مقالۀ احمدینژاد در رسانۀ اسپانیایی درباره دلار
متن کامل این مقاله با عنوان «سلطۀ جهانی دلار و امپراتوری آمریکا» از این قرار است:
دهه ها است که دولت آمریکا:
آشکارا تمام قوانین بین المللی را نقض و در محیط سیاسی و امنیتی جهان یکه تازی می کند.
ملت های مستقل را تهدید به جنگ و تجاوز نظامی می نماید و در مناطق گوناگون درگیری های خونین و ویرانگر راه می اندازد.
با استفاده از کنترل چرخش دلار ، تحریم و شرایط یک جانبه و ناعادلانه اقتصادی و سیاسی را به دیگران تحمیل و مشکلات اقتصادی خود را به دیگر ملتها و کشورها منتقل می کند.
به طور سیستماتیک ثروت ملت ها را چپاول و کسری شدید بودجه و همچنین کسری تراز تجارت خارجی خود را به دیگر اقتصادهای جهان منتقل می کند.
هیچ تعهدی برای صیانت از محیط زیست، کاهش آلودگیهای مرگبار و جلوگیری از نابودی زمین و همچنین برای برقراری صلح و امنیت پایدار و به رسمیت شناختن حقوق اساسی ملت ها نمی دهد.
دهه ها است که عموم ملت ها و کشورهای مستقل و آزادی خواهان و عدالت طلبان جهان از این شرایط به ستوه آمده اند و به دنبال رهایی از این سلطه غیر انسانی و ناعادلانه و تبعات خسارت بار آن هستند. بسیاری از اتحادیه ها و سازمانهای منطقه ای و بین المللی با همین هدف ایجاد شده اند.
در اینجا بنا ندارم به نحوه شکل گیری دولت آمریکا و طراحی صهیونیسم بین الملل در ایجاد دو جنگ اول و دوم به منظور تضعیف دیگر قدرت ها ، برتری دادن به آمریکا به عنوان قدرت مسلط جهانی و ایجاد سازوکارهای جدید و به ظاهر دموکراتیک برای عبور از استعمار کهنه به مدرن بپردازم و صرفاً به دو عامل اساسی در شکل گیری و تداوم سلطه امپراتوری آمریکا اشاره می نمایم.
اول : سلطه دلار بر اقتصاد و بازارهای پولی و مالی جهان
پس از جنگ جهانی دوم و آغاز توسعه روابط اقتصادی جهانی و زمینه سازی برای توجیه ضرورت انتخاب یک پول جهانروا ، بر اساس معاهده برتون وودز و تعهد دولت آمریکا به تحویل یک اونس طلا به ازای هر ۳۵ دلار آمریکا، این پول به عنوان رابط بین اقتصادهای جهان و تجارت جهانی پذیرفته شد.
اما بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ دولت آمریکا با استفاده از ضعف دولت ها، فقدان رقیب جدی اقتصادی و سیاسی و با توجیهات به ظاهر علمی، به طور یک جانبه این تعهد را زیر پا گذاشت.
از آن زمان تا کنون و بنا بر گزارش های رسمی ، به قیمت جاری حداقل ۲۱ تریلیون دلار مازاد و بدون پشتوانه طلا ، توسط خزانهداری آمریکا خلق و به اقتصاد جهان تزریق شده است. یعنی بدون انجام کار مثبت اقتصادی و یا پرداخت پول واقعی برای مبادله کالا ، به همین میزان کالا و خدمات رایگان از دیگر ملت ها تصاحب و به آمریکا منتقل شده است. اگر ارزش این مبالغ به روز شود، با توجه به کاهش حدود ۴۰ برابری ارزش دلار مبلغ واقعی به چندین برابر خواهد رسید.
دولت آمریکا به قیمت جاری ، از جیب هر شهروند در سطح جامعه جهانی، به طور متوسط حدود سه هزار دلار و به ازاء هر شهروند آمریکایی ۷۰ هزار دلار از جیب سایر ملت ها برداشت کرده و صرفاً با ارائه کاغذ و اضافه کردن صفرهای حساب های بانکی و بدون هر هزینه دیگری، کالا و خدمات دریافت کرده است.
سوال اینجاست که اگر به مردم هر کشور دیگری همین مقدار منابع از جیب دیگران اختصاص می یافت وضع زندگی آنان چگونه بود؟ آیا فاصله ها همین مقدار بود؟
اگر ارزش دلار در سالهای گذشته نیز به روز شود این ارقام و نسبت ها چند برابر خواهد شد.
ارزش برابری دلار با هر اونس طلا از ۳۵ به حدود ۱۳۰۰ دلار یعنی ۴۰ برابر کاهش یافته است و به همین نسبت ارزش واقعی دارایی و قدرت خرید ملت هایی که ذخایر خود را نیز به دلار نگهداری میکنند، کاهش یافته است.
هر کشوری که چرخش اقتصادی با دلار و یا ذخیره ارزی دلاری بیشتری دارد، بیش از دیگران استثمار شده و باید از سیاستهای تحمیلی واشنگتن تبعیت کند.
در واقع هر کس و در هر کجا با دلار معامله می کند اجازه می دهد بخشی از ثروتش، بدون خواست و اطلاع او به جیب دولت آمریکا منتقل می شود.
هر مقدار معامله با دلار بیشتر شود امکان خلق پول غیرواقعی دلار و تزریق به اقتصاد جهانی و در واقع چپاول ملت ها، پر کردن خلاء های اقتصادی و تداوم سیطره امپراتوری آمریکا نیز بیشتر می شود.
آیا چپاولی گسترده تر و بزرگتر از این در تاریخ سراغ دارید؟
تصور کنید اگر این چپاول انجام نمی شد، هزینه های سنگین حضور نظامی دولت آمریکا در مناطق مختلف دنیا چگونه تامین می شد و وضعیت اقتصاد و سرمایه داران حاکم بر آن کشور چگونه بود؟
همین امروز اگر به ازای هر ۳۵ دلار یک اونس طلا از خزانه داری آمریکا مطالبه شود ، آیا امپراتوری آمریکا دچار فروپاشی اقتصادی نخواهد شد.
دوم: نظام بانکی بین المللی
نظام بانکی جهانی با کمک دیگر مراکز بانکی و پولی بین المللی، ماموریت توزیع این حجم از خلق پول و دارایی کاغذی و غیر واقعی و اعمال سیاستهای دولت آمریکا بر دیگر اقتصادها را برعهده دارد.
این عوامل اساس پایداری و تحمیل سیاستهای امپراتوری آمریکا بر دیگر کشورها و ریشه مشکلات امروز جامعه جهانی، اعم از فقر و فاصله طبقاتی، سایه جنگ، تهدید، ناامنی و درگیریهای گسترده است.
واضح است که برای استقرار امنیت و صلح پایدار، رفع فقر و فاصله طبقاتی، برقراری آزادی و عدالت واقعی و اصلاح حقیقی وضع جهان به نفع انسانها و انسانیت ، این شرایط باید تغییر کند.
رهایی از سلطه دلار و نظام بانکی مبتنی بر دلار ، در حقیقت به منزله رهایی از امپراتوری خشن و یک جانبه گرای آمریکا و نجات از جنگ و ناامنی و اصلاح وضع جهان به نفع حقوق اساسی انسان هاست.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر