تاریخ شفاهی (۳۳۹)
«اطاعت میکنم»های مکرر هویدا در برابر شاه
رضا نیازمند: رفتم دیدم دکتر یگانه و یکی دیگر از وزرا که وزیر مشاور بود آنجا هستند. خیلی محبت کرد و مشغول ناهار شدیم. تلفن قرمز زنگ زد و هویدا گفت تعظیم عرض میکنم و ما فهمیدیم طرف شاه است. شاه در کیش بود و از آنجا تلفن میکرد. هویدا پس از چندمرتبه «اطاعت میکنم» گفتن، گفت بله قربان همین الان اینجاست و داریم با هم ناهار میخوریم. شاه چیزی گفت و هویدا گفت حالش خوب است و الان دارد میخندد. بعد باز هم چند «اطاعت میشود» و «بله قربان» گفت و صحبت تمام شد.
هویدا پس از اتمام صحبت روبه من کرد و گفت توچه کارکردی؟ شاه دیروز درباره تو صحبت کرده حالا امروز نگران سلامتی توست. گفتم من کاری نکردهام. حالا مربوط به چه چیزی شاه صحبت کرده. گفت راجع به فردوست و بازرسی از مس سرچشمه تازه متوجه موضوع شدم. گفتم این موضوع مانند پروندهسازی سپهبد ایادی برای دکتر مجتهدی در دانشگاه آریامهر است.(هویدا داستان ایادی و دکتر مجتهدی را خوب میدانست چون خود او هم عضو هیات امنا بود، ولی در جلسات شرکت نمیکرد، اما صورت جلسات هیات امنا را میخواند). من توضیحات مربوطه به پرونده را به هویدا گفتم. او پس از توضیحات من گفت تو محمد یگانه را قبول داری؟ گفتم بله. گفت او را امروز مامور میکنم با آن آقای وزیر بروند پرونده را بخوانند و من گزارش و نظر آنها را به عرض میرسانم.