با سبک تازه‌ای نام خود را در دنیای شعر و شاعری مطرح کرد. در روزگاری که بیان احساسات، به راحتی ممکن نبود، او خیلی ساده و به زبان شعر، دنیایش را در قالب کلمات و واژه‌ها با نسلی که یاد نگرفته بود دنیا را ساده ببیند و ساده از احساسش بگوید با همنسلانش به اشتراک گذاشت. مریم با دنیایی جدید آمد و شعرش مثل هر سبک دیگری، هم موافق داشت و هم مخالف. خیلی‌ها از شعر او خاطره دارند، شاید هم کسی نباشد که شعرش را نشنیده و نخوانده باشد. شعرِ ساده مریم حیدرزاده، خیلی زود به ترانه‌ها و کتاب‌ها راه یافت. 

دنیای زیبای او جز شعر و هنر، با چیز دیگری هم عجین شده بود: پرسپولیس. او را از وقتی که به یاد داریم پرسپولیسی و متعصب می‌شناسیم، همانطور که او هم از همان جایی که خودش را شناخته و خاطره در ذهن دارد، پرسپولیسی بوده. یک هوادارِ متعصب و دوآتیشه، اما کاملا منطقی. 

در عین حال که در مواجهه با سرمربی کروات پرسپولیس، از او می‌خواهد رامین رضاییان را به تیم بازگرداند، اما به تصمیم برانکو و منفعت تیم احترام می‌گذارد. گفت‌وگوی خبرنگار روزنامه پیروزی با مریم حیدرزاده شاعر و نقاش پرسپولیس پیش روی شماست:

- به عنوان یک هوادارِ قدیمی، بگذار از مهدی طارمی شروع کنیم، از کسی که رفتنش واکنش‌های متفاوتی را در بین هواداران داشته.

پرسپولیسِ امسال با اتفاقات زیادی مواجه بوده، چیزهایی که بالاخره هر پرسپولیسی باید آن را پذیرا باشد. آرزوی من به عنوان یک پرسپولیسی این است که مهدی طارمی هر جایی که می‌رود بدرخشد و این باعث افتخار ما است چون او در پرسپولیس اوج گرفته و پدیده شده است. او خودش هم در مصاحبه‌ای که بعد از پیوستن به الغرافه داشت به این موضوع اشاره کرد که پرسپولیسی هستم و خواهم بود و هیچ‌وقت فراموش نمی‌کند که با این تیم اوج گرفته است. به هر حال امتیاز واگذاری از آن باشگاه بود و طبیعی هم هست که یک بازیکن خوب ترانسفر بشود. 

- اما تعداد زیادی از هواداران نسبت به این انتقال واکنش خوبی نداشتند و از طارمی دلگیرند و حتی از مطالبی که ما می‌نوشتیم تا حجم کامنت های تند کمتر شود هم شاکی می شدند.

شما رسالت خود را انجام داده اید. به نظرم بی‌احترامی شایسته هواداران پرسپولیس نیست. ما هیچ‌کدام‌مان یادمان نمی‌رود که او چقدر برای قهرمانی فصل گذشته پرسپولیس زحمت کشید و حتی در نیم فصل اول هم نقش زیادی در نتایج تیم داشت. یادمان نمی‌رود بعد از نه سال قهرمانی و آقای گلی را کسب کردیم و او دوباره آقای گل لیگ شده و در آسیا هم 7 گلی که او زد در صعود به نیمه نهایی نقش ویژه داشت. ضمن اینکه نباید یادمان برود که وقتی آن برخورد در روز جشن قهرمانی با هانی شد، او همراه با محسن مسلمان مدال‌های‌شان را به منزل ما آوردند و به دست هانی دادند. 

- به موضوع خوبی اشاره کردید، این را خیلی‌ها فراموش کرده بودند.

