علت پرطرفدار بودن سریالهای شرقی در ایران
بین مخاطبان تلویزیون، طرفدارهای پروپاقرص سریالهای ژاپنی، چینی و کرهای کم نداریم. شاید هم بهخاطر همین طرفداران پرشور سریالهای شرق آسیا باشد که تلویزیون هرسال، یکیدو تا از این سریالها را به سبد پخش اضافه میکند. یکی از این سریالها که بهتازگی راهی شبکه پنج سیما شده، سریال ۵۰ قسمتی است بهنام «پزشک دربار» و قرار است ۶روز هفته از همین شبکه پخش شود.
راستی چه شد که سریالهای شرق آسیایی در ایران این همه طرفدار پیدا کرد؟ اگر براساس آمار، بیش از ۸۰درصد سریالهای پخششده از تلویزیون ملی ایران پیش از انقلاب سهم آمریکاییها بود، این سهم و عدد پس از بهمن ۵۷ به کشورهای آسیای شرقی رسید. دلایل پخش سریالهای آمریکایی قبل از انقلاب مشخص و بخشی از یک پازل بزرگ فرهنگی بوده است. در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، تماشای سریالها چندان اولویت نداشت و با شروع جنگ، اما ساخت فیلمهای سینمایی و سریالهایی با موضوع دفاع مقدس در دستورکار قرار گرفت؛ سریالهایی که قرار بود علاوهبر تزریق امید، میزان مقاومت و روحیه ایثار فردی و اجتماعی را هم افزایش دهند. درکنار این آثار، پخش سریالهای خارجی منطبق با فرهنگ و اعتقادات آن زمان ایران هم در دستورکار قرار گرفت. پخش سریالهای خارجی در سالهای اولیه انقلاب مخالفانی جدی داشت؛ مخالفانی که البته بعدها پرچم آزادی و ارتباط با کشورهای دیگر را برافراشتند.
یکی از اولین کشورها که اجازه پخش آثارش در ایران داده شد ژاپن بود و یکی از دلایل مدیران آن زمان هم این بود که ژاپنیها جنگ را تجربه کردهاند و ازنظر فرهنگی و اخلاقی نزدیکیهایی وجود داشت. متاسفانه آمار دقیقی در آرشیو سازمان صداوسیما موجود نیست، اما یکی از اولین سریالهای خارجی که از تلویزیون پخش شد، سریال ژاپنی «پدر مجرد» بود؛ سریالی که در سال ۶۴ پخش شد و آن را با شخصیت «شویچی» میشناختند. این سریال با فضای درام اجتماعی و تِم بهشدت احساسی و خانوادگی خود، در عمق جان خانوادههای ایرانی جای گرفت. هرچند تماشای دوباره آن در دهههای بعد نشان داد که از کیفیت ممتازی برخوردار نبود و شاید خالی بودن سبد سریالهای سازمان و حالوهوای آن زمان، باعث اقبال عمومی به این سریال شده بود. این اقبال گسترده باعث شد یک سال بعد، مردم شاهد سریال دیگری از ژاپن و اینبار با عنوان «سالهای دور از خانه» باشند؛ سریالی که بهجرات میتوان گفت تاثیرگذارترین سریال تلویزیون در دهه۶۰ و حتی تاریخ صداوسیما باشد. مجموعهای که زندگی دختری بهنام «اوشین تانوکورا» را به تصویر میکشید و آنقدر موثر بود که علاوهبر خالی شدن خیابانهای تهران و سایر شهرستانها، نام فروشگاه خانوادگی آنها با عنوان «تاناکورا» در ایران ماند و نمادی از پوشاک خاصی در سرتاسر کشورمان شد. برای میزان تاثیرگذاری این سریال کافی است به چند خطی که در ادامه میآید دقت کنید؛ سال ۷۰ بود که رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان درباره این سریال اینچنین گفته بودند: «ژاپنیها برمیدارند از زندگی معمولی و شخصی یک نفر، یک موضوع برای فیلم درست میکنند، که مطابق با واقع است. اصلا علت جاذبه فیلمهای ژاپنی هم این است... این سریال «سالهای دور از خانه»ای که نشان میدادند، که همه را جذب کرد، حتی امام را - حاجاحمدآقا میگفت که امام مرتب این سریال را نگاه میکردند - علتش چیست؟ چون زندگیای که آن شخص در فیلم دارد و آن کاری که او دارد میکند، درست مطابق با واقع است؛ یعنی همانی است که واقعیت دارد.» البته یک اظهارنظر بیپایه ازسمت یکی از شهروندان در یک گفتوگوی رادیویی باعث بهوجود آمدن حاشیههایی برای این سریال و اظهارنظر تاریخی امامخمینی (ره) در آن سالها شد.
