آیا امکان همزیستی روسیه ساخت پوتین و غرب میسر است؟
معمای ولادیمیر

این کشور [روسیه] آزمایشگاهها و دانشگاههای خود را تشویق کرده تا در اکوسیستم نوآوری چین مشارکت کرده و پروژههای مشترک چینی-روسی را در علوم طبیعی، ریاضیات کاربردی، فناوری اطلاعات و فضا آغاز کنند. تعداد روسهایی که برای شرکتهای چینی مانند هوآوی کار میکنند، بهطور چشمگیری افزایش یافته است. مسکو از طریق مسیرهای زمینی، کالاهایی مانند نفت و گاز را با قیمت ارزان به چین عرضه میکند و درصورت محاصره دریایی، دسترسی پکن به منابع و همچنین اورانیوم مورد نیاز برنامه تسلیحات هستهای چین را تضمین میکند.
برای مشکلات آماده شوید
ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی خود برای انتخاب مجدد در سال۲۰۲۴، وعده داد که چین و روسیه را «از هم جدا کند». به یک معنا، بهعنوان رئیسجمهور به نظر میرسد که او با پیشنهادهای گرم خود به پوتین سعی در انجام این کار دارد. اما مهم نیست که ترامپ چه تلاشهایی انجام میدهد؛ روسیه تحت رهبری پوتین هرگز کشوری نخواهد بود که تهدیدی برای اروپا و ایالاتمتحده نباشد. اروپا باید به تلاش برای بازدارندگی در برابر قابلیتهای رژیم روسیه ادامه دهد و آماده شود تا این کار را با حمایت بسیار کمتر ایالاتمتحده انجام دهد. رهبران اروپایی هنوز باید این تلاش را بهعنوان یک تلاش فراآتلانتیکی مطرح کنند که بهتر است از طریق ناتو یا اگر تیم ترامپ حاضر به همکاری نیست، با تیمی از متحدان ارشد ایالاتمتحده که شامل متخصصان سیاست خارجی، رهبران نظامی و رهبران صنعت دفاعی آمریکا میشود، دنبال شود.
اولویت اول افزایش تولید دفاعی است. تحلیلگران گاهی اوقات این را بهعنوان یک چالش ساده ارائه میدهند، اما اینطور نیست. اگر سیاستگذاران بدون پرداختن همزمان به رشد اقتصادی ضعیف خود این قاره، به سمت تقویت امنیت اروپا روی آورند، تنها پوپولیستهایی را که مخالف افزایش هزینههای دفاعی بوده و خواستار جلب رضایت پوتین هستند، جسورتر خواهند کرد. اروپا و ایالاتمتحده همچنین باید با بهاصطلاح «جنگ سایه» روسیه مقابله کنند. مسکو راههای متنوعی را برای تضعیف امنیت و سیاست دموکراسیها، از جمله اقدامات خرابکارانه، قتلهای هدفمند، انتشار اطلاعات نادرست آنلاین و دخالت در انتخابات، توسعه داده است. کرملین به این قوه ابتکار خود افتخار میکند و استفاده از آنها احتمالا پس از هرگونه آتشبس در اوکراین نیز ادامه خواهد یافت. هیچ چارچوبی با روسیه برای مدیریت تشدید جنگهای ترکیبی وجود ندارد؛ باید چنین چارچوبی ایجاد شود. ایالات متحده و همچنین اروپا، باید سرمایهگذاریهای نسلی در امور ضداطلاعات، ضدتروریسم و مبارزه با جرایم سازمانیافته انجام دهند؛ ظهور اسلام رادیکال و تندروی راست افراطی در اروپا محیطی مناسب برای بهرهبرداری کرملین ایجاد کرده است.
بااینحال، رهبران غربی بهویژه رهبران اروپایی، باید در کنار تقویت بازدارندگی، رویکرد متفاوتی را در قبال روسیه در پیش بگیرند. کشوری که جانشینان پوتین به ارث خواهند برد، تقریبا بهدلیل سالها سرمایهگذاری بیشازحد در امور نظامی، کاهش دسترسی به فناوریهای پیشرفته، اتکای بیشازحد به چین و تشدید روندهای جمعیتی نامطلوب فعلی بهخاطر جنگ در اوکراین، عمیقا نامتعادل و ناتراز خواهد بود. با توجه به اینکه نخبگان نظامی، اطلاعاتی (و سایر نیروهای دخیل) روسیه چقدر در جنگ در اوکراین سرمایهگذاری کردهاند و از آن سود بردهاند، جانشینان پوتین انگیزه فوری کمی برای گسست کامل از گذشته خواهند داشت. حتی عملگراترین روسها نیز خواهان رابطه خصمانه با چین نخواهند بود. اما یک جناح عملگرای قابلتوجه در میان نخبگان روسیه میداند که جنگ در اوکراین یک فاجعه بوده و ممکن است بخواهد بهتدریج سمیترین جنبههای میراث پوتین را از بین ببرد؛ اما تنها درصورتیکه بدانند که این «در» میتواند به سمت غرب باز شود.
