بخش هشتادونهم
آفتابپرستهای چشم آبی
«اتحادیه ملی بلغارستان» نمایاننده بازیگران غیرحزبی در صحنه رادیکال است (که سرتراشیدهها و هواداران فوتبال از اعضایش هستند). آنها همگی در فضای سیاسی میان گفتمان دیگرهراسی و کنشگری خشونتآمیز عمل میکنند. شباهتها و تفاوتهای میان احزاب و سازمانهای راست افراطی را میتوان از سه منظر خلاصه و بررسی کرد: «عملکرد»، «سیاست» و «قدرت». در بخش قبل این سه مورد به تفصیل بررسی شد. جسورانهترین مثال «پتار مسکوف»، وزیر بهداشت فعلی بود؛ پزشک و عضو «بلوک اصلاحطلبان» میانهروی دست راستی. مسکوف «بهمنی» از سخنان نفرت پراکن را علیه هدف مورد علاقه تمام احزاب افراطگرا یعنی «رومانیاییها» ترتیب داد: «آنها که زیستن همچون حیوانات را بر میگزینند همچون حیوان هدف گرفته خواهند شد.» عادیسازی پررمز و راز بیگانه هراسی در گفتمانهای سیاسی بلغارستان بیانیه و اظهارات «بویکو بوریسوف»، نخستوزیر است که مردم بلغارستان را «مواد خام بد» توصیف میکند: «این جمعیت ماست: یک میلیون رومانیایی، ۷۰۰-۸۰۰ هزار ترک، ۵/ ۲ میلیون مستمری بگیر...»
نقشهنگاری نمادین
بومیگرایی، اقتدارگرایی و پوپولیسم سه ستون احزاب راست رادیکال است. همگی در دنیای نمادین آتاکا حاضرند. با این حال، این دومی با یک مثلث دیگر بهتر میتواند درک شود: هویتگرایی [identitarianism]، پساسکولاریسم و دولتمحوری. قطب هویتگرایی بر تولید بیش از حد دیگرسازی و ابراز سیاست ترس متمرکز است. مذهبی کردن سیاست نگرش بنیادی پساکمونیستی [برای] ابزارسازی سیاسی مذهب است. این حتی در نقشه راه ناسیونالیستی نمادین حیاتیتر است و بهعنوان ستون دومش عمل میکند.
«همبستگی رسمی» [Orthodox solidarity] عنوان مانیفست آتاکا در سه انتخابات آخر بوده است و این در پیام پساسکولاریستی مهم است. بازگرداندن دولت به سیاست و جوانسازی آن در برابر تضعیف نولیبرالی هسته قطب سوم است یعنی دولتمحوری و سیاست حق حاکمیت. این شکل پارادوکس یک «ناسیونالیسم بینالمللی» از ناسیونالیسم بلغارستان را به خود میگیرد که پیوند نزدیکی با روسیه دارد [آتاکا «روسوفیل»ترین حزب در بلغارستان است که بیش از BSP به روسیه و پوتین نزدیک است. این روابط نزدیک در چند محور تقویت میشود: مسیحیت ارتدوکسی، پان اسلاویسم، ضداروپاگرایی و ضدجهانیسازی. دو مولفه در جهتگیری روسوفیلی آتاکا وجود دارد: جهتگیری انتخاباتی و اقتصادی/ ژئوپلیتیکی. یک جایگاه انتخاباتی برای رایدهندگان روسوفیلی در بلغارستان وجود دارد و آتاکا تمایل دارد تا بیشتر این جایگاه را از آن خود کند. دومین دلیل هم سیاست انرژی، ژئوپلیتیک و استراتژی انتخاباتی را با هم میآمیزد. آتاکا در زمره قدرتمندترین مدافعان منافع انرژی روسیه در بلغارستان است]. مردم – شرط لازم هر گونه پوپولیسم ملی- در بطن و متن این نقشه سه ستونی هستند. «مردم مداری رادیکال» [demophilism] بهواسطه ضدنخبهگرایی تعریف و از آن حمایت میشود.
هویتگرایی یا سیاست ترس
تولید بیش از حد «دیگرسازی»، سیاست دشمنان، هسته هرگونه دنیای نمادین پوپولیستی ملی است. «سیاست ترس» آتاکا هم استثنا نیست: شاهد تمام «مظنونان معمول» هستیم. این تحلیل دو هدف دارد. اولین هدف بهدست دادن بینشی از خصلتهای دیگرساز در وضعیت/ شرایط بلغارستان است. تعداد زیادی از رهبران خارجی دست راستی در گفتمانهای ضدبلغاری مخالفتی ندارند اما شکلگیری «رومانیاییها» به منزله سپربلای اصلی مستلزم درکی خاص از شرایط پساکمونیستی است. دومین هدف شکل دادن به ساختار/ تشکیلاتی هویتگرایانه است. قومیتی کردن «دیگری» مهمترین گروه را تشکیل میدهد که مملو از چهرههای قومی است و گفتمانهای ضدرومانیایی، ضدترکی، ضدیهودی و ضدآوارگان را بیش از حد تولید میکنند. تبعیض جنسی در برابر «دیگری» یک هدف واحد مطلوب دارد که همان دگرباشان است. دیگر جنبهها، مانند ضدنخبهگرایی، در ادامه در بخش دیگری بررسی خواهد شد.
رومانیاییها؛ سپر بلای اصلی پساکمونیستی
«اگر رومانیاییها وجود نداشتند، پساکمونیسم آنها را ابداع میکرد.» به خود اجازه میدهم نقل قولی از سارتر بیاورم زیرا مشاهده دقیق او دقیقترین توصیف را از ساز و کار تبدیل رومانیاییها به چهرههای کلیدی و اصلی «دیگر» در بلغارستان پساکمونیست بهدست میدهد.
باید تغییر رادیکال از «دیگرسازی» کمونیستی به پساکمونیستی را خاطرنشان سازیم. کمونیسم «دیگران» را با عبارات سیاسی و طبقاتی درک میکند: امپریالیستها، بورژواها، کولاکها، دشمنان داخل حزب و .... پساکمونیسم نقشهنگاری نمادین از سیاست و طبقه به قومیت را از نو طراحی کرد. در این دنیای جدید قومی- فرهنگی، رومانیاییها مقصر تمام ناکامیهای جهانشمول گذار تلقی میشوند. «پایان دادن به جرم کولیها در حاشیه شهرها» یکی از فقرات ذکر شده در مانیفست آتاکا است. این مورد با زبانی افراطیتر تقویت شد: «باندهای کولی»؛ «تجاوزات کولیها»؛ «متهمان با منشأ کولیگری»؛ «کولیها یک افسر پلیس را مورد ضرب و شتم قرار دادند.» این سخنان نادرست سیاسی ضدرومانیاییها همگی نقل قولهایی از مانیفست این حزب هستند. سخنرانیهای عمومی، بیانیهها و تجدیدنظر رهبرانش حتی رادیکال تر است. آنها همگی به دو تکنیک گفتمانی با تاثیرات به هم پیوسته متوسل میشوند: قومی کردن جرم و مجرمانه ساختن اجتماع رومانیاییها.
ارسال نظر