بخش پایانی
ریشههای نظم سیاسی از دوران پیشا انسانی تا انقلاب فرانسه
اما بقای نهادها مستلزم احتمالات زیادی هم است: یک نظام سیاسی که برای یک کشور در حال رشد سریعی که متوسط سنی جمعیت آن ۲۰ سال است بهخوبی کار میکند ممکن است برای جامعه ایستایی که یکسوم شهروندانش در سن بازنشستگی باشند کارآمد و کارگر نباشد. اگر نهاد نتواند سازگار شود، جامعه با بحران یا فروپاشی مواجه خواهد شد و ممکن است مجبور به اتخاذ نهادی دیگر شود. این مساله در مورد لیبرال دموکراسی بیش از نظام سیاسی غیردموکراتیک صدق میکند. با این حال، یک دلیل مهم برای این اندیشه وجود دارد که جوامع دارای پاسخگویی سیاسی بر جوامعی که فاقد آن هستند فائق خواهند آمد. پاسخگویی سیاسی مسیری مسالمتآمیز برای سازگاری نهادین فراهم میکند. یکی از مشکلاتی که نظام سیاسی چین در دوران سلسلهای و امپراتوری نتوانست از پس حل آن برآید مشکل «امپراتور بد» بود مانند «امپراتریس وو» یا امپراتور «وانلی». یک نظام اقتدارگرا با یک رهبری خوب میتواند بهصورت دورهای بهتر از یک نظام لیبرال دموکراتیک عمل کند چراکه قادر به اتخاذ تصمیمات سریع بدون چالشهای حقوقی یا اقدامات قانونگذارانه است. از سوی دیگر، چنین نظامی به تامین مداوم رهبران خوب وابسته است؛ در دوره رهبری یک امپراتور بد، قدرتهای کنترل نشده واگذار شده به حکومت میتواند موجب فاجعه شود. این مشکل هنوز در چین معاصر مهم است جایی که پاسخگویی فقط به سوی بالاست نه پایین. در ابتدای این جلد خاطرنشان ساختم که گزارش تاریخی از توسعه نهادین که در اینجا ارائه شد باید با پیشبینی شرایط متفاوتی خوانده شود که از دوره انقلاب صنعتی غالب بوده است. من به یک معنای خاص صحنه را پاک و آماده ساختم تا بتوانم به شکل مستقیمتری به مسائل مطرح شده در «سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی» بپردازم و آن را بهروزرسانی کنم. با شروع صنعتی شدن، رشد اقتصادی و بسیج اجتماعی با سرعتی بسیار سریعتر به پیش رفت و چشمانداز توسعه این سه مولفه [یا جزء] نظم سیاسی را به طرز چشمگیری تغییر داد. این چارچوبی است که در آن من گزارش توسعه سیاسی را در جلد دوم از سر خواهم گرفت.
****
قابل توجه خوانندگان محترم: این کتاب در مرحله حروف چینی و صفحهآرایی قرار دارد و بهزودی از سوی انتشارات «سرایی» بهصورت کامل روانه بازار نشر خواهد شد. .