بینظمی جدید جهانی
یکجانبهگرایی دیگر یک گزینه جدی در سیاست خارجی نیست. شرکا ضروری هستند. این یکی از دلایلی است که [نشان میدهد چرا] تعهدات حاکمیتی قطبنمایی مطلوب برای سیاست خارجی آمریکاست. پیش از این خاطرنشان کردم که این نمایاننده واقعگرایی در عصر جهانی شدن است. این همچنین جایگزینی طبیعی برای [دکترین] «مهار» است؛ دکترینی که هدایتکننده [سیاست خارجی] ایالاتمتحده برای دوران چهار دههای جنگ سرد بود. با این حال، تفاوتهایی اساسی وجود دارد. «مهار» بیش از آنکه در مورد «پیشروی» باشد، در مورد «عقب راندن» بود و برای عصری طراحی شده بود که رقبا همواره دشمن بودند و در آن چالشها عمدتا به رقابت کلاسیک ژئوپلیتیک مربوط بود. بر عکس، تعهد حاکمیتی برای جهانی طراحی شده که در آن برخی رقبا تا حدودی شریک هستند و در آن تلاشهای جمعی برای عبور از چالشهای مشترک مورد نیاز است. تا این لحظه، ما بر آن چیزی تمرکز داشتیم که ایالاتمتحده باید در جهان در راستای ترویج و ترفیع نظم انجام دهد. این چیزی است که فرد میتواند از کتابی در مورد روابط بینالملل و سیاست خارجی آمریکا انتظار داشته باشد. اما تمرکز بر سیاست خارجی کافی نیست. امنیت ملی همچون سکه دارای دو رو است و آنچه ایالاتمتحده در داخل انجام میدهد- آنچه معمولا تعلق به حوزه داخلی تلقی میشود- به همان اندازه که بخشی از امنیت ملی است، بخشی از سیاست خارجی هم محسوب میشود. این به بهترین شکلی در قالب «هم اسلحه و هم نان و آب» [guns and butter: سیاستی که براساس آن دولت هم به تقویت نیروهای مسلح میپردازد و هم به امور اجتماعی و اقتصادی توجه میکند] نه «اسلحه در برابر نان و آب» تلقی میشود.
وقتی پای مسائل داخلی به میان میآید، استدلال صاف و ساده میشود. به منظور رهبری، رقابت و اقدام موثر در جهان، ایالاتمتحده باید خانه خود را نظم بخشد. من جزئیات این را در کتاب «سیاست خارجی از داخل شروع میشود» مطرح کردهام. گاهی از آن چنین تعبیر شده که گویی بهدنبال جدا شدن از سیاست خارجی هستیم. چنین نیست. سیاست خارجی از داخل (یا از خانه) شروع میشود اما فقط زمانی در داخل خاتمه مییابد که کشور مذکور در خطر باشد. پیشتر خاطرنشان کرده بودم که ایالاتمتحده گزینههای یکجانبه معدودی دارد و اینکه این کشور به تنهایی کارهای معدودی را میتواند انجام دهد (البته اگر بتواند) تا در تعامل با دیگران. طرف مقابل این ادعا آن است که جهان نمیتواند عناصری از یک نظم کارآمد را در غیاب یا فقدان ایالاتمتحده شکل دهد. ایالاتمتحده کافی نیست اما لازم است. همچنین درست است که ایالاتمتحده اگر مبنای قدرتمند داخلی نداشته باشد نمیتواند در جهان نقش رهبری یا اقدام موثر را داشته باشد. امنیت ملی به ناگزیر میزان چشمگیری از منابع انسانی، فیزیکی و مالی برای استفاده را میطلبد. هر چه عملکرد اقتصادی آمریکا بهتر باشد، منابع در دسترس بیشتری برای اختصاص به آنچه که در خارج برای انجام دادنش میخواهد و نیاز دارد (بدون دامن زدن به بحثهای جنجالی و منحرفکننده در مورد اولویتها) خواهد داشت. یک مزیت مضاعف این است که چشمانداز برای ایالاتمتحده و برای الگوی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکایی (در کنار تمایل به تقلید از آن) تنها زمانی افزایش مییابد که موفقیت آمیز تلقی شود.
ابتداییترین آزمون موفقیت این الگو رشد اقتصادی خواهد بود. سطوح رشد آمریکا در مقایسه با تجربه بسیاری از کشورهای دیگر خوب به نظر میرسد اما تجربه این کشورها زیر سطح آن چیزی است که مورد نیاز است و فاقد آن چیزی هستند که محتمل است. دلیلی وجود ندارد دال بر اینکه چرا ایالاتمتحده نرخ رشد ۳ درصد یا بیشتر ندارد غیر از اینکه چه میکند یا مهمتر از آن، چه نمیکند. چنین خوشبینیهایی مبنای خوبی دارد. ایالاتمتحده دارای نقاط قوت و مزایای ذاتی است از جمله جمعیتی متعادل که مانع تورم «سنی» و «جوانی» است که بر دست و پای بسیاری از جوامع قید و بند مینهد؛ بهترین دانشگاهها در جهان؛ بازارهای بورس و بازارهای سرمایهای کارآمد؛ سیستمی حقوقی که ترغیبکننده و محافظ ابداع و خلاقیت است و برای ورشکستگی منظم برنامه دارد؛ ذخایر غنی انرژی و مواد معدنی؛ اقلیم و زمین که تولید مکفی غذا را مجاز میسازد؛ ثبات سیاسی و روابط عالی با همسایگانش در شمال و جنوب.
چه مدت طول میکشد تا نرخ رشد فعلی آمریکا افزایش یابد؟ هیچ پاسخ پذیرفته شده جهان شمولی در مورد این سوال وجود ندارد اما فهرست من شامل آموزش بهتر در هر سطوحی از دوران پیش از مدرسه تا پایه دوازدهم و تمام انواع آموزشهای پسامتوسطه و تا آموزشهای مادامالعمر است. من به این یک برنامه زیرساختی قدرتمند را هم اضافه میکنم؛ چیزی که باعث ایجاد شغل میشود، رقابت پذیری آمریکا را افزایش میدهد و جامعه را در مواجهه با فجایع طبیعی یا تروریسم انعطافپذیرتر میسازد. اصلاح مهاجرتی که فرصت بیشتری برای افراد دارای مدارک تحصیلی بالا و دارای مهارتهای مورد نیاز برای آمدن و ماندن فراهم میکند امری کمککننده است؛ همچنین آنچه کمککننده است اصلاح مهاجرتی است که شامل مسیری مشروط به سوی وضعیت قانونی یا شهروندی برای بسیاری از آن ۱۲ میلیونی (یا بیشتری) است که در کشوری زندگی میکنند که اکنون بدون مدارک لازم هستند. اصلاح مالیاتی که نرخهای شرکتی [corporate rates] را پایین میآورد (در میان بزرگترین نرخهای دنیاست) مطلوب است همانطور که سایر اصلاحات چنین است؛ اصلاحاتی که نرخهای واحد [individual rates] و نیز مخارج به اصطلاح مالیاتی را کاهش میدهد مانند اینکه فرد بتواند آنچه صرف نرخ رهن و کمکهای خیرخواهانه کرده را کسر کند یا بر کمکهای مربوط به مراقبتهای بهداشتی کارفرمایان مالیات بسته نشود.
ارسال نظر