آیا گزینه جنگ روی میز مذاکره با ایران است؟
بلوف ترامپ
ایران از سوی آمریکا بهعنوان بازیگر شرور و خاطی در منطقه معرفی شده است؛ این درحالی است که ایران تاکید دارد حمله به تاسیسات نفتی کار او نبوده و اتهامات آمریکا بدون سند و در پی تخریب وجهه بینالمللی ایران است. در روی دیگر موضوع، در حاشیه این نشست همه انتظار داشتند که ترامپ با روحانی دیدار کند که این گزینه نه تنها اتفاق نیفتاد، بلکه سه قدرت اروپایی نیز آمادگی خود را به پیوستن به سیاستهای آمریکا در قبال ایران اعلام کردند.
حال با این مقدمه این سوالات پیش میآید که آینده تنش ایران و آمریکا به چه سمتوسویی خواهد رفت؟ آیا فشار حداکثری آمریکا با پیوستن اروپا خواهد توانست ایران را بر سر میز مذاکره مجدد با آمریکا بیاورد؟
یا برعکس فشار حداکثری آمریکا در نقطه مقابل، مقاومت حداکثری ایران را بهدنبال خواهد داشت و تنش در منطقه را بیشتر خواهد کرد؟
برای تحلیل این موضوع باید لایه به لایه به بررسی موضوع پرداخت. در این تحلیل شش داده مهم داریم: اول: نفت هنوز در جهان کالای استراتژیکی است. دوم: قدرت غولهای اقتصادی شرق به این کالا وابسته است. سوم: تنگه هرمز گلوگاهی بسیار مهم است که ترانزیت یک پنجم نفت جهان شامل نفت امارات، عربستان، عراق، کویت و قطر از این تنگه میگذرد. چهارم: مدیریت تنگه هرمز در دست ایران است. پنجم: به گفته ترامپ، آمریکا به نفت خاورمیانه احتیاجی ندارد. ششم: خاورمیانه بازار خوبی برای فروش تسلیحات نظامی است.
با این دادهها میتوان دو سناریوی مطلوب برای تنش ایران و آمریکا پیشبینی کرد. سناریویی که آمریکا مدنظر دارد این است که اساسا واشنگتن روی میز تصمیمگیری در مورد ایران بعد از خروج از برجام گزینه نظامی را در نظر نگرفته بود و این گزینه نظامی بلوفی بیش نبوده است. هدف آمریکا از این مسیر، همراه کردن قدرتهای اروپایی با سیاستهای آمریکا بود که موفق هم شد. بعد از این موضوع، آمریکا انتظار داشت که بیانیه همکاری صادر شود که این موضوع از طرف اروپاییها انجام شد. حرکت بعدی در این سناریو این است که آمریکا سعی خواهد کرد زمین بازی با روسیه را به اوکراین ببرد تا روسیه را با پروژه گسترش دموکراسی غرب به شرق مشغول و حامی مهم ایران را از او دور کند.
در این مسیر، آمریکا با به مخاطره انداختن تنگه هرمز توسط ایران سعی خواهد کرد که گلوگاه تامین انرژی چین را با فشار حداکثری و مقاومت حداکثری ایران در هرمز محدود کند. از طرف دیگر بازار فروش اسلحه و تسلیحات نظامی به متحدین عربی خود را با این شعار ادعایی که امنیت در منطقه بهواسطه بازیگر شرور (ایران) کم است و نیاز به تازه کردن ابزارهای دفاعی وجود دارد، افزایش خواهد داد. فروش بیشتر توسط غرب و خرید بیشتر توسط متحدین عربی یکی از مقاصد و اهداف آمریکا است.
