تاریخ شفاهی (۲۱۸)
در مقابل ساواکیها تنها بودم
رضا نيازمند :
من تا موقعی که معاون وزارت اقتصاد بودم کاری با سازمان امنیت نداشتم. وقتی مدیرعامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران شدم، پاکروان، هم رئیس سازمان امنیت بود. یک خویشاوند داشتم که جشن۱۰۰ سالگیاش را هم گرفت و اخیرا درگذشت. ما از اول با هم رفیق بودیم. او در رکن دوم ارتش بود. سرلشکر[تیمور] بختیار که آمد و ساواک را درست کرد او را برد ساواک، وقتی بختیار از ایران رفت تیمسار پاکروان آمد. این دوست من ابتدا کارمند او و در مراحل بعدی معاون پاکروان شد. تا وقتی که من معاون وزارت اقتصاد بودم ساواک با من کاری نداشت. وقتی که سازمان گسترش را درست کردم، دیدم که کسی را ندارم که از من در مقابل ساواکیها حمایت کند.