بله، مهدی طارمی مدالش را تقدیم به هانی کرد، این را ما که کنار هانی بودیم و دیدیم آن روز چه حالی داشت، می‌دانیم چقدر کار ارزشمندی بود. این کار طارمی و مسلمان اندازه یک قهرمانی ارزش داشت. وقتی می‌خواهیم در مورد او نظر بدهیم حداقل باید همه اینها را کنار هم بگذاریم، هم نقشش در موفقیت‌های تیم و کارهایی که انجام داد و هم رفتنش. امیدوارم هر جا که هست موفق باشد و خودش به این باور برسد که بار دیگر به آغوش پرسپولیس بازگردد و با عشق هم برگردد و آقای گلی‌اش را ثابت کند.هواداران هم به هر حال احساسی هستند و نگران محرومیت تیم از نقل و انتقالات، طارمی هم هواداران را می‌شناسد و با آنها زندگی کرده، می‌داند آنها فعلا از دستش ناراحتند، اما اگر دوباره به تیم بازگردد دوباره پذیرایش خواهند شد.

- یادم هست در جشن روزنامه پیروزی پشت میکروفون، از برانکو خواستید که رامین رضاییان را به تیم بازگرداند، یعنی شما هم نگاهی هوادارانه به تیم و اتفاقاتش دارید.

من هنوز هم دوست دارم رامین رضاییان برگردد، مطمئنم که خودش هم دوست دارد دوباره این اتفاق بیفتد. البته قطعا نظر سرمربی مهم است، اما من به عنوان یک هوادار این نظر را دارم، رامین در آن مقطعی که با باشگاه به مشکل خورده بود، با نرفتن به تیم رقیب ثابت کرد چقدر پرسپولیسی است. امیدوارم اگر سوءتفاهمی هم هست برطرف شود. قضاوت کردن همیشه کار دشواری است، کسی واقعا در جریان نیست که کل ماجرا چه بوده و هر کسی یک بُعد آن را می‌بیند. در مجموع می دانم آقای برانکو به دیسیپلین خیلی اهمیت می‌دهد اما رامین هم عضوی از این خانواده است و قلبش با تیم و نباید تنها بماند. 

- مثل ماجرای هاشمی‌نسب که خودش معتقد است بعد از این همه سال، هنوز هیچ‌کسی دقیقا نمی‌داند چه بر او گذشت که آن تصمیم را گرفت.

نمی‌خواهم قیاس کنم و یا به گذشته بروم. اما به نظر من،‌ما واقعا هیچ اطلاعی نداریم که چه اتفاقی رخ داده، اگر می‌دانستیم راحت‌تر می‌توانستیم نظر بدهیم. من که امیدوارم رامین هم مثل طارمی بار دیگر به خانه اصلی‌اش، پرسپولیس برگردد.

- اینهمه عشق به پرسپولیس واقعا ارزشمند است.

من از زمانی که خودم را به یاد می‌آورم، پرسپولیسی بودم. حتی یادم هست عروسی خاله‌ام، 2 سال و نیم بیشتر نداشتم و دسته گلش، گل‌های قرمز داشت که به خاطر رنگ گل‌ها، یکی از آنها را از دسته گل جدا کردم، پدرم سرزنشم کرد که کسی نباید دسته گل عروس را خراب کند، اما خاله‌ام محبت داشت و گفت اصلا همه گل‌ها مال تو. اینطور بگویم ما در کل خانواده مادری و پدری‌ام، حتی یک استقلالی هم نداریم، همه پرسپولیسی هستیم. مامانم وقتی پرسپولیس بازی دارد کلی نذر و نیاز می‌کند. من واقعا برای رفتن به استادیوم و تشویق تیم لحظه‌شماری می‌کنم.

