تاریخ شفاهی (۱۰۴)
شاه از علیخانی کینه گرفت
رضا نيازمند :
تازه چند روزی بود که عالیخانی وزیر شده بود که برای گزارش به دربار رفت. آن روزها وزرا(خصوصا وزرای مهم) حداقل هفتهای یک بار نزد شاه میرفتند و درباره امور وزارتخانه خود گزارش میدادند.
عالیخانی قبل از داخل شدن به اتاق شاه میبیند که یکی از کارمندان وزارتخانه(شاید رئیس اداره آمار) از اتاق شاه خارج میشود. پس از اتمام کار و مراجعت به وزارتخانه آن کارمند را احضار میکند و میپرسد که با شاه چه کار داشتی؟ او جواب میدهد که گزارش کارم را میدادم. عالیخانی همانجا او را از آن سمت برکنار میکند و میگوید وزیر اینجا من هستم و گزارشها باید به من داده شود. هفته بعد که عالیخانی نزد شاه میرود، شاه را خشمگین میبیند. شاه میگوید: حالا طوری شده که مردم حق ندارند شاه مملکت خود را ملاقات کنند؟ انتظار این بود که فوری عالیخانی از شغلش برکنار شود. ولی شاید برای اینکه تازه وزیر شده بود یا شاید احتیاج به او جهت نجات کشور از خرابی اقتصاد وجود داشت او را برکنار نکردند. ولی به نظرم این قضیه هرگز از دل شاه خارج نشد.