جلیل رحیمی جهان‌آبادی در گفت‌وگو با ایسنا، همچنین گفت: فراکسیون‌ها نباید خود را مافوق نمایندگان بدانند و رای و نظر خود را به لحاظ سیاسی بالاتر از نظر نمایندگان فرض کنند و فکر کنند هر نظری دارند نماینده باید از آن تبعیت کند.

مشروح گفت‌وگوی ایسنا با جلیل رحیمی جهان‌آبادی را در زیر می‌خوانید:

ـ تحلیل شما از استیضاح وزرای راه، رفاه و کشاورزی و عملکرد مجلس در این زمینه چیست؟

استیضاح یکی از ابزارهای نظارتی مجلس است و فرصتی را برای دولت ایجاد می‌کند که به افکار عمومی و نمایندگان گزارش دهد و اگر نقاط مبهمی در عملکرد هر وزارتخانه وجود دارد آن را شرح دهد. استیضاح این سه وزیر شاید به خاطر موقعیت زمانی‌اش مناسب نبود. به هر حال این استیضاح‌ها در هفته پایانی کار مجلس در سال ۹۶ و بعد از فعالیت فشرده در بودجه مطرح شد و شاید بهتر بود به بعد از تعطیلات موکول می‌شد اما وقتی استیضاح تحویل هیات رییسه می‌شود، هیات رییسه موظف به اعلام آن است و باید مراحل قانونی خود را طی کند.

در مورد سه استیضاح اخیر نکاتی از سوی موافقان و مخالفان وجود داشت که می‌توانست به رفع شبهات در ذهن نمایندگان کمک کند. برخی نمایندگانی که حتی دیدگاه خاصی نداشتند و رایشان ممتنع بود بعد از شنیدن توضیحات وزیر یا موافقین یا مخالفین تغییر رای دادند که این به نظرم طبیعی است و نباید فضای منفی علیه مجلس شکل بگیرد که چرا وزرا را استیضاح کردند و یا چرا علیرغم طرح استیضاح و مخالفت‌ها، وزرا باقی ماندند؟

ـ ظاهرا بیشتر نقدها به همین بخش وارد است که چرا مخالفان وزرا تا آخر نماندند؟

وزیری مثل آقای ربیعی با فاصله یک یا دو رای باقی ماند یا آقای آخوندی رای بالایی آورد و وضعیتی هم که آقای حجتی داشت همه اینها نشان می‌دهد که اختلاف نظری وجود دارد اما نهایتا پیام استیضاح این بود که فراکسیون‌ها در مجلس حرف آخر را نمی‌زنند و نمایندگان علیرغم عضویت و تعلقات فراکسیونی پیرامون وزرا، رای تخصصی خود را بر اساس شناخت و درک‌شان می‌دهند.

ـ این مساله به لحاظ تشکیلاتی امر پسندیده‌ای نیست؟

به نظر من خیلی هم پسندیده است. تشکیلات نباید فرد را در موضعی قرار دهد که نماینده خلاف نظر خود به سمت و سوی دیگری کشیده شود. یک فراکسیون دیدگاه کلی پیرامون مسائل کشور دارد ولی اگر بخواهد تعیین تکلیف کند که به چه نکته‌ای رای بدهید و یا ندهید، جایگاه و حق نماینده به عنوان وکیل ملت را از بین می‌برد.

ـ پس اینجا تکلیف فراکسیون‌ها چیست، مگر نه اینکه فراکسیون‌ها نمایی از احزاب درون مجلس هستند؟

فراکسیون باید دیدگاه خود را مطرح کند و نماینده را مجاب کند اما اینکه نتوانسته نماینده را مجاب کند و نماینده در صحن رای خود را داده و اظهارنظر کرده یک نکته منفی نیست بلکه نشان دهنده ضعف فراکسیون‌ها و هیات رییسه فراکسیون‌هاست نه اینکه ضعف عملکرد نماینده باشد. نمایندگان با این کار نشان می‌دهند منافع کشور، مسائل حوزه انتخابیه و مشکلات مردم و برداشتی که خودشان به آن رسیده‌اند برایشان مهم است. در قانون اساسی هم جایگاه نماینده قائم به ذات است یعنی خود شخص باید رای بدهد و کسی نمی‌تواند به جای نماینده رای بدهد. فراکسیون‌ها هم نباید خود را مافوق نمایندگان بدانند و رای و نظر خود را به لحاظ سیاسی بالاتر از نظر نمایندگان فرض کنند و فکر کنند هر نظری دارند نماینده باید از آن تبعیت کند.