- حالا که خودت به این موضوع اشاره کردی، به نظرت این موانعی که می‌گویند در راه حضور بانوان در ورزشگاه‌ها هست، چطور برطرف می‌شود؟

به نظر من بهتر است با نگاهی بازتر این موضوع بررسی شود آن هم از مجرای قانونی. مقرراتی هم گذاشته شود و طبیعتا برطرف کردن این موانع مستلزم فرهنگ‌سازی است اما باید از یک جایی شروع شود. خوب است قدم‌ها برداشته شود تا شرایط بهتری برای حضور بانوان در استادیوم فراهم شود. آقایان هم می‌توانند در این راه کمک شایانی بکنند، می‌شود شروع این کار حضور خانوادگی در ورزشگاه باشد، به هرحال به عنوان یک هوادار امیدوارم زودتر موانع برطرف شود. مثلا می‌شود یک بازی را به بانوان اختصاص داد و بگویند این بازی پرسپولیس، این بازی استقلال و یا این بازی تیم ملی مختص بانوان. یعنی نمی‌شود برای بازی دوستانه این تیم ها چنین تدبیری اندیشید؟

- در این سال‌های هواداری، بهترین بازی‌هایی که از تیم به یاد داری؟

مسلما برد 4-2 در دربی خیلی شیرین بود. ضمن اینکه وقتی در دقیقه 24 هر بازی، یک‌صدا هادی نوروزی را تشویق می‌کنند، واقعا ارزشمند است و نام و یاد هادی را در هر بازی زنده نگاه می‌دارد. من می‌بینم وقتی هانی پیش من است چقدر از این اتفاق ذوق می‌کند. 

- خبر داریم که شما و خانواده همسر هادی رابطه بسیار نزدیکی با هم دارید و حتی خانم هادی، وقتی به تهران می‌آید در منزل شما اقامت دارد. این ارتباط بعد از رفتن هادی رخ داد یا از قبل در ارتباط بودید؟

برای مراسم هادی نوروزی، من کاملا در شوک بودم، همراه خواهرم به مسجد رفتم. تنها کاری هم که از دستم برمی‌آید دو بیت شعر بود که برای هانی در پیج اینستاگرامم گذاشتم. داشتم می‌رفتم که از آقای خوردبین- که اتفاقا جدیدا جراحی‌ای داشتند و برای‌شان آرزوی سلامت می‌کنم- پرسیدم هانی را کجا می‌توانم ببینم. هانی وقتی من را دید با بغض گفت ممنون که برای پدرم این شعر را نوشتی، خیلی صحنه تاثیرگذار و به یادماندنی‌ بود. هر 2 بغض کرده بودیم. از همان زمان مهر این بچه به دلم افتاد. رفتن او از تهران به من خیلی از نظر عاطفی ضربه زد. من هر روز یا نهایتا یک روز درمیان او را می‌دیدم. با هم بیرون می‌رفتیم. هر شب یا حضوری یا تلفنی برایش قصه می‌گفتم. این کمترین کاری بود که من می‌توانستم برای فرزند کسی که زندگی‌اش را برای تیم محبوبم گذاشته، انجام دهم. هادی نوروزی خیلی در مورد تیم احساس مسوولیت می‌کرد، خیلی اوقات با وجودی که از وضعیت ناراحت بود اما سکوت می‌کرد و از او کمتر مصاحبه‌ای ماند که در آن شکایتی کرده باشد. اینکه هواداران دقیقه 24 را به تشویق او اختصاص داده‌اند، مشخص می‌کند که از صمیم قلب‌شان او را دوست دارند و جای خالی‌اش را برای همیشه در تیم احساس می‌کنند، یعنی دوست داشتن مردم به شعار نیست، بلکه در قلب‌شان هست. هیچ‌کسی یادش نمی‌رفت هادی زمانی‌که در نفت بود جلوی پرسپولیس بازی نکرد.درباره هادی نوروزی باید کمی فکر کرد و به یاد آورد که این بزرگمرد در دربی ها 3 گل زد و 3 پاس گل داد اما آنقدر کم سر و صدا بود، آنقدر از رسانه ها دور بود که انگار کلا یک گل در دربی زده یا نزده. آقا هادی در دربی ها از خیلی ها که ستاره و اسطوره دربی ها تلقی می‌شوند درخشان تر است.

