واگذاری سهام سرخابیها راه خصوصیسازی ایرانخودرو و سایپا را باز میکند؟
مسیر فوتبالی برای خودروسازان
طلسم واگذاری سهام دو باشگاه پرطرفدار - استقلال و پرسپولیس - با همه تردیدها و انتقادهای وارده به نوع فروش این سهام و ماهیت خریداران آن، دیروز بالاخره شکسته شد و حالا این پرسش پیش میآید که آیا واگذاری بزرگ بعدی، خودروسازان خواهند بود؟ دیروز پس از سالها انتظار و بعد تایید صلاحیت خریداران استقلال و پرسپولیس از سوی سازمان خصوصیسازی، مزایده رسمی برای واگذاری ۸۵ درصد سهام این دو باشگاه در فرابورس آغاز شد و در نهایت سهام سرخابیها به فروش رفت. بر این اساس، ۸۵درصد از سهام باشگاه استقلال به شرکت پتروشیمی خلیجفارس و چهار شرکت زیرمجموعه آن واگذار شد. همچنین مالکیت ۸۵درصد از سهام پرسپولیس به ۶ بانک شهر، ملت، تجارت، صادرات، رفاه و اقتصاد نوین رسید.
ارتباط ماجرای واگذاری سهام استقلال و پرسپولیس با موضوع خصوصیسازی ایرانخودرو و سایپا، جدا از ماهیت دولتی آنها، این است که خیلیها معتقد بودند هرگاه دولت سهام سرخابیها را واگذار کرد، از خودروسازی بیرون خواهد رفت. در واقع شباهتهایی که بین این مجموعهها - استقلال و پرسپولیس و ایرانخودرو و سایپا - وجود دارد، سبب شده این گمانهزنی انجام شود که با واگذاری سهام استقلال و پرسپولیس، راه برای خصوصیسازی واقعی ایرانخودرو و سایپا هم باز شده است. این در حالی است که وجود برخی تفاوتها، بهخصوص در ماهیت مجموعههای موردنظر و همچنین نحوه حضور دولت در آنها، تردیدهایی جدی به فرضیه قبلی - واگذاری سهام دولت در ایرانخودرو و سایپا پس از واگذاری سهام سرخابیها - وارد میکند.
در حالت کلی، چند شباهت میان استقلال و پرسپولیس و ایرانخودرو و سایپا در ماجرای سهامداری دولت در آنها وجود دارد که بر اساس همینها، فرضیه خروج دولت از خودروسازان پس از تعیینتکلیف سرخابیها، مطرح میشود. نخست اینکه واگذاری سهام هر دو گروه، سالها طلسم شده بود و با وجود اینکه خصوصیسازی آنها روی کاغذ طرفدار و مدعی زیادی داشت، در فاز اجرا به مشکل میخورد و بهاصطلاح طلسم میشد. این طلسم حالا در مورد سرخابیها شکسته شده و از همین رو این احتمال مطرح است که واگذاری بزرگ بعدی، غولهای جادهمخصوص خواهند بود.
شباهت دیگری که البته حالا پس از واگذاری سهام استقلال و پرسپولیس ایجاد شده، ماهیت بهاصطلاح خصولتی سهامداران هر دو گروه است. ایرانخودرو و سایپا هرچند روی کاغذ، بیشتر سهامشان خارج از دولت است، اما به گفته کارشناسان و فعالان صنعت خودرو، در بیشتر همان سهام بهاصطلاح خصوصی نیز رد پای دولت دیده میشود. حالا هم که سرخابیها به بانکها و پتروشیمیها واگذار شدهاند، این ردپا بهنوعی دیده میشود، زیرا به اعتقاد برخی کارشناسان، خریداران استقلال و پرسپولیس بههرحال ارتباطاتی با دولت دارند. حتی گفته میشود آنها با فشار غیررسمی یا به هر حال توصیه دولت مشتری سهام این دو باشگاه شده اند.
