پشت پرده تحرکات مسکو در لیبی/ هراس بروسکل از نفوذ روسیه در لیبی

به گزارش اقتصادنیوز، نشنال اینترست با انتشار یادداشتی مدعی شد، فروپاشی دولت بشار اسد در سوریه و افزایش مداخله روسیه در لیبی ممکن است در نگاه اول پدیدههایی غیرمرتبط به نظر برسند، اما چرخش راهبردی مسکو به سوی لیبی، پاسخی مستقیم به سقوط متحد سوریه اش است.در حالی که این تغییر رویکرد نشاندهنده محدودیتهای قدرت روسیه است، میتواند خطرات امنیتی برای اروپا و منطقه را افزایش دهد. حضور پررنگتر روسیه در لیبی، این کشور را به ناتو نزدیکتر کرده و به مسکو امکان میدهد که از شکافهای منطقهای برای گسترش نفوذ خود بهرهبرداری کند.
هراس از نفوذ روس ها در لیبی
در حال حاضر، لیبی بین دو جناح اصلی تقسیم شده است: دولت وفاق ملی (GNA) در طرابلس که به رسمیت شناخته شده و ارتش ملی لیبی (LNA) به رهبری خلیفه حفتر که شرق کشور را تحت کنترل دارد. این شکاف سیاسی، زمینه را برای دخالت قدرتهای خارجی فراهم کرده و هر یک از بازیگران منطقهای به دنبال تأمین منافع خود هستند. گزارشهای اخیر از پرواز یک هواپیمای باری روسی از پایگاه هوایی حمیمیم در سوریه به لیبی حکایت دارد که میتواند نشانهای از انتقال نیروهای روسی به این کشور از طریق پیمانکاران نظامی خصوصی وابسته به ارتش ملی لیبی باشد. تصاویر ماهوارهای از انتقال بالگردهای Ka-52 و سامانههای دفاع هوایی S-400 نیز حاکی از برنامه روسیه برای بازاستقرار تجهیزات کلیدی خود در لیبی است. وزیر دفاع ایتالیا، گویدو کروستتو، هشدار داده که این تغییر موضع، قدرت دریایی روسیه را بهطور خطرناکی به حریم دریایی ایتالیا نزدیک میکند.
به ادعای این نشریه با خروج تدریجی غرب از آفریقا، مسکو از خلا قدرت برای تحکیم نفوذ خود استفاده میکند. عقبنشینی فرانسه از مالی، بورکینافاسو، نیجر، چاد و سنگال نهتنها ساختارهای امنیتی چند دههای را متزلزل کرده، بلکه به فروپاشی نظم پسااستعماری منجر شده است. همچنین، خروج نیروهای آمریکایی از نیجر به ایجاد یک خلأ استراتژیک کمک کرده که مسکو آماده پر کردن آن است.در سوریه، دسترسی به مدیترانه شرقی و مجاورت با اسرائیل برای مسکو مزیت محسوب میشد. اما لیبی عمق استراتژیک گستردهتری را در قاره آفریقا فراهم کرده و به روسیه امکان نفوذ در منطقه ساحل (Sahel) را میدهد. برخلاف سوریه که روسیه برای حفظ یک متحد درگیر شد، اهداف کرملین در لیبی فراتر رفته و شامل توسعه قدرت دریایی و کنترل بر منابع کلیدی است.
اهداف کلیدی روسیه در لیبی
از جمله اهداف کرملین برای حضور در لیبی عبارتند از، دسترسی روسیه به بندرهای لیبی است که برای استقرار نیروهای دریایی حیاتی محسوب میشود. کنترل مسیرهای انرژی و زیرساختهای استراتژیک از دیگر عواملی است که بستر را برای چنین حضوری فراهم می کند. علاوه بر این، مسکو به دنبال نفوذ بر خطوط انتقال نفت و گاز لیبی است که اروپا به آن وابسته است. روسیه همچنین خواهان استفاده از لیبی به عنوان سکوی نفوذ در آفریقا است. از نفت لیبی تا طلا در سودان و اورانیوم در نیجر، تسلط بر منابع آفریقا بخشی از راهبرد گسترده روسیه برای تثبیت قدرت خود است. به ادعای ناظران حضور روسیه در لیبی میتواند مسیرهای دریایی و کابلهای زیردریایی مدیترانه را در معرض خطر قرار دهد.
با این همه نکته قابل تامل آن است که روسیه در لیبی با رقیبی چون ترکیه روبرو است. بر خلاف تضاد آشکار در سوریه، رقابت روسیه و ترکیه در لیبی پیچیدهتر و تاکتیکیتر است. هر دو کشور از طریق نیروهای نیابتی درگیر هستند: در همین راستا باید گفت، گروه واگنر، وابسته به کرملین، از ارتش ملی لیبی (LNA) حمایت میکند. ترکیه نیز با ارسال پهپاد و مستشار نظامی، دولت وفاق ملی (GNA) را تقویت میکند. این تعادل شکننده، بیثباتی مدیریتشده را حفظ کرده و مانع از تسلط کامل یکی از طرفین بر لیبی شده است. با این حال، کرملین ممکن است از لیبی به عنوان فرصتی برای تلافی شکستهای خود در سوریه علیه ترکیه استفاده کند. همزمان نفوذ روسیه در لیبی نگرانیهای الجزایر و تونس را نیز برانگیخته است. این دو کشور که مرزهای مشترک با لیبی دارند، مستقیماً از تحولات آن متأثر میشوند. الجزایر، با وجود اتحاد نظامی عمیق با روسیه، از افزایش حضور نظامی مسکو در لیبی ابراز نگرانی کرده است. تونس نیز که به شدت تحت نفوذ الجزایر قرار دارد، موضعی مشابه اتخاذ کرده است. با این حال، این اختلافات تاکتیکی تأثیری بر همکاری استراتژیک روسیه و الجزایر که بر پایه خریدهای تسلیحاتی و مناسبات نظامی شکل گرفته، نخواهد گذاشت.
پیامدهای استقرار روسیه در لیبی برای اروپا
استقرار نیروهای روسی در لیبی، اروپا را در معرض تهدیدهای زیر قرار میدهد: تهدیدهایی چون؛ امکان استقرار سامانههای موشکی و تسلیحات پیشرفته در نزدیکی اروپا، خطر اختلال در مسیرهای دریایی و کابلهای زیردریایی مدیترانه ایجاد زمینه برای عملیات خرابکارانه علیه زیرساختهای انرژی اروپا، تشدید بحران مهاجرت از شمال آفریقا به اروپا. به ادعای نشنال اینترست، با خروج نیروهای غربی از منطقه ساحل، گروههای واگنر وابسته به کرملین بهسرعت جایگزین شدهاند و در بخشهایی از سودان، مالی و نیجر نفوذ یافتهاند. این حضور نهتنها باعث بهرهبرداری اقتصادی از منابع معدنی شده، بلکه روابط دیپلماتیک جدیدی را برای مسکو ایجاد کرده است.در این میان چند سناریو برای آینده رقابت قدرتها در لیبی متصور است:نخست،اگر روسیه سامانههای دفاع هوایی پیشرفته مستقر کند یا ترکیه بهطور قابلتوجهی حضور نظامی خود را افزایش دهد، ممکن است تعادل قدرت در لیبی به هم بخورد و جنگ نیابتی به یک تقابل مستقیمتر تبدیل شود. دوم، توانایی روسیه برای مدیریت تعارضات و استفاده از بازیگران نیابتی، تعیینکننده میزان موفقیت آن در لیبی خواهد بود. برخلاف سوریه، لیبی بازیگران متعدد و جناحهای متعارضی دارد که رقابت را پیچیدهتر میکند. از همین رو باید گفت چرخش روسیه از سوریه به لیبی نشان میدهد که حتی یک قدرت محدود نیز میتواند تهدیدی استراتژیک ایجاد کند. در شرایطی که غرب از آفریقا عقبنشینی میکند، روسیه خلأ موجود را پر کرده و لیبی را به سکوی پرتابی برای نفوذ در منطقه ساحل و اعمال فشار بر اروپا تبدیل کرده است. چالش اصلی ایالات متحده و متحدانش این است که بدون ایجاد بیثباتی بیشتر، نفوذ روسیه را در لیبی کنترل کنند. در غیر این صورت، استقرار بیرقیب روسیه در لیبی، اروپا را با تهدیدی جدی در مدیترانه و شمال آفریقا مواجه خواهد کرد. در این شرایط، هر اشتباه در مدیریت بحران لیبی، میتواند رقابتهای ژئوپلیتیکی را به آستانه اروپا بکشاند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.