بخش صد و هفتم
آفتابپرستهای چشم آبی
در موضوع امنیتی کردن مهاجرت، لائوس ظاهرا پس از انتخابات ملی ۲۰۱۲ چرخش سیاسی داشت که طی آن، این حزب هیچ عضوی را برای پارلمان ملی انتخاب نکرد. دیدگاههای این حزب در مورد این مساله معتدلتر شده- احتمالا در تلاش برای جدا کردن ادبیات لائوس از ادبیات سپیده طلایی- که بهشدت متهم است به نفرتپراکنی و جنایت علیه مهاجران.
مسائل جنسیتی
قانون برابری جنسیتی در یونان ابتدا از سوی دولت سوسیالیست «پاسوک» در سال ۱۹۸۳ مطرح شد. وقتی یونان در سال ۱۹۸۱ به عضویت «جامعه اقتصادی اروپا» (EEC) درآمد، پذیرفت که با استانداردهای این جامعه در مورد مسائل برابری جنسیتی خود را سازگار کند. از آن زمان، یونان دارای یکی از مترقیترین قوانین خانواده در اروپا بوده است. این کشور با عضو بودن در EEC (و بعدها اتحادیه اروپا) کل نظام حقوقی خود را دگرگون کرد، اگرچه جامعه سنتی یونان در آن زمان آماده استقبال از برابری جنسیتی نبود. «سپیده طلایی» اولین حزب سیاسی در پارلمان از اصلاحات سال ۱۹۸۳ به این سو بود که آشکارا با برابری جنسیتی مخالفت میورزید. با شمارش آرای حمایتیاش در انتخابات ملی سال ۲۰۱۲ و نظرسنجیهای اخیری که افزایش پایگاه انتخاباتی برای حزب را پیشگویی میکند، میتوان فرض کرد که ممکن است یک «پس زنش» [backlash] اجتماعی با توجه به برابری جنسیتی در یونان و بازگشت به ارزشهای سنتیتر گذشته با توجه به نقشهای جنسیتی و خانواده وجود داشته باشد.
مساله جنسیت اصلا در دستور کار سیاسی لائوس و آنل قرار ندارد و این در مصاحبههای ما با اعضای این گروهها فاش شد. با این حال، تنی چند از اعضای قدیمی لائوس بر اهمیت «مادر بودن» [motherhood] تاکید داشتند بدون اینکه منکر فضایل برابری جنسیتی شوند. اعضای آنل مدافع سیاستهای برابری جنسیتی بودند. با این حال، مساله جنسیت جایگاهی برجسته در ایدئولوژی سپیده طلایی دارد. اعضای این حزب نوعی سبک زندگی خاص را برای زنان ترویج میکنند که منطبق است با ایدهآلهای سوسیالیستی ملی. وبلاگی که از سوی «جبهه زنان سپیده طلایی» [Women’s Front of Golden Dawn] مدیریت میشد «کتابخانه ایدئولوژیک جبهه زنان» [Ideological Library of Women’s Front] (http:/ / ideology-studies.blogspot.gr/ ) نامیده میشد که آشکارا فمینیسم و برابری جنسیتی را تقبیح کرده و توضیح میدهد که در دنیای امروز ارزشهای خانواده و مادر بودن با ارزشهای دیگری که دارای کیفیت پایینتر هستند، تکمیل میشود. یکی از اظهارنظرها در این باره حائز اهمیت است:«ما معتقدیم که مادر بودن وظیفهای مقدس است... ارزش زن یونانی بهعنوان مادر، شریک و همرزم... این وظیفه هر زن واقعی یونانی است که فرزندان خود را براساس الگوی نقشمدارانه مبارزان شجاع در ارزشهای کهن هلنیسم تربیت کرده و بزرگ کند که افتخاری باشند برای وطنمان.»
تمام اعضای سپیده طلایی که با آنها مصاحبه کردیم دیدگاه «جبهه زنان» را تایید کرده و نقش برجسته زنان بهعنوان مادر و کمک آنها به بازتولید نژاد یونانی را مورد بحث قرار میدادند. افزون بر این، تمام اعضای سپیده طلایی سقط جنین را به منزله «قتل» مشخص میکردند. شکل ایدهآل مردانگی [manhood] که در مفهوم «دگرجنسگراهنجاری» یا «هنجاریت دگرجنسگرامحور» [heteronormative] جنسیتی قالببندی میشود که تفاوتهای زن- مرد را بیش از حد و در درون مکانیسم فرهنگی سپیده طلایی سادهسازی میکند، قوی و سخت، ریسکپذیر و رقابتی است [به این معنا که] این مرد است که وظیفه تامین معاش، حمایت از خانوادهاش و تغذیه زن را بر عهده دارد. از این رو، تعجبی ندارد که در این «مردانگی هژمونیک» [hegemonic masculinity]، بیشتر حملاتشان علیه «دیگری» بر مردان مهاجر است تا زنان یا دگرباشان.
باید نقش پلیس در یونان را هم در نظر داشت که «مرد بودن» را به منزله فضیلتی مطلق در میان افسران پلیس ایدهآلیزه میکند. افزون بر این، نظامنامههای پلیس که به دوران پیش از جنگ جهانی دوم بازمیگردد، همچنان همجنسگرایی را بهعنوان اختلالی روحی یا امری مجرمانه تلقی میکند. تا جایی که به مصاحبههای ما با لائوس مربوط است، یک همگرایی در دیدگاهها در مورد مسائل خاص وجود دارد که به سن مصاحبهشوندهها مربوط است. نمایندگان جوانتر سازمانهای جوانان (در سنین ۲۵-۳۵ سال) برای مشارکت آشکار در «دیگرسازی» بیمیلتر بودند درحالیکه اعضای قدیمیتر آشکارا مسائل مربوط به همجنسگرایی را بیماری تلقی میکردند. دیدگاههای نمایندگان آنل در مورد این مساله معتدلتر بود و عموما برای شناسایی هویتهای جنسی متفاوت مطلوب بهنظر میرسید.
ارسال نظر