بقای نظام بود. آنها برای دستیابی به این هدف باید از درگیری نظامی مستقیم با آمریکا، فروپاشی اقتصاد کشور و ناآرامی گسترده مردمی جلوگیری می‌کردند. رهبران ایران همچنین به‌دنبال حفظ زیرساخت‌های هسته‌ای، گسترش نفوذ خود در منطقه، تقویت گروه‌های نیابتی و بهبود روابط خود با کشور‌های همسایه بودند. ایران تلاش کرد آمریکا را در سطح بین‌المللی منزوی کند. اما تحریم‌های آمریکا و اقتصاد بحران‌زده موانعی بر سر دستیابی به این اهداف ایجاد کردند. اروپا: کشور‌های اروپایی به‌دنبال پیشگیری از وقوع جنگ در منطقه بودند. آنها تلاش کردند که توافق برجام را نجات دهند. اروپا همچنین تلاش کرد روابط خود را با شرکای منطقه‌ای بهبود ببخشد و با برنامه موشک‌های بالستیک ایران مقابله کند. چالش اصلی در مقابل قدرت‌های اروپایی این بود که نتوانستند مشوق اقتصادی قابل‌توجهی به ایران ارائه کنند زیرا بیشتر شرکت‌های آنها روابط نزدیکی با سیستم مالی آمریکا دارند و تمایلی به تجارت با ایران نداشتند.

روسیه: مسکو نیز همچون اروپا به‌دنبال پیشگیری از وقوع جنگ در منطقه و قانع کردن آمریکا برای بازگشت به برجام بود. دیگر اهداف روسیه شامل کمک به تهران برای مقابله با تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا، قانع کردن رهبران ایران برای پرهیز از انجام اقدامات تحریک‌آمیز و جلوگیری از گسترش تسلیحات هسته‌ای در خاورمیانه بودند. مهم‌ترین موانع در مقابل روسیه شامل تمایل اسرائیل و کشور‌های خلیج‌فارس به اقدام نظامی علیه ایران، تشدید تحریم‌های اقتصادی آمریکا و بدتر شدن روابط دوجانبه روسیه-آمریکا بودند. چین: مهم‌ترین هدف استراتژیک چین تامین امنیت انرژی و مسیر‌های تجاری خود در خاورمیانه بود. چین به‌دنبال جلوگیری از وقوع جنگ و حفظ ثبات در منطقه و همچنین پیاده‌سازی طرح کمربند و جاده خود در دنیا بود. این کشور نگران سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه و فقدان تفاهم بین آمریکا و چین بر سر مسائل مختلف نیز بود.

اسرائیل: اسرائیل به‌دنبال جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای بود. اسرائیل همچنین قصد داشت که از جنگ گسترده در منطقه و حضور نظامی ایران در سوریه جلوگیری کند. اما رهبران اسرائیل می‌دانستند که متحدان زیادی در سطح بین‌المللی ندارند. عربستان و امارات: اولویت‌های عربستان و امارات شامل کاهش تهدیدات منطقه‌ای ایران بود. این دو کشور همچنین به‌دنبال حفظ ائتلاف استراتژیک خود با آمریکا و قانع کردن روسیه و چین برای تشدید فشار‌ها علیه تهران بودند. آنها همچنین تلاش کردند ائتلاف‌های منطقه‌ای خود را تقویت کنند. اما به‌دلیل وابستگی نظامی به آمریکا و انتقاد‌های بین‌المللی از اقداماتشان در یمن با محدودیت‌هایی روبه‌‌رو شدند.

عمان: اهداف استراتژیک عمان شامل حفظ روابط استراتژیک با ایران، حفظ روابط تجاری و اقتصادی و تقویت روابط دوجانبه با آمریکا بود. عمان از این طریق می‌توانست به‌عنوان یک کانال دیپلماتیک بین واشنگتن و تهران عمل کند اما اختلافات موجود در شورای همکاری خلیج‌فارس مانعی در مقابل دستیابی به این اهداف ایجاد کردند. نتیجه‌گیری: ایران و آمریکا مهم‌ترین بازیگران در سناریو‌های فرضی بودند. یکی از نتیجه‌گیری‌های مشترک در هر دو سناریو این بود که آمریکا و ایران مهم‌ترین بازیگران هستند. هیچ کدام از بازیگران دیگر نمی‌توانستند توافقی را به این دو کشور تحمیل کنند، حتی زمانی که همه با هم همکاری می‌کردند. در هر دو سناریو ایران و آمریکا برای پایان درگیری یا حرکت به سمت یک توافق دیپلماتیک جدید باید به‌طور مستقیم با یکدیگر مذاکره می‌کردند.