موفقیت این سریال آنقدر چشمگیر بود که تا سالهای بعد هم، تلویزیون ایران، میزبان سریالهای ژاپنی بود و انیمههای زیادی نیز از این کشور برای کودکان و نوجوانان پخش میشد. سریالهای ژاپنی در کشور ما و تا دهه۷۰ بیرقیب بودند. در این دهه بهدلیل تغییرات سریع و گسترده در بین جوانان و خانوادههای ایرانی و همچنین گرایش به سیاست و همچنین ساخت آثار مقبول سینمایی و تلویزیونی و همچنین مسابقات تلویزیونی پرمخاطب، توجه به محصولات خارجی کم شد و دیگر بحث ژاپن و کشورهای دیگر مطرح نبود. دهه۷۰ را میتوان دوره غریبگی سریالهای خارجی در ایران دانست. در دهه۸۰ و مشخصا از اواسط آن ورق برگشت و کرهجنوبی بهواسطه سریال «جواهری در قصر» و شخصیت محبوبی مانند «یانگوم» توانست تلویزیون ایران را به تسخیر خود درآورد و راه را برای ورود سریع سریالهای کرهجنوبی به شبکههای ایرانی باز کند. پس از «جواهری در قصر» شاهد حضور پیاپی سریالهایی مانند «امپراتور دریا»، «تاجر چوسان» و گل سرسبدشان یعنی «افسانه جومونگ» باشیم. سریالهای کرهای البته بهجز ایران در کشورهای دیگر هم طرفداران زیادی داشت و آنها توانسته بودند صنعت سریالسازی خود را با تکیه بر قهرمانسازی در جهان مطرح کنند. وجود قهرمان یکی از دلایلی بود که این سریالها را در ایران محبوب کرد.
چرا سریالهای شرقی را دوست داریم؟
برخی منتقدان معتقدند یکی از مولفههای فرهنگی - تاریخی که موجب میشود آثار آسیای شرقی با استقبال خوبی روبهرو شوند، علاوهبر شباهتهای فرهنگی و سنخیت شرقی آنها، حضور قهرمان در این مجموعهها است. اساسا میل به قهرمانگرایی و اسطورهسازی در سرزمینهای شرقی وجود دارد.
رضا صائمی، منتقد، اعتقاد دارد بسیاری از سریالهای موفق شرقی مشخصا به مفاهیمی میپردازد که برای ما بسیار آشنا و عزیز است؛ مانند بردباری، ایثار، شهامت و صداقت. ازسوی دیگر، شکل روابط در این سریالها برای مخاطب ایرانی بسیار باورپذیرتر و قابلفهمتر است تا سریالهای اروپایی. علاوهبر این، نکته مهم و قابلتوجه در سریالهای خاور دور، داستانگویی است.
سریالهای شرقی برخلاف سریالهای ایرانی که بهشدت وامدار فرمروایی است، کاملا در خدمت داستانگویی و قصه ساخته میشوند و این اصل را بهعنوان پایه سریالهایشان پذیرفتهاند و بهدنبال امتحان کردن فرمهای مختلف نیستند. ساختار ساده و بدون تکلف این سریالها بهویژه داستانهای تاریخی و جذاب، درکنار تکنیک مناسب و استفاده از لوکیشنهای جذاب، نو و دیدنی، مجموعههای شرقی را برای مخاطب ایرانی بسیار دوستداشتنی جلوه میدهد.
وجود اسطوره و تجربههای پررمز و راز در آثار شرقی آمیخته با هویت تاریخی این منطقه از جهان است که با دنیای درونی و تجربه زیستی انسانهای این سرزمین پیوندی تاریخی دارد و کشف این رمز و رازها و بهتصویر کشیدن آن همواره موردتوجه مخاطبان شرقی قرار گرفته است؛ چه این مخاطب ایرانی باشد، چه هندی و چه کرهای. نسبتی که شاید میان آثار شرقی و مخاطبان غربی کمتر صورت بگیرد. ذائقه مخاطبان سینما و تلویزیون در هر ملت و سرزمینی برساخته تاریخ و فرهنگ تجربهشدهای است که به خلق نوعی فرهنگ تماشا منجر میشود که در بستر آن میان مخاطبان و آثار هنری ارتباط معنیداری بهوجود میآید.
یکی دیگر از مولفههای فرهنگی - تاریخی که موجب میشود آثار افسانهای مثل جنگجویان کوهستان یا افسانه جومونگ با استقبال روبهرو شود، این است که میل به قهرمانگرایی و اسطورهسازی در سرزمینهای شرقی وجود دارد که البته این ویژگی بهصورت فطری و بینالاذهانی میان همه آدمیان حاکم است که در آثار غربی نیز در قالب الگوهایی سوپرمنی روایت میشود، اما این قهرمانمحوری در فرهنگ شرقی از قدرت و دامنه بیشتری برخوردار است و در هالهای از تقدس تاریخی و مذهبی قرار میگیرد.