- با توجه به ارتباط نزدیکت با هانی، استعداد فوتبالی‌اش چطور است. فکر می‌کنی او واقعا بتواند جای پدرش را در پرسپولیس بگیرد؟

هانی خیلی مصمم است که این اتفاق بیفتد. البته در کنار فوتبال، تنیس هم کار می‌کند اما کلا نگاهش به فوتبال خیلی جدی است و این رویا و آرزو را همه ما داریم که بیاید و 24 پرسپولیس را خودش بر تن کند. حتما دعای خیر پدرش هم بدرقه راهش هست. همانطور که هادی در مصاحبه‌هایش گفته بود هانی از من هم بهتر است، هانی برای ورود به مسابقات نونهالان و نوجوانان لحظه‌شماری می‌کند که بتواند در آینده شماره 24 پدرش در پرسپولیس را برتن کرده و آرزوی هواداران را هم برآورده کند.

- هانا چطور، البته خیلی کوچک هست، اما کمی از علایق او هم برای‌مان می‌گویی؟

کلاس ژیمناستیک می‌رود. «ژن برتر» به او هم سرایت کرده، شاید خاطره خیلی کمرنگی از پدرش دارد اما از هانی در مورد هادی می‌شنود.

- و خانم هادی، دلگیری‌هایی از باشگاه داشتند.

در مصاحبه اخیری که در آپارات با آقای میناوند داشتند شنیدم که بخشی از مطالبات هادی نوروزی باقی مانده که خانم هادی امیدوار بود با آمدن گرشاسبی، این موضوع حل و فصل شود. تمام فکر و ذکر او، بچه‌هایش هست و اصلا به خودش فکر نمی‌کند. چند روز پیش (24 دی) تولدش بود، تماس گرفتم برای تبریک، به او گفتم کمی هم حواست به خودت باشد، اما او همه چیزش را وقف بچه‌هایش کرده و دوست دارد تمام چیزهایی که در مورد بچه‌ها مد نظر هادی بود، اجرا کند. تنها کاری که برای خودش انجام می‌دهد رفتن به دانشگاه اریکه پرسپولیس است. من هم امیدوارم ثمره اینهمه فداکاری و مهربانی‌اش را با موفقیت بچه‌هایش ببیند.

- با این شرایط فکر کنم برای دیدار با هانی و خانواده‌اش زیاد به شمال می‌روید؟

بله خیلی زیاد. ارتباط ما اصلا کم نشده، خیلی منتظر بودیم محرم و صفر تمام بشود و برای هانی جشن تولد بگیریم. رفت و آمد ما خانوادگی است، یک رابطه ناگسستنی و محکم.

- شما در دانشگاه حقوق قضایی خواندید. در این رشته فعالیتی ندارید؟

من در آزمون کانون وکلا شرکت نکردم اتفاقا پیشنهاد مشاوره حقوقی هم داشتم اما با روحیاتم سازگار نیست.

- پس چرا این رشته را انتخاب کردید؟

نمی‌دانم. واقعا آن زمان مشاوره‌هایی که به من دادند، تاثیر داشت. من نگاه آرمانی به موضوع داشتم، اما بعدا با چیزهایی مواجه شدم که با تصوراتم مغایرت داشت و به همین دلیل فقط سعی کردم تمامش کنم ولی فعالیتی در این رشته ندارم.

- خانم حیدرزاده خیلی‌ها از هنر شما فقط شعرتان را می‌شناسند و نمی‌دانند نقاشی را هم به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کنید و این خیلی جالب است.

بله پنجمین نمایشگاه نقاشی‌ام را هم برپا کردم. من از بچگی عاشقانه نقاشی را دوست داشتم. قبل از جراحی چشمم، یک جعبه آبرنگ داشتم که خیلی برایم ارزشمند بود و این همیشه در دلم به عنوان یک حسرت وجود داشت که نتوانستم نقاشی کنم اما از هشت سال پیش تصمیم گرفتم به جای حسرت نقاشی، این کار را امتحان کنم. البته به شما هم مثل خیلی‌ها حق می‌دهم که با شرایطی که من دارم از اینکه نقاشی می‌کنم تعجب کنید. اتفاقا تمام آنهایی که نقاشی کشیدن من را به صورت زنده می‌دیدند باز برای‌شان جای سوال بود که چطور این کار را می‌کنم. 

