آیا امکان همزیستی روسیه ساخت پوتین و غرب میسر است؟
معمای ولادیمیر

پس از کاهش جزئی در سال۲۰۲۲، تولید ناخالص داخلی سال۲۰۲۳ روسیه، ۳.۶درصد و در سال۲۰۲۴ به لطف هزینههای دفاعی، ۴.۱درصد دیگر رشد کرد. پیامدهای اقتصادی عمده ناشی از جنگ، مانند تورم دورقمی، تنها در اواخر سال۲۰۲۴ شروع به ظهور کرد. حتی پس از خاموش شدن تفنگها در اوکراین، اقتصاد روسیه بهشدت «نظامی شده» باقی خواهد ماند. صنعت دفاعی باید خسارات عظیم تجهیزات نظامی را جبران کند و پوتین یک طرح نوسازی نظامی پرهزینه را آغاز کرده است.
اگر جنگ در اوکراین دوباره و به شکلی دیگر آغاز شود یا ادامه یابد، وضعیت اقتصادی روسها ممکن است بسیار تاریکتر و بدتر شود. اما بعید است که این سناریو فشار جدی برای تغییر رژیم ایجاد کند. هر چه اقتصاد روسیه بیشتر تحت فشار قرار گیرد، مسکو بیشتر به سمت تقویت سرکوب حرکت میکند. کرملین انتقاد از جنگ و ارتش روسیه را جرمانگاری کرده و پروندههای حقوقی پر سروصدایی را علیه مخالفان برجسته یا مخالفان کمتر شناختهشده به راه انداخته است.
رژیم همچنین تعداد افرادی را که رسما «عوامل خارجی» میداند و حملات خود به سازمانهایی که «نامطلوب» تلقی میشوند، به طرز چشمگیری افزایش داده است و منتقدان جنگ را با یک انتخاب دشوار روبهرو کرده است: تبعید به خارج از کشور یا زندان در داخل کشور. پلیس و نیروهای امنیتی انگیزهی زیادی برای پیگیری چنین پروندههایی دارند؛ زیرا ماموران به ازای تعداد دشمنانی که شناسایی میکنند، پاداش میگیرند.
همانطور که پوتین هزینه انتقاد از جنگ خود را بسیار گزاف کرد، همزمان آن را به وسیلهای برای توزیع مجدد ثروت تبدیل کرد. البته، ذینفعان اصلی این توزیع ثروت، اعضای اطرافیان و شبکههای حمایتی او بودهاند. برخی از آنها با خرید داراییهای مستهلکشده یا صرفا مصادره آنها، عموما با حمایت افراد قدرتمند داخلی، مانند «رمضان قدیروف»، رهبر چچن، از خروج شرکتهای خارجی و چندملیتی از روسیه سوءاستفاده کردهاند. با این حال، فراتر از ابرثروتمندان، دهها هزار فرصتطلب دیگر نیز وجود دارند که از جنگ سود بردهاند، مانند کارآفرینانی که از دور زدن تحریمها درآمد کسب میکنند.
در سلسلهمراتب پایینتر، صدها هزار متخصص یقهسفید -بهویژه در حوزه فناوری اطلاعات، امور مالی و خدمات تجاری- از حقوق بالاتر بهرهمند میشوند؛ زیرا همقطاران مخالفشان مهاجرت میکنند و مهارتهای آنها کمیابتر میشود. در نهایت، پوتین با خرید مردان بسیجشده به جبهه، کارگران کارخانههای نظامی و اعضای خانواده آنها، حمایت را بهدست آورده است. طبق اعلام کرملین، در ژوئن۲۰۲۴ حدود ۷۰۰هزار روس در خط مقدم بودند. میانگین حقوق سربازان روسی اکنون نزدیک به ۲هزار دلار در ماه است، دوبرابر میانگین ملی و چهاربرابر میانگین کلی در دهها منطقهای که بیشترین تعداد سربازان وظیفه را داشتهاند. از زمان آغاز تهاجم، بیش از ۸۰۰هزار سرباز روس کشته یا زخمی شدهاند؛ دولت برای هر تلفشدگی یا مرگ تا ۸۰هزار دلار برای خانوادههای آنها پول فرستاده است. بنابراین، هزینههای مالی کرملین گروه بزرگی از مردمی را به وجود آورده که پیشرفت مادی و چشمانداز شغلی خود را مدیون یک جنگ ناعادلانه هستند. در سال۲۰۲۴، کرملین برنامهای را برای آموزش و بهکارگیری کهنهسربازان در بخش دولتی یا کار دولتی راهاندازی کرد.
جنگ همچنین به ابزاری برای کارگران بخش دولتی روسیه بهمنظور دستیابی به تحرک اجتماعی رو به بالا تبدیل شده است. بوروکراتهای غیرنظامی یک سکوی پرش شغلی جدید دارند: کار در سرزمینهای اشغالی، پیشرفت آنها را تسریع میکند. برای صدها هزار روس که در بخشهای ضداطلاعات و اجرای قانون [ضابط قضایی] مشغول به کار هستند، دستگیری ماموران غربی و اوکراینی و خنثی کردن فعالان و روزنامهنگاران ضد جنگ اکنون راهی برای بالا رفتن از نردبان شغلی است. همه اینها بوروکراسی روسیه را بسیار سیاسیتر کرده است. حتی در نهادهایی که پیشازاین نسبتا عملگرا بودند مانند بانک مرکزی، تکنوکراتهای آموزشدیده در غرب در حال تبدیلشدن به جنگجویانی هستند که با تحریمهای غرب مبارزه میکنند.