سومین شباهتی که بین استقلال و پرسپولیس و ایرانخودرو و سایپا وجود دارد، به موضوع فشار برای واگذاری سهام آنها مربوط میشود (هرچند ماهیت فشارها متفاوت است). به نظر میرسد در حالت عادی، دولت تمایلی به کاهش تصدیگری و خروج از خودروسازیها و استقلال و پرسپولیس نداشته و بهنوعی مجبور به این کار شده است. در مورد ماجرای استقلال و پرسپولیس، اصل داستان این است که کنفدراسیون فوتبال آسیا اعلام کرد این دو باشگاه نباید مالکیت مشترک داشته باشند، در غیر این صورت، مجوز حرفهای برای آنها صادر نخواهد شد. عدم صدور مجوز حرفهای نیز میتوانست منجر به حذف آنها از رقابتهای بینالمللی و حتی سقوط به دستههای پایینتر شود. بنابراین دولت با توجه به پرطرفدار بودن این دو باشگاه و تحت فشار خارجی، سهام آنها را واگذار کرد تا مانعی بر سر راه صدور مجوز حرفهایشان وجود نداشته باشد.
در مورد ایرانخودرو و سایپا نیز هرچند فشار خارجی در میان نبوده، اما فشار قانون – بهویژه سیاستهای کلی اصل 44 - دولت را در مسیر واگذاری سهام خود در ایرانخودرو و سایپا قرار داده. دیگر شباهت میان این دو گروه، اوضاع مالی نابسامان آنهاست. استقلال و پرسپولیس با انبوهی بدهی به بازیکنان، مربیان و افراد دیگر روبهرو هستند، بدهیهایی که از سالها قبل انباشت شده و دردسرهای زیادی را برای آنها ایجاد کرد و میکند. از طرفی، به دلیل عدم پرداخت حق پخش واقعی از سوی صداوسیما به سرخابیها، آنها از درآمد بزرگی که میتوانند از طریق پخش زنده تلویزیونی کسب کنند، محروم هستند. نتیجه این مسائل در کنار ضعف مدیریت دولتی در استقلال و پرسپولیس، آنها را در باتلاق بدهی انداخته است. در ایرانخودرو و سایپا نیز دخالتهای دولتی بهخصوص در حوزه قیمت، سبب شده این دو به شرکتهایی زیانده تبدیل شوند (زیانی بالغ بر 174 همت).
اصلا یکی از دلایل اصلی اینکه سهام استقلال و پرسپولیس و ایرانخودرو و سایپا در این سالها معمولا خریدار خصوصی واقعی بزرگی نداشته، وجود همین بدهیها و زیاندهیها و البته دخالتهای دولتی است. در نهایت اینکه ضریب نفوذ اجتماعی بالا دیگر شباهت میان سرخابیها و آبیونارنجیهای جادهمخصوص است که در این سالها حساسیت زیادی را متوجه خصوصیسازی آنها کرده است. در واقع به دلیل همین ضریب اجتماعی بالا، سیاستگذار گزینههای جذاب زیادی برای فروش سهام آنها نداشته و واگذاریهای صورتگرفته بهنوعی همراه مصلحتاندیشی در انتخاب خریدار بوده است. به عبارت بهتر، معمولا به جای اینکه خریداران با میل باطنی مشتری سهام استقلال و پرسپولیس و ایرانخودرو و سایپا شوند، خود توسط سیاستگذار انتخاب شدهاند تا سهام این گروهها را بخرند و این همان نقطه بزرگ تردید در خصوصیسازی واقعی آنهاست.
تفاوتهای بزرگ
اما با وجود شباهتها میان سرخابیها و آبیهای جادهمخصوص در ماجرای واگذاری سهام آنها، تفاوتهای بزرگی نیز میان آنهاست که احتمال تکرار عین اتفاق رخداده برای استقلال و پرسپولیس را برای ایرانخودرو و سایپا به حداقل میرساند. نخست اینکه اصلا ماهیت و ساختار این دو گروه با یکدیگر متفاوت است. استقلال و پرسپولیس باشگاههایی 100درصد دولتی بودند که صفر تا 100تصمیمگیریهای کلان برای آنها از سوی سیاستگذار ورزشی انجام میشد. حالا اما 85درصد از سهام آنها به شرکتهای ظاهرا غیردولتی واگذار شده و طبعا سیاستگذار ورزشی حداقل به صورت مستقیم نمیتواند در امور آنها دخالت کند.