- در استفاده از رنگ‌ها دچار مشکل نمی‌شوید؟

تصویر رنگ‌ها از گذشته در ذهنم مانده، من سه سال و نیمه بودم که آن عمل ناموفق آب مروارید را انجام دادم و رنگ‌ها را می‌شناختم. فقط در قسمت چیدمان رنگ‌ها از خواهرم می‌پرسم، چون رنگ قرمزم خیلی زود تمام می‌شود و من از این رنگ خیلی استفاده می‌کنم. ولی در نقاشی‌ام واقعا نه نقطه برجسته‌ای هست، نه چیز مشخصی، شرایط کاملا مشابه یه فرد عادی است. 

- این واقعا جالب است، اینکه اینقدر توانستید توانایی‌ و استعدادهای خود را بالفعل کنید.

حقیقتا مدل تربیتی‌ خانواده‌ام طوری بود که بین من و بقیه بچه‌ها هیچ فرقی نباشد. مادرم خیلی روی این موضوع سختگیر بود که من تفاوتی بین خودم با بقیه احساس نکنم و واقعا سپاسگزارش هستم. من این را نه در رفتار خودش و نه دیگران احساس نمی‌کردم که با بقیه فرق دارم و سال‌هاست که هیچ تفاوتی احساس نمی‌کنم.

- درحالیکه واقعا شما متفاوت بودید. کسی که می‌تواند به زبان شعر سخن بگوید، نقاشی بکشد و... اصلا چطور شد که این استعداد شعر گفتن در شما شناسایی شد؟

8سالم بود، در کلاس دوم دبستان، معلم موضوعی برای انشا به ما گفته بود، بعد از آنکه معلم انشایم را دید، گفت فردا به مادرت بگو به مدرسه بیاید. پرسیدم چرا؟ گفت اینکه شما نوشتی، انشا نیست، غزل است. درحالیکه من واقعا آن زمان نه با ردیف و قافیه آشنا بودم و نه با شعر. بعد از آن دیگر مادرم دائم برایم شعر می‌خواند از حافظ و سعدی و مولانا تا هر شعر دیگری. معنی خیلی از کلمات را نمی‌دانستم و باید از دایره‌المعارف پیدای‌شان می‌کردم. گاهی می‌گفتم این شعر را برایم نخوان، اما می‌گفت باید همه را گوش کنی. بعد از اینکه معلم مادرم را دید، دیگر هر روز چند ساعتِ ما به شعرخوانی می‌گذشت. از شعرهای «جوانان امروز» گرفته تا «کیهان بچه‌ها». از همان زمان، دوستی دیرینه‌ای با کتاب حافظ دارم. 

- غیر از مادرتان، مثلا دوره‌ای یا کلاسی هم گذراندید؟

نه، هیچی. فقط مطالعات جانبی خودم را داشتم تا امروز که کتاب شعر و ترانه‌ام در آستانه چاپ دوازدهم هست. خوشبختانه با رفع یک سری موانع، همکاری‌ام با خواننده‌های مختلف داخل کشور شروع شده و در آستانه انتشار آلبوم جدیدی هستیم که امیدوارم مورد پسند مخاطبان قرار بگیرد.

- به نوعی سبک شعری شما، یک سبک جدید بود در قالب شعر نو.

دنیای ترانه و شعر دو دنیای متفاوت است. اتفاقا من از غزل شروع کردم اما احساسم این بود که در زمانی زندگی می‌کنیم که باید حرف ها را به شکلی دیگر بیان کرد. دوست داشتم شعرم به گونه‌ای باشد که هم بچه‌ کوچک آن را بفهمد و هم کسی که تحصیلات عالیه دارد. ترانه، به زبان محاوره است. 