مدتها پیش از جنگ تمامعیار در اوکراین و به لطف سرکوب پوتین، جامعه روسیه از سکون و درماندگی اکتسابی رنج میبرد. اما در سالهای اخیر، کرملین مهندسی اجتماعی گستردهای را برای القای بیاعتمادی به غرب در روان روسها دنبال کرده است. در سپتامبر۲۰۲۲، کرملین جلسات تبلیغاتی هفتگی را در تمام مدارس معرفی کرد که روایتهای طرفدار جنگ را در پوشش درسهای میهنپرستی آموزش میدهند. دولت در سرگرمی و فرهنگ مداخلهگرتر شده است؛ موسیقیدانان، هنرمندان و نویسندگان مستقل را به تبعید وامیدارد؛ نویسندگان مخالف را «افراطی» میخواند و دادگاههای نمایشی روشنفکران لیبرال مخالف جنگ را ترتیب میدهد.
کرملین با الهام از حزب کمونیست چین، به دنبال ایجاد یک پردهی آهنین دیجیتال بوده است، اینستاگرام و فیسبوک را غیرقانونی اعلام کرده و یوتیوب را که تقریبا نیمی از روسهای بالای ۱۲سال پیشازاین بهصورت روزانه از آن استفاده میکردند، مسدود کرده است. البته، یک «رویداد قوی سیاه» میتواند این «قلعه روسی» را منفجر کند. فروپاشی ناگهانی و اخیر دولت بشار اسد در سوریه نشان داد که حتی بیرحمترین و سرکوبگرترین رژیمها نیز ممکن است شکنندهتر از آن چیزی باشند که به نظر میرسند. اما سقوط کامل رژیم پوتین همچنان بعید است. اگر پولی که برای خرید منتقدان بالقوه نیاز است «آب برود»، میتوان آن را با سرکوب و خشونت بیشتر دولت جبران کرد.
رقص جنگ
جنگ در اوکراین سیاست خارجی روسیه را موقتا منحرف نکرد، بلکه آن را برای همیشه تغییر داد. سیاست خارجی روسیه تابع سه هدف شده است: ایجاد ائتلافها برای حمایت از تلاشهای جنگیاش، حفظ اقتصادی که هدف تحریمها قرار گرفته است و انتقام گرفتن از غرب بهدلیل حمایتش از اوکراین. مقامات روسی سرمایهگذاریهای جدید بزرگی در مشارکت با رژیمها و نهادهایی که مایل به تحمیل هزینههای اضافی بر غرب هستند، بهویژه کرهشمالی و برخی نیروهای شبهنظامی نیابتی در برخی مناطق مختلف جهان انجام دادهاند.
اگر جنگ پایان یابد و ایالاتمتحده تحریمهای خود را لغو کند، کرملین ممکن است موقتا برخی از جسورانهترین فعالیتهای ضدآمریکایی خود، از جمله ارائه سلاح به دشمنان ایالاتمتحده مانند حوثیها را متوقف کند. اما پس از خروج تیم ترامپ [از قدرت]، کرملین ظرفیت از سرگیری این فعالیتها را حفظ خواهد کرد. کرملین همچنین با تخفیفهای سنگین برای کالاهای روسی و افزایش صادرات به هند و آسیای جنوب شرقی، آفریقا، خاورمیانه و آمریکای لاتین برای حفظ و گسترش روابط خود با کشورهای درحالتوسعه در سراسر جهان تلاش کرده است. مهمترین نکته این است که روسیه به شکل قاطعانه به چین روی آورده است. قبل از جنگ، دو کشور در وضعیت «وابستگی متقابل نامتقارن» قرار داشتند که در آن چین اهرم فشار بیشتری داشت؛ اما روسیه با حفظ روابط تجاری، مالی و فناوری با اروپا، از ریسکهای رابطه با چین جلوگیری میکرد. با این حال، از سال۲۰۲۲، پوتین وابستگی بسیار عمیقتری به چین را در ازای حمایت پکن از جنگ پذیرفته است.
کرملین تنها به لطف جریان قطعات مهم سلاح از چین، توانسته است جنگ را به مدت سهسال ادامه دهد. اقتصاد روسیه همچنان پابرجا مانده است؛ زیرا چین اکنون ۳۰درصد از صادرات روسیه را خریداری میکند که نسبت به ۱۴درصد در سال۲۰۲۱ افزایش یافته است و ۴۰درصد از واردات آن را تامین میکند که نسبت به ۲۴درصد قبل از جنگ افزایش یافته است. پکن همچنین زیرساخت مالی مبتنی بر یوان را برای مسکو فراهم میکند تا تجارت خارجی خود را با آن انجام دهد.
* مدیر مرکز اوراسیای روسیه کارنگی در برلین