همه چیز در خطر است
اوکراین ارزش جنگیدن دارد؟
با این حال، همانطور که ولادیمیر پوتین هم میداند، حتی باارزشترین چیزها در جهان هم راهی برای فرسوده شدن دارند. به اعتقاد او غرب خسته میشود و با احتمال روی کار آمدن یک رئیسجمهور جدید در آمریکا در ۲۰۲۵ و حمایت بیشتر از سوی چین، ممکن است همچنان حق با او باشد. سخنرانی او در این هفته به روشنی نشان داد که او روسیه را برای جنگی، گرم یا سرد، آماده میکند که میتواند برای یک نسل طول بکشد. در جنگ و در سالهای طولانی درگیری مسلحانه که پس از آن اتفاق میافتد، اوکراین تنها زمانی پیروز خواهد شد که پوتین یا احتمالا جانشین او، دریابد ادامه جنگ او را بیشتر در داخل تضعیف میکند. اکونومیست معتقد است که رهبران غربی در این شرایط باید عزم خود را به روسیه نشان دهند و مردم خود را برای رویارویی پیشرو آماده کنند. به همین دلیل است که آنها باید در دومین سال جنگ باید فراتر رفتن از کلیات و متعهد شدن به طرحی معتبر برای یک مبارزه طولانی را در نظر داشته باشند.
در ابتدا باید توجه کرد که چه چیزی در خطر است. برخی اروپاییها هنوز بر این باور هستند که یک توافق صلح میتواند جهان را در ۲۳فوریه۲۰۲۲ به وضعیت خود بازگرداند. در واقع روسیه، اوکراین و غرب درگیر در رقابت میان سیستمهای رقیب هستند. غرب معتقد است که اوکراین مستقل باید به کشوری مرفه و دموکراتیک تبدیل شود. پوتین اما وجود اوکراین را انکار میکند و معتقد است روسیه درحال جنگ با غرب است. این جنگی است که عزم و قدرت هر دو طرف را آزمایش خواهد کرد. مورد دوم کسب مزیت در میدان جنگ است. حملات بهاری روسیه و اوکراین نشان میدهد که آیا هر یک از طرفین میتوانند قلمرو را تصرف کنند یا خیر؟ حمله روسیه از قبل آغاز شده است و به نظر نمیرسد پیشروی کند. حمله اوکراین در آوریل یا مه خواهد بود. هدف اعلامشده ارتش اوکراین بازگرداندن مرزهای۱۹۹۱ با تصرف کریمه و چهار استانی است که روسیه در ماه سپتامبر ضمیمه خود کرده است.
از منظر اکونومیست اوکراین باید تمام تلاشش را کند. دلیل این امر آن است که یک اوکراین تقسیمشده ناتوان خواهد بود و دفاع از آن سخت است. در شرق و جنوب کشور منابع معدنی و محصولات زراعی و مراکز صنعتی قرار دارد. دسترسی بدون مانع به دریای سیاه، گذرگاه امنی را برای صادرات فراهم میکند. دلیل سیاسی نیز این است که هرچه نیروهای روسیه سرزمینهای بیشتری را از دست بدهند، بیهودگی جنگ آشکارتر میشود و برای پوتین یا جانشین او سختتر خواهد بود که حمله مجدد به اوکراین را برای نیروهای خود توجیه کنند. اما آیا جاهطلبیهای اوکراین باید کریمه را نیز شامل شود؟ اکونومیست معتقد است کریمه در داخل مرزهای شناختهشده این کشور قرار دارد. این منطقه دسترسی به سواحل اوکراین را کنترل میکند و سرزمینی است که پوتین بیشترین ارزش را برای آن قائل است. از این رو پیوستن آن به اوکراین باعث شکست او میشود. اما در عمل تصرف آن سخت است.
رئیسجمهور روسیه ممکن است تهدیدی واقعی مبنی بر استفاده از سلاح هستهای صادر کند. بنابراین زلنسکی بهتر است از موفقیت مطمئن باشد؛ چراکه یک حمله ناموفق میتواند منجر به جمع کردن روسهای عادی در پشت سر رهبرشان شود. به اعتقاد اکونومیست، هرچه موقعیت ارضی اوکراین قویتر باشد، پس از پایان جنگ، در جنگ سرد قویتر خواهد بود. این مساله میتواند در قالب یک توافقنامه صلح رسمی باشد؛ اما با احتمال زیاد یک آتش بس مانند بن بست ۷۰ساله میان کرهشمالی و کرهجنوبی خواهد بود. در هر صورت ولادیمیر پوتین به راحتی تسلیم نمیشود. بنابراین اوکراین به یک تضمین معتبر برای امنیت خود نیاز دارد. در حالت ایده آل این مساله مستلزم عضویت در ناتو خواهد بود؛ چراکه خطر را کاهش میدهد؛ بهطوریکه اگر روسیه حمله کند، این پوتین خواهد بود که جنگ ابرقدرتها را انتخاب خواهد کرد.
در کنفرانس امنیتی مونیخ چندین کشور موافقت خود را اعلام کردند؛ با این حال عضویت در ناتو مستلزم اجماع است. اگر این مساله دستنیافتنی باشد، اوکراین به ضمانتهای دوجانبه و تسلیحات فراوان نیاز خواهد داشت. به اعتقاد اکونومیست، نیاز اوکراین به تسلیحات حداقل برای یک دهه یا احتمالا بیشتر باقی خواهد ماند. سیاستمداران اصرار دارند که این نیازها وجود دارند؛ ولی در عمل کند هستند. در این شرایط کشورهای غربی دیگر نمیتوانند سطح تولید تسلیحات در زمان صلح را در پیش گیرند. درحالیکه جنگ وارد دومین سال خود میشود، برخی میپرسند که آیا اوکراین ارزش این همه تلاش را دارد؟ آیا بحران هزینههای زندگی یا بحران آبوهوایی ضروریتر نیست؟ پولی که برای تسلیحات خرج میشود میتواند برای تامین مالی توسعه اختصاص داده شود.
به اعتقاد اکونومیست، درست است که از جنگ پشیمان شویم، اما پیروزی روسیه در اوکراین جهان را در مسیری سوق میدهد که در آن زور پیروز است و مرزها به خشونت کشیده میشوند. این مساله میتواند رویارویی بعدی را در اروپا تسریع کند و این حس را تقویت میکند که قدرت غرب و ارزشهای جهانی که از آن حمایت میکند درحال افول است. اما پیروزی در اوکراین نشان خواهد داد که یک دموکراسی نیازی به تعظیم در برابر همسایه بسیار بزرگتر و خودکامه خود ندارد.