ایران نیز در سناریوی محتمل از طرف ترامپ به زعم آمریکا، روز به روز ضعیفتر خواهد شد و به هر مذاکرهای تن خواهد داد. انتخابات پیشروی آمریکا نیز برای ترامپ با این عملکرد فوقالعاده خواهد شد و از ترامپ یک قهرمان خواهد ساخت که آمریکاییها را تشویق به انتخاب مجدد او خواهد کرد که این امر به نفع ایران نخواهد بود. حال سناریوی احتمالی از طرف ایران این است که نشان دهد بلوف ترامپ مبنی بر اینکه با ایران وارد جنگ خواهد شد برای تهران و دیگر کشورهای جهان نقش بر آب شده است. در این بین حمله به آرامکو پیامی برای عربستان و متحدان منطقهای و فرامنطقهایاش داشت و ضعف آنها را در برابر حملات پهپادی آشکار ساخت. حملهای که انصارالله یمن مسوولیت آن را به عهده گرفته اما آمریکا و برخی دیگر از کشورها اصرار دارند اثبات کنند این حمله از طرف ایران صورت گرفته است.
با این تفاسیر طرح پیشنهادی حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران در مجمع سازمان ملل مبنی بر امنیت و همکاری در هرمز میتواند در پوسته داخلی هشداری به غرب و متحدین عربی باشد که همکاری با ایران را دستکم نگیرند و ایران قادر است با دست گذاشتن روی گلوگاه انرژی، شریان فروش انرژی را قطع کند. پس بهتر است به شریک غربی این نکته را یادآور شوند که با دم شیر بازی نکند. از طرف دیگر ایران با گروههای نیابتی قادر به مدیریت منطقه است. پس مذاکره اصولی و بدون پیش شرط با آمریکا که مدنظر ایران است باید انجام شود. اگر آمریکا با شرایط تهران بر سر میز مذاکره بیاید برای متحدین عربی در فروش کالای استراتژیک و امنیت منابع نفتی با خرید کمتر تسلیحات نظامی بهتر خواهد شد.
نتیجه: سناریوهای محتمل ترامپ بیشتر منافعمحور و به سود خود ترامپ و آمریکاییها خواهد بود؛ چون این سناریو از هر طرف برای آمریکا سودآور است و منابع انرژی کشورهای رقیب ترانسپاسیفیک یعنی چین را برای نیازهای اقتصادی به خطر میاندازد. بنابراین در برهه فعلی شعار آمریکا «رقیب ضعیفتر، سود اقتصادی بالاتر» است.
در چنین شرایطی بازار فروش تسلیحات نظامی به متحدین عرب داغتر میشود که باز برای آمریکا سود زیادی دارد. از این راه آمریکا میکوشد روسیه را در حیاط خلوت خود در اوکراین درگیر کند تا با مشغول کردن او در اوکراین از موضوع ایران دور بماند. البته موضوع دوری روسیه از اهداف خاورمیانهای بعید به نظر میرسد. بنابراین دونالد ترامپ از هر طریقی میکوشد تا ایران را به پای میز مذاکره با پیششرط بیاورد و از همه مهمتر در انتخابات ریاستجمهوری با انجام تمام قولهای انتخاباتی قبلی وارد کارزار انتخاباتی میشود. البته این سناریو ممکن است تحت شرایطی به کلی منتفی شود و آن استیضاح ترامپ توسط کنگره است.
در سناریوی مطلوبی که ایران مدنظر دارد، هر چند ایران در سیاست خارجی دست بالا را میگیرد، ولی در داخل مشکلاتی بهواسطه تحریمهای ظالمانه آمریکا بهوجود آمده است. همانطور که مقامات کشور بارها اشاره کردهاند با مقاومت ملت ایران از این پیچ تاریخی نیز عبور خواهیم کرد و ایران در این صورت میتواند آمریکا و حتی متحدین غربی را پای میز مذاکره با اصول مطرح شده خود بیاورد. البته در هر دو سناریوی مطلوب آمریکا و ایران هر چند اصول و شرایطی مطرح شده اما باید توجه داشت که سیاست در عمل راه متفاوتی را طی میکند و با این انفجار اطلاعات، ارتباطات و استراتژیهای رنگارنگ از سوی هر دو کشور، شاید «بهار» و شاید هم «زمستانی طولانی» برای مناسبات تهران-واشنگتن در انتظار باشد.
ارسال نظر