جامعه ما شوخی و خنده و مسخره‌بازی کم ندارد. کم که ندارد، هیچ، زیاد هم دارد. در همین محیط‌های مجازی دویست، سیصد بلکه بیشتر کانال و سایت و پیج ساخته‌اند تا بیست و چهار ساعته کار کنند و هرهر و کرکر تولید و توزیع ‌کنند. هر کاری و هر سخنی را دست می‌اندازند و برای هر کسی به معنی واقعی کلمه برای هر کسی، مضمون کوک می‌کنند و اسباب تفریح و سرگرمی را فراهم می‌آورند.

گاهی آنقدر زیاده‌روی می‌کنند که شور را از مزه می‌برند و حال مخاطب را بد می‌کنند. ضمن اینکه بخش زیادی از تولیدات‌شان سالم و پاستوریزه نیست و کسی هم زورش نمی‌رسد جلوی انتشارش را بگیرد. لابه‌لای شوخی‌های معمولی، شوخی‌های سیاه و پلیدی تعبیه می‌کنند که آثار بدش روی بخشی از جامعه همین الان هم قابل مشاهده است. می‌شود اسمش را گذاشت، شوخی‌های چرک. شوخی‌هایی که به ظاهر خنده‌دارند اما مثل بمب ناامیدی عمل می‌کنند و هر بنای شوق و انرژی و اراده‌ای را با خاک یکسان می‌کنند.

اسمش این است که چهار تا جوان دور هم نشسته‌اند و دارند جوک و دابسمش و لحظه‌های خنده‌دار می‌سازند، باطنش اما با کلنگ افتاده‌اند به جان سازندگی و توسعه و پایداری و عزت‌مندی و اخلاقی زیستن. یک عده انگار مامورند، از جاهایی پول می‌گیرند تا هر آدم محترمی را به لجن بکشند و به هر قهرمانی توهین کنند و هر امر مقدسی را پایین بیاورند و خاک‌آلودش کنند. نمی‌گویم کسی با بزرگان شوخی نکند و اعاظم را جز با سلام و صلوات نام نبرد و دولت هم دفع مقدر کند و در هر نوع نقدی را به روی مشایخ و نامداران ببندد.

اصلا و ابدا. بلکه می‌گویم این شوخی سیاهی که با بزرگان مورد وثوق جامعه می‌شود و مرجعیت علمی و ادبی آنها را مخدوش می‌کند از سر اتفاق یا خوش‌ذوقی و گستاخی چند جوان خسته از اوضاع و احوال روزگار نیست. فقط بحث اشخاص نیست. یک نیروی مخربی وجود دارد که افکار سازنده و شور و شوق رسیدن به آینده درخشان را نیز سنگسار می‌کند و از چشم خلایقش می‌اندازد.

کشور احتیاج به سازندگی دارد.ما نیاز داریم تا نخبگان جامعه احساس دلگرمی کنند، به میدان بیایند، میدان‌داری کنند، چراغ دانایی و کار و تلاش و اتحاد را در دل‌ها بیفروزند و... اما صد رحمت به میدان جنگ. از هر طرف تیر بلا بر سر دلسوزان و کاردانان می‌بارد؛ گاهی به بهانه‌های واهی سیاسی، گاهی با شوخی‌های رکیک و ناجوانمردانه و گاهی به اسم نقد بی‌پروا، استاد و دانشجو و سرمایه‌گذار و مخترع و هنرمند را از صرافت میانداری و کار و پیشرفت می‌اندازند و خانه‌نشین می‌کنند. خیلی‌ها را می‌شناسم که از ترس همین شوخی‌سازان مخفی و حمله‌کننده‌های مجازی و هتاکان بی‌نام و نشان، عطای کار و سازندگی و تلاش را به لقای بدنامی و سرزبان‌ها افتادن و مسخره شدن و متهم شدن بخشیده‌اند و رفته‌اند به کناری تا از نام و ناموس و آبروی خود و خانواده خود حفظ و حراست کنند... اما خدا را شکر با وجود گسترش بی‌حساب و کتاب آلودگی و لودگی همچنان مجال شوخی سالم و خنده امیدبخش و شادکامی فراهم است و انسان‌های سالم و خیرخواه و خنده‌رو به کمک طنز و طیبت مفید، سختی‌های زندگی و کار را بر خود هموار می‌سازند.

 آن چیزی که نمی‌گذارد تهدیدات زورگوها جامعه ما را وادار به عقب‌نشینی کند و آن روحیه‌ای که اجازه نمی‌دهد، سختی‌های زندگی مردم را از پا بیندازد و آن نیرویی که افسردگی و خمودگی را مانع می‌شود، همین صمیمیت و مطایبه و مهربانی و مواسات و همدلی و شادابی و لذت‌طلبی مشروع است.

من اگر جای رسانه‌های رسمی بودم یا حرفم در صدا و سیما خریدار داشت، خواهش می‌کردم رقص و شوخی و خنده سربازان را در شبکه‌های داخلی و بین‌المللی بازپخش کنند تا دشمنان این کشور بدانند که تهدیدات و تحریم‌هایشان چقدر موثر افتاده و نقشه و توطئه‌هایشان چقدر این مردم را غمگین و ناامید کرده.

شما در شادی سربازها نشانی از ناامیدی و ترس می‌بینید؟ آن شوخی و طیبتی که اتفاقا باید ترویج شود و به عرصه‌های دیگر راه یابد و علاوه بر سربازخانه‌ها به ادارات و مدرسه‌ها و کارخانه‌ها سرایت کند همین دورهمی پر از شادکامی است. این خنده است که چراغ امید را روشن‌تر و پرفروغ‌تر می‌کند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.