با حضور مأموران در محل حادثه مشخص شد این درگیری سه مصدوم داشته که یکی با گلوله سلاح کلت زخمی شده است.

یکی از مجروحان در بازجویی‌ها گفت: در خانه بودیم که به دلیل حرف‌زدن با صدای بلند با مرد همسایه درگیر شدیم. با شدت‌گرفتن درگیری یکی از  ما که سلاح کمری داشت، برای ترساندن مرد همسایه سلاح را  سمت او گرفته تا مجبور شود به خانه‌اش برگردد، اما ماجرا آن‌طور که انتظار داشتیم پیش نرفت و او حاضر به رفتن از محل نشد و دعوا ادامه پیدا کرد. مرد همسایه با خلع سلاح دوستم به من شلیک و فرار کرد.

با ادامه تحقیقات برای بازداشت مرد همسایه مشخص شد همسایه ۴۰ساله و همسرش بعد از درگیری محل سکونت خود را ترک کرده‌ و متواری شده‌اند.

این در حالی بود که با انجام اقدامات درمانی هر سه مصدوم زنده ماندند، اما سرنخی برای دستگیری مرد همسایه به دست نیامد. با  وجود این، تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه او ادامه داشت. در نهایت بعد از چهار ماه  معلوم شد متهم فراری و همسرش به تهران آمده‌اند و در یکی از محلات جنوب پایتخت مخفیانه زندگی  می‌کنند.

 گروهی از مأموران پلیس آگاهی پایتخت مأمور دستگیری او شدند و به این ترتیب متهم بازداشت شد.

متهم ۴۰ساله در تحقیقات اولیه به افسر تحقیق گفت: من غیرقانونی به هلند رفته بودم و بعد که به ایران آمدم، این حادثه رخ داد. مرد همسایه و دوستانش  معتاد به شیشه بودند و با آنها اختلاف داشتیم. ماجرای درگیری به دلیل رفت‌وآمدهای آنها بود. آنها به همسرم نیز فحاشی  کردند. بعد یکی از آنها سلاح کشید که من درگیر شدم و سلاح را از او گرفتم و شلیک کردم که یکی از آنها زخمی شد و من هم فرار کردم.

این مرد همچنین گفت: فکر می‌کردم مردی که با شلیک گلوله زخمی شده است،  مرده و من قاتل شده‌ام به همین دلیل فرار کردم و مخفیانه زندگی می‌کردم. هر شب هم  کابوس می‌دیدم و از قتلی که خیال می‌کردم انجام داده‌ام، عذاب وجدان داشتم اما الان که بازداشت شدم  و فهمیدم آن فرد زنده مانده و فقط زخمی شده است، دیگر عذاب وجدان ندارم و خیالم راحت شد.

در ادامه روند رسیدگی به پرونده متهم با قرار بازداشت به اصفهان فرستاده شد تا تحقیقات تکمیلی در محل وقوع حادثه انجام شود.

 

گفت‌وگو با متهم

‌ از زندگی‌ات بگو.

کارم خرید و فروش خودرو است. یک بار ازدواج کرده و از هم جدا شده‌ایم  و یک دختر ۱۲ساله دارم، دوباره ازدواج کرده‌ام.

‌ ماجرای سفر غیر قانونی‌ات به هلند چه بود؟

 چهار سال  پیش 41 هزار  دلار به قاچاق‌بر دادم تا  من را به کشور هلند ببرد. سفرم ۹ ماه طول کشید و حدود صد  کیلومتر پیاده راه رفتم و با مهاجران غیرقانونی  دیگر از جنگل و کوهستان عبور کردم تا به هلند رسیدم.

‌در هلند چه می‌کردی؟

در کمپ مهاجران هفته‌ای 58 دلار  می‌گرفتم. شب‌ها  مخفیانه از کمپ بیرون می‌آمدم و در رستوران  کار می‌کردم. ماشین می‌شستم و صبح به کمپ برمی‌گشتم.

 ‌با این شیوه چقدر  به دست آوردی؟

450 دلار

‌ در این مدت همسرت کجا بود؟

یک سال و نیم پیش، هشت ماه بعد از اینکه من به هلند رسیدم، او هم از طریق قاچاق پیش من آمد.

‌ شرایط همسرت در هلند چطور بود؟

زنم در هلند باردار شد ولی به دلیل شرایط روحی بچه‌مان سقط شد و آن  موقع بود که به ایران برگشتیم.  بعد هم با همسایه دعوا کردم  و فراری شدیم.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.