تاریخ شفاهی- علینقیعالیخانی ( ۸)
همهمان میهنپرست بودیم؛ لیبرال یا کمونیست
به این فکر نمیکردند که قرار است خطهای که همیشه و به خصوص در قرن نوزدهم و بیستم و همچنین زمان صفویه در مساله استقلال این مملکت نقش داشته، از ایران جدا شود؛ این است که برای همه ما در آن سن، موضوع آذربایجان بسیار بسیار مهم بود. من این را به چشم خودم دیدم که حزب توده در تهران تظاهرات میکرد که باید نفت شمال را به روسها بدهیم و کامیونهای روسی با سرباز در دو طرف خیابان دنبال تظاهرکنندگان بودند که از آنها محافظت بکنند. باز هم، این دیگر در همه جا ضبط شده اینها ادعا کردند که ایران باید حریم امنیت شوروی باشد؛ به عبارت دیگر شوروی باید تصمیم بگیرد ایران چه نوع برنامه دفاعی داشته باشد. حریم امنیت را به هر چیزی میتوانید، تعبیر بکنید. البته حالا که سنی از همه ما گذشته، وقتی با برادرم که آن زمان کمونیست بود یا با دوستان دیگری که کمونیست بودند صحبت میکنم میبینم در ورای همه اینها همه ما بهشدت ناسیونالیست بودیم، ولی هر کدام دنبال یک راهی میگشتیم که کشورمان را نجات بدهیم والا در میهنپرستی هیچ کدام ما تردیدی نبود.