- که البته اینگونه اشعار مخالفانی هم دارد.

بله. به تمام نقدها کاملا احترام می‌گذارم. 

- یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شعر شما، سادگی و روانی آن است، بیان احساسات به زبانی ساده و شعرگونه. این سبکِ شعری جاذبه و دافعه دارد و نمی‌شود منکرش شد.

بله این نوع شعر برای همه قابل درک است. ما غزل‌سرایان معاصر بسیار خوبی داریم، اما من این شیوه را انتخاب کردم. به هر شکل هر کاری که شما انجام بدهید یک سری موافق و یک سری مخالف دارد. درست مثل لباسی که می‌پوشید و ممکن است برخی آن را نپسندند. سلیقه‌ها متفاوت است. باید به همه نظرات احترام گذاشت.

- حالا من این موضوع را می‌خواهم به فوتبال ربط بدهم. درست مثل نقدهایی که امروز در مورد طارمی وجود دارد. عده‌ای حق را به او می‌دهند و عده‌ای هم نه و متاسفانه بی‌احترامی‌هایی هم این وسط شکل می‌گیرد.

من می‌گویم به هر کسی ابتدا باید به دید یک انسان نگاه کرد، بعد فوتبالیست، هنرمند و... همه هم حق انتخاب دارند، حالا طارمی یک انتخابی کرده که هوادار واقعی پرسپولیس نباید فضایی را ایجاد کند که عده‌ای این وسط سواستفاده کنند و با حاشیه‌ها فضای تیم متشنج شود. به خاطر آرامش تیم باید به تصمیم طارمی احترام گذاشت و البته باید هم مسایل را درباره جدایی اش داشت و بعد قضاوت کرد. طارمی یا هر بازیکن دیگری خودش وقتی به این باور برسد که جایش کجاست، این‌بار عاشقانه‌تر از قبل برمی‌گردد. باز هم تاکید می‌کنم که ما نمی‌دانیم بر او و یا رامین چه گذشت. یا لااقل کمتر از ماجرا خبر داریم و وقتی در جریان چیزی به طور کامل نیستیم، نمی‌توانیم قضاوت بکنیم. من به شخصه وقتی می‌دانم عینا شاهد تمام ماجرا نبوده‌ام، به خودم اجازه قضاوت نمی‌دهم، حتی اگر خودم شاهد زنده ماجرا باشم و تنها یک صحنه را از دست داده باشم، چون به این شکل باید به خاطر قضاوتم پاسخگو باشم.

- در این سال‌های هواداری، بیشتر روی چه بازیکنی حساس بودید؟

من هر کسی که حتی یک ثانیه روی نیمکت پرسپولیس نشسته باشد را تا آخر دنیا دوست دارم، مگر اینکه به تیم خیانت کرده و به تیم رقیب رفته باشد. البته او را هم قضاوت نمی‌کنم فقط با این مهره‌ها قهرم. وقتی می‌گویم کسی یک ثانیه روی نیمکت بوده باشد برایم محترم است،‌ دیگر طارمی که جای خود دارد که همراه تیم آقای گل و بهترین بازیکن شده و فکر نمی‌کنم دیگر زحماتش از یادم برود.

- خوش‌ترین خاطره‌ای که دارید؟

سال 81 که علی پروین و ناصر ابراهیمی مربیان تیم بودند، ما با فجرسپاسی در تهران بازی داشتیم، استقلال در انزلی با ملوان. شب قبل از بازی به هتل تیم رفتم که لادنِ عزیر دختر علی پروین هم بود. اولین دوره لیگ حرفه‌ای بود و ما فقط باید می‌بردیم و استقلال هم می‌باخت. زمانی که داشتم از هتل برمی‌گشتم، گفتم: «من از همین الان قهرمانی پرسپولیس را به همه تبریک می‌گویم» و خداحافظی کردم که فردایش آن اتفاق افتاد و تیم با گل ابراهیم اسدی شد قهرمان لیگ برتر. روز خاطره‌انگیزی بود.