دلیل محبوبیت سریالهای کرهای
براساس تحقیقاتی که انجام شده، قرابت فرهنگی ایران و کرهجنوبی بسیار زیاد است. اثرپذیری مخاطبان ایرانی از آثار فرهنگی کره تا جایی پیش رفت که محققانی از هر دو کشور به تحقیق پیرامون پیشینه فرهنگی ایران و کره برآمدند و مدعی وجود یک نقطه ارتباط تاریخی میان امپراتوری سوم کره «سیلا» با امپراتوری پارس شدند. نتیجه تحقیقاتشان نشان میداد که ممکن است فرهنگ این دو کشور حدود ۱۲۰۰ سال پیش، مشابه بوده باشد. عامل دیگر در این میان، شباهت برخی آموزههای کنفوسیوسی با فرهنگ اسلامی بود؛ مانند بحث احترام به طرف مقابل. المانهای فرهنگی دیگری که در آثار وارداتی از کره حضور پررنگی دارند و نظر مخاطب ایرانی را بهخود جلب میکنند، عبارتند از: شخصیت مرد در خانواده، رنگارنگی لباسها، مدل آرایشها و بسیاری از المانهای مشترک فرهنگی که سبب محبوبیت هرچه بیشتر این موج در ایران شده است.
نقش تلویزیون نیز در این زمینه بسیار پررنگ است. خروجی بسیاری از تحقیقات نشان میدهد تشابهات فرهنگی و آیینی ایران و کره، بیان پیامهای اخلاقی در بنمایههای سریال، طرح داستانهایی با اتفاقات هیجانانگیز و همچنین پایان خوش ازجمله دلایل دیگری است که باعث میشود مخاطب ایرانی با سریالهای کرهای ارتباط بیشتری برقرار کند. البته در این میان نباید از نقش دوبله هم گذشت. تعدد دوبلورها و متنهای تمیز و شستهورفته و همچنین عدم نگاه کارمندی دوبلورها به این سریالها باعث شده مجموعههای کرهای ازنظر نزدیکی با مخاطب، گاهی شبیه به سریالهای ایرانی بشوند و مخاطب فراموش کند که یک اثر خارجی را تماشا میکند. جالب است بدانید پس از موفقیت سریالهای کرهای، یک هیات نمایندگی از صداوسیمای ایران در سال ۲۰۱۲ برای بازدید به کره رفت و از لوکیشنهای سریالهای کرهای مانند جواهری در قصر بازدید کرد. آن زمان قراردادهایی با طرف کرهای امضا شد و این همکاریها به اوج خود رسید تا جاییکه گاهی حتی تعداد این سریالها از سریالهای ایرانی در جدول پخش جلو میزد و این روند در دهه۸۰ و اوایل دهه ۹۰ به اوج خودش رسید.
خبرگزاری «رویترز» در گزارشی اعلام کرده بود برخی سریالهای کرهای در خارج از کره بیشتر مخاطب دارند تا خودِ کره! مثلا طبق آمارها، گفته بود سریال «جومونگ» در ایران ۸۰ درصد مخاطب داشت، در حالیکه در کرهجنوبی ۴۰ درصد از مخاطبان را بهخود جلب کرد و شخصیت اصلی فیلم یعنی «سونگ ایل گوک» بیش از آنکه در کره محبوبیت داشته باشد، در ایران بهعنوان یک سوپراستار شناخته شد.
سریالهای ژاپنی
هرچند نسلهای کنونی، جومونگ و یانگوم را بیشتر میشناسند و دوست دارند، اما یادمان نرود که اولین قهرمانهای خارجی نسلهای دهه پنجاهی و شصتی، شخصیتهای ژاپنی بودند. نزدیکی فرهنگ ایران با شرق آسیا و رفتوآمد دانشمندان و تاجران به آنجا باعث بهوجود آمدن نزدیکی بیشتر با این منطقه از آسیا شده بود. این نزدیکی همچنان ادامه دارد و میتوان ریشه علاقه مخاطبان ایرانی به آثار آن کشور و احتمالا بالعکسش را در همین ارتباطات دانست. اگر برای کرهایها قهرمان مهم است و جنگجوییهایش، در ژاپن این هوش است که باید حرف اول را بزند.