در مورد ایرانخودرو و سایپا اما ماجرا فرق میکند. دولت در این دو شرکت سهامدار 100درصدی نیست، اما به اندازه یک ابرسهامدار در تصمیمات و امور آنها دخالت میکند. از طرفی، خودروسازان در گروه دو واگذاری قرار دارند، بنابراین قانون این اجازه را به دولت میدهد که تا 20درصد از سهام آنها را برای همیشه در اختیار داشته باشد. اتفاقا مساله سهامداران خصوصی ایرانخودرو و سایپا و کارشناسان و فعالان صنعت خودرو اصلا این 20درصد نیست، آنها به دخالت و نفوذ بیش از حد دولت در امور خودروسازان معترض هستند. آنها حتی مشکلی با باقی ماندن سهام فعلی دولت ندارند، اما میگویند دولت نباید بیش از حقی که میزان سهامش مشخص میکند، در امور ایرانخودرو و سایپا دخالت کند.
اتفاقا بحثهایی که طی چند ماه گذشته مطرح شد، بهخصوص اظهارات مقام رهبری درباره اداره شرکتها با سهامداری مشترک دولت و بخش خصوصی، حول محور کاهش دامنه نفوذ دولت در خودروسازی است نه الزاما واگذاری باقیمانده سهام دولت در ایرانخودرو و سایپا. یک فعال بخش خصوصی که نخواست نامش فاش شود، در این مورد به «دنیای اقتصاد» میگوید: ماجرای واگذاری سهام استقلال و پرسپولیس اصلا قابلقیاس با ایرانخودرو و سایپا نیست، چون دولت در خودروسازیها سهم چندان بالایی ندارد، اما در سرخابیها مالک صددرصدی بود. به گفته وی، حرف بخش خصوصی این نیست که دولت باقیمانده سهام خود در ایرانخودرو و سایپا را به بخش خصوصی بدهد، بلکه میگوید تکلیف سهام تودلی که خصوصی نیست، روشن شود و پس از شفافسازی و عبور از پیچیدگی سهام خودروسازان، مجامع آنها درباره امور داخلیشان تصمیم بگیرند و دولت هم به اندازه سهمش دخالت کند، نه بیشتر و نه کمتر.
اما تفاوت مهم دیگری که بین ماجرای سهام سرخابیها و خودروسازان وجود دارد، نوع فشار وارده به سیاستگذار برای فروش این سهام است. در مورد استقلال و پرسپولیس، بیشتر فشار خارجی سبب شد دولت حاضر به فروش سهام آنها شود. این در حالی است که در خودروسازی چنین فشاری وجود ندارد و ماهیت فشارها تا به امروز بیشتر جنس قوانین داخلی داشته است. بههرحال با توجه به وجود شباهتها و تفاوتها میان سرخابیها و آبیونارنجیهای جاده مخصوص در ماجرای سهام آنها، برای پاسخ قطعی به پرسش ابتدایی گزارش، باید منتظر ماند و دید سیاستگذار در نهایت چه تصمیمی خواهد گرفت.
آنچه نسبتا قطعی به نظر میرسد، تعیینتکلیف سهام تودلی خودروسازان و شاید مدیریت خصوصی در ایرانخودرو و سایپا (به دلیل تاکید رهبری بر اداره شرکتها بر اساس تصمیمات همه سهامداران) است. اما اینکه دولت بخواهد اندک سهام باقیمانده خود در ایران خودرو و سایپا را واگذار و کلا از خودروسازی خارج شود، بسیار بعید است.