توطئه بزرگ انگلیسیها علیه زبان فارسی
تا حدود دویست سال قبل و پیش از آنکه هندوستان مستعمره انگلستان شود، زبان فارسی دومین زبان رسمی و زبان فرهنگی و علمی این کشور بهشمار میرفت. زبان فارسی که در دوره غزنویان به هند راه یافت؛ با تاسیس امپراطوری مغول در هندوستان به اوج پیشرفت خود رسید و زبان رسمی هند شد؛ شاعران بزرگی همچون بیدل دهلوی، امیرخسرو دهلوی و دستگاه شعری سبک هندی را در خود پروراند و بخشهای زیادی از تاریخ و ادبیات هند به این زبان نگاشته شده است؛ اما پس از استعمار، انگلیسیها در سال ۱۸۳۲ میلادی، با اجبار زبان انگلیسی را جایگزین زبان فارسی کردند.
با این حال و پس از گذشت بیش از دویست سال از خروج اجباری زبان فارسی از محافل رسمی و علمی هندوستان، هنوز هم زبان فارسی در میان مردم و محیط آکادمیک هند خواهان دارد و بیش از ۴۰ کرسی رسمی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای هند دایر است. عددی که از هیچ، کمی بهتر است، اما با توجه به پیشینه زبان فارسی در هند و نقش و سهمی که در تاریخ و ادبیات و نسخههای خطی هند دارد، عدد ناچیزی است. هرچند که اهل فن بر این نظرند که همین مقدار هم رو به زوال است و سال به سال از توجه به زبان و ادبیات فارسی در هند، کاسته میشود. این مسئله نه تنها برای زبان فارسی به عنوان یک زبان کلاسیک، بلکه برای حفظ فرهنگ و تاریخ هند هم مهم و قابل بحث و پیگیری است. همین مسائل باعث شد که با اخلاق احمد انصاری (آهن) ، شاعر زبان فارسی و اردو و استاد بخش مطالعات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه جواهرلعلنهرو که تالیفات، تصحیح و ترجمههایی هم به زبان فارسی دارد، گفتوگویی داشته باشیم و وضعیت زبان و ادبیات فارسی را در هند امروز جویا شویم.
در جلسهای که با عنوان «وضعیت حال و آینده زبان فارسی در شبه قاره» برگزار شده بود؛ شما عنوان کردید که زبان فارسی در هند رو به زوال است. دلیل شما برای این ادعا چیست؟ و منظور شما کرسیهای زبان فارسی در دانشگاه و محیط آکادمیک است، یا به طور کلی زبان فارسی به عنوان زبانی که سالها زبان رسمی هند بودهاست؟
اینکه زبان فارسی در هند رو به زوال است، دلایل مختلف تاریخی و سیاسی دارد؛ البته دلایل اجتماعی و اقتصادی هم تا حدی هست. همانطور که مستحضرید، در هند زبان فارسی تقریبا هزار سال، زبان علمی، ادبی و زبان رسمی بوده و تقریبا ۲۰۰ سال پیش، یعنی در سال ۱۸۳۵ میلادی، توسط انگلیسها که به عنوان حکمرانان استعماری در هند حضور داشتند، از رسمیت خارج شد. در واقع انگلیسیها متوجه شدند که زبان فارسی، قرنها در هند بوده و مباحث علمی و فرهنگ و تاریخ به زبان فارسی و در ادبیات فارسی حفظ شده بود. آنها میخواستند که این ارتباط با نسلهای بعد قطع شود و مردم و تمدن هند، از این میراث دور بشود. این یک توطئه بزرگ بود که در آن زمان مردم، یا خیلی متوجه نشدند، یا اینکه مجبور بودند به آن تن دهند. بعدا هم اینها زبانها را با شناختهای مختلف، یعنی با گروههای مردم مختلف وابسته کردند و از طریق این سیاست، بعدا مردم فکر کردند که زبان فارسی به عنوان یک زبان خارجی است؛ یا اینکه زبان یک گروه خاص است و به این دلایل زبان فارسی را نادیده گرفتند. باز هم چون تقریبا تمام زبانهای جدید هند، تحت تاثیر زبان فارسی بوده و شعر، ادب، وزنها و اصطلاحات فراوان فارسی، در تمام این زبانها در سراسر هند حضور دارد؛ بنابراین زبان فارسی در هند ادامه پیدا کرده و خیلی از کتابهای مذهبی از هزاران نویسنده از ادیان و گروههای مختلف در هند، به زبان فارسی است.