شاید پررنگترین نوستالژیهای ژاپنی برای ایرانیان، سریالها و کارتونهای ساخت ژاپن باشد؛ از اوشین و هانیکو گرفته تا ایکییوسان و فوتبالیستها و میتیکومان. شاید پیش از سریالها، این انیمهها بودند که در ژاپن حرف اصلی را میزدند؛ انیمههایی که در ایران هم پربیننده بودند. سریالهای ژاپنی را اما میتوان به دو گروه تقسیم کرد؛ گروه اول که بخشهای مختلف زندگی اوشین و هانیکو، قهرمانان دو سریال محبوب دههشصتی را شامل میشود، همزمان با سه دوره تاریخی در ژاپن است؛ عصر «مِیجی»، عصر «تایشو» و عصر «شووا». در این سه دوره تاریخی، این افراد بهترتیب امپراتورهای ژاپن بودند. عصر میجی، دورانی است که پس از حمله آمریکاییها به خلیج «ادو» در نزدیکی توکیو، در سال ۱۸۵۰ میلادی (۱۲۲۹ خورشیدی) و وادار کردن ژاپنیها به پایان دادن سیاست درهای بسته یا «ساکوکو» آغاز میشود. امپراتور تصمیم گرفت نظام حاکم بر ژاپن را در همه عرصهها، از الگوی سنتی به الگوی غربی تغییر دهد و این رویه، فشار سنگینی بر مردم این کشور وارد کرد. ساموراییها سرکوب شدند و فعالیتشان در عرصه سیاسی، تنها درصورتی ممکن بود که قید سنت را بزنند و به لباس و آداب جدید روی بیاورند.
گروه دوم از سریالهای ژاپنی آنهایی هستند که به دوران معاصرشان ربط دارند و میخواهند از پیشرفت و معرفی فرهنگ و رسومشان بگویند. در این سریالها با جلوههای تجدد و تکنولوژی آشنا میشویم، اما مفاهیمی مانند خانواده، عشق و وطندوستی هم موردتوجه قرار گرفته است. سریالهای ژاپنی همانند سریالهای کرهای پیچیدگی خاصی ندارند و به همین دلیل موردتوجه ایرانیان و حتی دیگر کشورهای آسیایی و اروپایی قرار میگیرند. شاید بتوان به همان دلایلی که برای سریالهای کرهای برشمردیم، علت محبوبیت سریالهای ژاپنی در ایران را بررسی کرد؛ قصهای سرراست، لوکیشنهای جذاب، مفاهیم و فرهنگهای مشترک و همچنین وجود شخصیتهای جذاب و دقیق.
سریالهای چینی
با اینکه رابطه ایران و چین قدمتی دیرینه دارد اما عمر حضور سریالهای چینی در ایران چندان طولانی نیست. سریالهای شاخص چینی در تلویزیون ایران چندان مجال خودنمایی نداشتند و رتبه آنها پس از کرهایها و ژاپنیها است. سال گذشته بود که سفیر چین عنوان کرد ما حاضریم تعدادی از سریالهای چینی را بهصورت رایگان برای نمایش در اختیار رسانههای صوتی و تصویری ایرانی قرار دهیم و از نمایش فیلم و سریالهای ایرانی در پلتفرمهای چینی استقبال میکنیم و اضافه کرده بود که فیلمها و سریالهای ایرانی در چین بسیار معروفند و مردم ما به تولیدات ایران علاقه فراوان دارند و در سالجاری هم دو فیلم ایرانی در دو جشنواره پکن و شانگهای نتایج خیلی خوبی گرفتند.
شاید چین در بین کشورهای آسیای شرقی تنها کشوری باشد که روابط دوطرفه با ایران درحوزه سریالسازی دارد. هرقدر کرهجنوبی و ژاپن از پخش سریالهای ایرانی طفره میروند و بیشتر دلشان میخواهد درحوزههای دیگر فرهنگی تعامل داشته باشند اما چین علاقهمند به یکرابطه دوطرفه است. اکثر سریالهای چینی تم عاشقانه دارند و با وجود داستانها و روایتهای قویتر و مستندتر از کره و ژاپن، اما علاقهای به تولید و نمایش قهرمانهایشان ندارند و ترجیحشان نمایش چین معاصر است، البته آثاری درحوزه افسانه و روایت هم ساختهاند اما در همانها هم رگههایی از چین جدید وجود دارد؛ علاقه به مالکیت بر جهان و یادآوری گذشته پرافتخارشان و استناد به آن گذشته برای ساختن دورانی کنونیشان. سریالهای چینی شاید از نظر ساختار و پروداکشن به سریالهای کرهای نرسند اما در تلاشند سهم خود را از بازارهای جهانی بهدست آورند و در این راه روی کشورهای آسیایی حساب ویژهای باز کردهاند. سریالهای چینی بهدلیل محتوای آنها و شاید کمی پیچیدگی در رسانههای رسمی ایران چندان محبوب و فعال نیستند اما در فضای مجازی، مورد توجه زیادی قرار گرفته و بارها دانلود شدهاند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.