نرم کردن فضا
تغییر پیام غرب به روسیه - و منسجم کردن آن پیام جدید - کار دشواری خواهد بود؛ نهتنها به این دلیل که ترامپ وحدت اتحاد فراآتلانتیک را از بین برده و در داخل اروپا، دولتهای مختلف دیدگاههای متفاوتی درباره روسیه دارند، بلکه سیاستگذاران اروپایی و سیاستمداران آمریکایی که نمیخواهند از رویکرد ترامپ پیروی کنند، میتوانند با تصوری مشخص از خطوط یک رابطه امنیتی پایدارتر شروع کنند. اگر رویدادها در مسیر فعلی خود پیش بروند، ناتو و روسیه بهزودی هر دو با سلاحهای متعارف، از جمله تانکها و پهپادها و همچنین سلاحهای استراتژیک، مانند موشکهای هستهای مافوق صوت، تا دندان مسلح خواهند شد.
خطرات ناشی از این سناریو شباهتهایی با جنگ سرد دارد و راهحل نیز همینطور است: کنترل تسلیحات با مکانیسمهای تایید قوی و کانالهای ارتباطی برای مدیریت حوادث. اگر مذاکرهکنندگان غربی و روسی بتوانند اعتماد کافی ایجاد کنند، گام بعدی امضای توافقنامههایی خواهد بود که کاهشهایی بر زرادخانههای سلاحهای متعارف و استراتژیک اعمال میکند (شبیه به «پیمان کاهش سلاحهای استراتژیک ایالاتمتحده و روسیه» که در سال۲۰۲۶ منقضی شود یا «پیمان نیروهای مسلح متعارف در اروپا» که ناتو و روسیه در سال۲۰۲۳ آن را به حالت تعلیق درآوردند). اگر روسیه آماده باشد تلاشهای خود برای براندازی دموکراسیها را کنار بگذارد، هر دو طرف میتوانند درباره راههای محدود کردن دخالت خود در سیاست داخلی یکدیگر بحث کنند.
وابستگی متقابل اقتصادی زمانی منبع رفاه برای روسیه و غرب بود. احتمالا تا زمان رفتن پوتین، اروپا وابستگی خود به کالاهای روسی را بهطور کامل از بین برده است. اگر چنین شده باشد، ازسرگیری واردات برخی از مواد اولیه روسی استقلال اروپا را تهدید نمیکند؛ این امر زنجیرههای تامین اروپا را بیشتر متنوع میکند. احیای روابط تجاری همچنین با کاهش وابستگی روسیه به بازار چین به نفع روسیه خواهد بود. با این حال، بدون پرداختن به جنگ جنایتکارانهای که پوتین علیه اوکراین به راه انداخته است، هیچ آشتی قابلتوجهی بین روسیه و غرب نمیتواند رخ دهد. بهعنوان مثال، حتی اگر مسکو و ناتو مذاکرات کنترل تسلیحات درباره موشکها را آغاز کنند، تا زمانی که کییف در معرض تهدید باشد، هیچ تعادل اساسی جدیدی نمیتواند برقرار شود. هر پروژهای در آینده برای احیای کامل روابط اقتصادی با روسیه باید بودجهای برای بازسازی اوکراین یا حتی نوعی غرامت به وجود آورد.
البته بعید است که مسکو هرگز وجود چنین کلمهای را در هر سند رسمیای بپذیرد؛ اما بهعنوانمثال، مالیات ویژه بر کالاهای روسی فروختهشده به اروپا میتواند برای چند سال توافقشده، بودجهای برای اوکراین ایجاد کند یا بازیگران بینالمللی میتوانند صندوقی برای بازسازی اوکراین تاسیس کنند که روسیه درصد مشخصی از تولید ناخالص داخلی خود را برای مدت معینی به آن بپردازد. هرچه اقتصاد روسیه سریعتر رشد کند، اوکراین پول بیشتری دریافت خواهد کرد و این امر انگیزههایی را برای اتحادیه اروپا جهت خرید کالاهای روسی و سرمایهگذاری در این کشور ایجاد میکند.
* مدیر مرکز اوراسیای روسیه کارنگی در برلین