- در پرسپولیس رویایی مریم حیدرزاده چه نفراتی بازی می‌کنند؟

اگر رونالدو را بیاوریم، در کنار بازگشت مهدی طارمی و رامین رضاییان، تیم کامل می‌شود!

- تیمِ امسال هم درست مثل سال گذشته همه را نسبت به قهرمانی امیدوار کرده است.

ان‌شاءالله که قهرمان می‌شویم. البته همه ما باید صبورتر باشیم. امسال با فراز و نشیب‌های زیادی مواجه شدیم، حاشیه‌هایی پیش آمد، اما باز هم به روزهای آرمانی برمی‌گردیم. همین پنجشنبه که سیامک نعمتی گل تساوی را به گسترش‌فولاد زد، من تا صبح دعایش می‌کردم که هر آرزویی دارد به آن برسد. در آن 5 دقیقه پایانی هر چه نذر بود را گفتم که تیم نبازد. به هرحال برای رسیدن به قهرمانی باید صبوری کرد. چیدمان تیم تغییراتی داشته، سرمایه‌های یک تیم همیشه هوادارانش هستند. همه ما باید حواس‌مان جمع باشد که دشمن‌شاد نشویم. 

- بعد از نقاشی، دغدغه بعدی مریم حیدرزاده چیست؟

به مجسمه سازی علاقمندم و جزو کارهایی است که نمی‌خواهم برایم به حسرت تبدیل شود. اولین مجسمه‌ای هم که می‌سازم مجسمه کسی است که بیشتر از همه دوستش دارم و ترانه‌ها و شعرهایم برای او نوشته شده‌اند.

- نمی‌گویید چه کسی؟!

بگذارید کامل بشود به وقتش می‌گویم. او هم یک هنرمند دوست‌داشتنی و خیلی هم پرسپولیسی است. 

- بهترین شعرتان که خودتان دوستش دارید؟

نمی‌دانم، هیچ‌وقت در مورد کار خودم نظر نمی‌دهم چون به هر حال هرچقدر هم روشنفکرانه قضاوت کنیم، به هرحال تعصب و حساسیت روی انتخاب تاثیر دارد. ترجیح می‌دهم قضاوت را به دیگران بسپارم. البته «نامه بی‌جواب» شعری بود که خیلی‌ها آن را حفظ بودند و خیلی آدم‌ها وقتی من را می‌بینند می‌گویند با این عاشقانه‌ها به هم رسیده‌ و ازدواج کرده‌اند و این خیلی برایم لذتبخش است. 

- خیلی خواننده‌های خارج از کشور هم از شعرهای شما در ترانه‌های‌شان استفاده کرده‌اند.

البته من از دولت آقای روحانی به این طرف فقط با خواننده‌های داخل کشور همکاری کرده‌ام و یک کار هم هست به نام «عطر فرانسوی» از امیر مولایی، به ترانه و شعر کاری ندارم به عنوان یک مخاطب این کار را خیلی دوست دارم و برای انتشارش واقعا لحظه‌شماری می‌کنم.

- برای پرسپولیس هم کاری انجام دادید؟

بله، زیاد. یک کاری هم با امیر مولایی انجام دادیم که هنوز پخش نشده. منتظریم قهرمانی تیم رسمی و قطعی شود. این آهنگ و شعر هم که پخش شود امیدوارم هواداران لذت ببرند. 

- حرف آخر؟

برای همه آدم‌ها عشق، معجزه و آرامش را آرزو می‌کنم. برای پرسپولیسِ دوست‌داشتنی و محبوبم آرزوی قهرمانی لیگ و آسیا را دارم. برای کسی که بیشتر از همه دوستش دارم آرزو می‌کنم که قدرش را بیشتر بدانند و برای هانای عزیز آرزو می‌کنم که مراحل موفقیت را طی کرده و کاپیتان پرسپولیس شود.

 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.