ـ پس چرا در مورد رای اعتماد وزرا انتظار می‌رود اعضای یک فراکسیون به تصمیم فراکسیونی پایبند باشند؟

در مورد رای اولیه به کابینه هم این نظر نادرست است. زمانی یک فراکسیون می‌تواند چنین ادعایی داشته باشد که اولا از یک نماینده مسائل و مشکلاتش را بپرسد. به عنوان مثال من نماینده یک حوزه انتخابیه مرزی و محروم هستم که بیش از ۴۰۰ هزار نفر جمعیت دارد. کدام فراکسیون تا حالا از من پرسیده که چه مشکلاتی در چه وزارتخانه‌ای و در چه زمینه‌ای دارم که برای من رایزنی کند. هیچ فراکسیونی این کار را نمی‌کند. درست است من یک اصلاح‌طلبم و عضو فراکسیون امید هستم ولی فرد دیگری اصولگراست و عضو فراکسیون نمایندگان ولایی است.

ـ اصولا فراکسیون‌ها به مسائل منطقه‌ای نمی‌پردازند؟

اصلا فراکسیون‌ها از حال نماینده‌ها و مسائل و مشکلات‌شان نمی‌پرسند.

ـ آیا شما این را ضعف می‌دانید؟

بله، اینها توقع دارند هر جمع‌بندی که هیات رییسه به آن می‌رسد ما از آن تبعیت و با آن همراهی کنیم که این نادرست است. شما زمانی می‌توانید یک نماینده را همراه کنید که حرف نماینده و مسائل و مشکلات مردمش را بشنویم. من با استیضاح آقایان ربیعی و حجتی مخالف بودم ولی موافق استیضاح وزیر راه بودم و این را بر اساس نظر فراکسیون تصمیم‌گیری نکردم بلکه بر اساس درک و شناخت خودم از وزارتخانه‌ها به این تصمیم رسیدم.

ـ قاعدتا نمایندگان باید مسائل ملی را به مسائل منطقه‌ای اولویت بدهند؟

درست است که مسائل ملی اولویت است ولی باید نیم نگاهی هم به مسائل حوزه انتخابیه خود داشته باشیم. وقتی من می‌بینم شهر تهران این تعداد نماینده دارد طبیعتا نگران تهران نیستم بلکه نگران مردمی هستم که نه روزنامه‌ای خبر آنها را تیتر می‌کند،‌ نه صداوسیما آنها را نشان می‌دهد و نه فریاد آنها به گوش مسئولین می‌رسد. من باید به فکر آن بخش از کشور باشم، آنها هم جزئی از ملت هستند. من فکر می‌کنم این ضعف هیات رییسه فراکسیون‌هاست که حرف نمایندگان را نمی‌شنوند اما انتظار دارند نمایندگان رای و نظر آنها را بشنوند و از آن تبعیت کنند.

ـ بر این اساس چه توصیه‌ای به فراکسیون‌های مجلس دارید؟

فکر می‌کنم رابطه فراکسیون‌ها باید با نمایندگان یک رابطه دو سویه باشد و مسائل و مشکلات نمایندگان در حوزه‌های مختلف را رصد و به حل مشکلات کمک کنند. در قبال آن هم توقع داشته باشند که با رای و نظر جمع‌بندی شده فراکسیون همراهی کنند. آن موقع چنین چیزی معقول است ولی الان نه معقول است و نه منطقی چون این رابطه یک رابطه یک طرفه است.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.