همچنین مثلا خیلی از انواع شعری و ادبی و دستورهای زبان مختلف به اردو، تحت تاثیر زبان فارسی بوده است. اما الان کم کم نه تنها زبان فارسی در هند رو به زوال است، بلکه متاسفانه شاهد هستیم که خود زبانهای هندی، اردو و خیلی زبانهای اصلی دیگر هم، میان جوانها و نسلهای جدید زیاد متداول و رایج نیست؛ بهخصوص به عنوان زبان علمی و به نظرم این یک مسئله بزرگ تمدنی است؛ بهخصوص در این منطقه و شبهقاره که مردم در حال دور شدن از میراث فرهنگی خود هستند. به این دلایل است که بیتوجهی به زبان فارسی روزافزون است و با وجود اینکه بزرگترین مخزن مخطوطات و نسخههای خطی فارسی در هند هست، اما متاسفانه مردم متوجه ارزش آن نیستند.
استقبال از زبان فارسی در هندوستان چگونه است؟ آیا جوانان و نسل امروز هند هم به زبان فارسی علاقه دارند؟
در هند و در دانشگاه ما از زبان فارسی استقبال میشود. چرا که زبان فارسی به عنوان زبان خیام، سعدی، مولانا و حافظ شناخته میشود و مردم نسبت به آن علاقهمند هستند. ما هر سال دانشجویان زیادی داریم که خودمان، بر اساس توانمان انتخاب میکنیم، چند نفر بپذیریم و بیشتر دانشجویان علاقهمند پذیرش هستند. اما اگر بیشتر همکاری میشد، بچهها تشویق میشدند و استقبال بیشتر میشد.
وضعیت ادبیات فارسی را در هند چگونه میبینید؟ کدام شاعر یا نویسنده ایرانی در هند بیش از دیگران شناخته شده است؟
در هند معمولا مردم باسواد با شاعران بزرگ ایران، مثلا مولانا، حافظ، سعدی و خیام و خود شاعران هندی مثل امیرخسرو و بیدل و اقبال آشنایی دارند؛ اما متاسفانه درباره شاعران جدید خیلی آشنایی ندارند. فقط به واسطه ترجمه، کمی با شعر فروغ آشنا هستند. به نظر من باید کارهای ترجمه بیشتر توجه شود، تا مردم بیشتر با ادبیات ایران آشنا شوند. قبلا شاهد بودیم که خیلی از شاعران زبان اردو، هندی و بنگالی و زبانهای دیگر، تحت تاثیر این شاعران بزرگ فارسی، شعرها سروده بودند. مثلا پدر«تاگور» که همه ما او را میشناسیم، حافظِ حافظ بود. خود شعر تاگور هم تاثیری از امیرخسرو و حافظ دارد. همچنین خیام بسیار مورد توجه شاعران زبانهای مختلف هند بوده؛ ترجمههای فراوان شده و شرحها بر او نوشته شده است؛ که یکی از دلایل این توجه، ترجمه «فیتزجرالد» از رباعیات خیام است. به این دلیل به نظرم ترجمه هم بسیار ضروری و لازم است؛ بهخصوص ترجمه شاعران جدید که ظرف ۲۰۰ سال گذشته و امروز شعر سروده و میسرایند؛ که مردم معمولا با کارهایشان آشنا نیستند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر