اندیشکده کوئینسی تحلیل کرد
چرا کمپین جنگ با ایران دوباره فعال شده است؟
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: مارک دوبوویتز، مدیرعامل بنیاد دفاع از دموکراسیها و متیو کرونیگ از شورای آتلانتیک از مدافعان قدیمی جنگ پیشگیرانه با ایران در مقالهای در والاستریت ژورنال هفته گذشته استدلال کردند که خط قرمز برای اقدام نظامی زمانی فرا خواهد رسید که زمان موردنیاز ایران برای ساختن یک سلاح هستهای به کمتر از زمان موردنیاز برای پاسخ پنتاگون کاهش مییابد. این افراد ادعا میکنند که این شرایط میتواند اوایل امسال اتفاق بیفتد.
آنها میگویند: زمانی که چنین شود، رئیسجمهور باید دستور حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران را بدهد تا از ساخت بمب توسط تهران جلوگیری شود. این نویسندگان که فراخوانی برای جنگ پیشگیرانه دیگری در خاورمیانه صادر کردهاند، با تحریف واقعیتها و نادیده گرفتن استراتژی نظامی صحیح به این نتیجه رسیدهاند.
برای متقاعد کردن سیاستگذاران به بررسی یک ماجراجویی نظامی دیگر در منطقه، طرفداران جنگ با ایران باید دو دروغ بزرگ را ترویج کنند: اینکه دیپلماسی نمیتواند بحران را حل کند یا اینکه جنگ میتواند این کار را انجام دهد. بنابراین، دوبوویتز و کرونیگ با این ادعا که مذاکرات به بنبست رسیده است، شروع میکنند.
درست است که مذاکرات با ایرانیها کند بوده است. این هم درست است که آنها در حال غنیسازی اورانیوم بالاتر از آستانه تعیینشده در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ هستند. اما فراموش نکنیم ایالات متحده، تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ، این توافق را در سال ۲۰۱۸ نقض کرد، بیش از ۱۰۰۰ تحریم فلجکننده جدید علیه ایران اعمال و علنا یکی از نظامیان ارشد ایران را ترور کرد. در سال ۲۰۲۰ در حالی که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا مذاکرات را برای بازگشت متقابل به پایبندی به توافق آغاز کرده، تمام تحریمهای ترامپ را حفظ کرده است. جای تعجب نیست که روند مذاکرات کند بوده و ایرانیها محتاط هستند.
با این حال، مذاکرات متوقف نشده، نشانههایی از پیشرفت را در این ماه نشان میدهد و دیپلماتهای غربی و ایرانی نسبت به نهایی شدن توافق در هفتههای آینده ابراز خوشبینی محتاطانهای کردهاند. شاید این چشمانداز بازگرداندن توافق است که باعث شده منتقدان بار دیگر توهم یک «توافق بهتر» را در رسانهها مطرح کنند.
برجام یکی از قویترین توافقهای عدماشاعه است که تاکنون مورد مذاکره قرار گرفته است. به طوری که همه راههای ایران را برای دههها به سمت بمب بست. ایران موافقت کرد که کل مجموعه هستهای خود را تحت رژیم بازرسی قرار دهد.
بسیاری از این محدودیتها پس از ۱۵، ۲۰ یا ۲۵ سال منقضی میشوند، اما بازرسیها و تعهد ایران برای عدمدستیابی به سلاح هستهای که در توافق ذکر شده است، برای همیشه ادامه مییابند. از سوی دیگر، درها برای مذاکره درباره محدودیتهای بعدی باز است، همانطور که در اکثر توافقهای کنترل تسلیحات، از جمله همه توافقهای هستهای استراتژیک بین ایالاتمتحده و روسیه، معمول بوده است.
برای در هم شکستن این موفقیت، طرفداران جنگ باید ادعا کنند که حملات نظامی ایالاتمتحده یک راهحل تقریبا جادویی خواهد بود، که به حداقل تلاش نیاز دارد، اما حداکثر اثربخشی را به دست میآورد. دوبوویتز و کرونیگ سال هاست که از این دیدگاه حمایت میکنند.
واقعیت این است که اگرچه وزرای دفاع گفتهاند که ایالات متحده میتواند تاسیسات هستهای ایران را نابود کند (حداقل به طور موقت)، هیچ یک نگفتهاند که این لزوما هوشمندانهترین ایده است. برعکس، رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق در دوران جورج دبلیو بوش و باراک اوباما، در سال ۲۰۰۷ گفت: حمله به ایران یک فاجعه استراتژیک خواهد بود و چنین حملهای تنها برنامه ایران را حداکثر تا دو سال به عقب میاندازد. او در سال ۲۰۱۲ گفت: اگر فکر میکردید جنگ در عراق سخت است، حمله به ایران به نظر من یک فاجعه خواهد بود.
دریاسالار مایک مولن، رئیس سابق ستاد مشترک با گیتس موافق است. وی در سال ۲۰۱۵ گفت: هرگونه حمله، حتی در صورت موفقیتآمیز بودن، توانایی گریز هستهای ایران را حداکثر یک تا سه سال به تاخیر میاندازد و در عین حال مردم ایران را به طور کامل علیه ایالات متحده و به نفع توسعه سلاحهای هستهای تحریک میکند. با این حال، بهرغم ناکارآمدی گزینه نظامی، دولت بایدن بسیار واضح گفته است که هرگز اجازه نخواهد داد ایران سلاح هستهای داشته باشد و در صورت لزوم، همه گزینهها روی میز است. اما بیایید خودمان را فریب ندهیم که فکر کنیم راهاندازی یک جنگ پیشگیرانه دیگر در خاورمیانه به نوعی آسان، ارزان یا موثر خواهد بود.