چگونه واشنگتن از ابرچالش کرملین و پکن فرصت سازی میکند؟

به گزارش اقتصادنیوز، پیمان چین و روسیه در سال 2022 مبنی بر "شراکت بدون محدودیت" تاثیرات دراز مدت و عمیقی به همراه داشته است. این توافق به این معنا بود که پکن و مسکو قصد دارند اتحاد قدیمی خود را که زمانی در دهه ۱۹۵۰ قدرت تهدیدکنندهای به شمار میرفت، احیا کنند؛ تهدیدی که ایالات متحده نمیتوانست آن را نادیده بگیرد.
با وجود اختلافات مختلف، شی جین پینگ، رئیسجمهور چین، ولادیمیر پوتین، را "دوست عزیز" خود خوانده و در مارس ۲۰۲۳ در گفتگویی با او اشاره کرد که دو نفر در حال "مدیریت تغییرات نادیده گرفته شده در یک قرن" هستند. ماحصل دیدارهای مکرر آنها مجموعهای از بیانیههای برنامه ریزی شده ای است که بر مخالفت مشترک با "هژمونی" - که به طور غیرمستقیم به سلطهگری ایالات متحده را هدف قرار میدهد - تاکید کرده و وعده برقراری یک نظم بینالمللی "عادلانهتر" را میدهند.
این عبارات ابتدایی یادداشت نشریه فارین پالسی است که اقتصادنیوز آن را در سه بخش ترجمه کرده که بخش نخست آن با تیتر «پشت پرده بازی مستقل کیم جونگ اون در زمین پوتین/ طفره رفتن چین از همصدایی با روسیه و کره شمالی؛ محور پکن، مسکو و پیونگ یانگ در آستانه افتراق؟» و بخش دوم آن با عنوان «شی پا جای پای استالین گذاشت؛ تله آمریکایی برای چین/ چرا اژدهای زرد پشت پوتین را خالی نمیکند؟» منتشر شده است و بخش سوم و نهایی در ادامه آمده است.
تنها گزینه باقیمانده برای چین و آمریکا
چین بهعنوان خریدار عمده هیدروکربنهای روسیه و تأمینکننده اصلی کالاهای صنعتی و مصرفی این کشور، در موقعیتی قرار دارد که میتواند نقش فعالی در ترغیب ولادیمیر پوتین به پذیرش آتشبس ایفا کند. تداوم وضعیت «درگیری منجمد» (frozen conflict) با منافع چین در جلوگیری از تشدید بحران در اوکراین مغایرتی ندارد؛ بلکه میتواند روابط پکن با اروپا را تثبیت کرده و حتی بستری برای همپوشانی منافع با دولت ترامپ فراهم سازد. دولتی که تمایل خود را به برقراری آتشبس بدون دستیابی به توافق جامع برای پایان جنگ اعلام کرده است.
با توجه به اظهارات وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، در کنفرانس امنیتی مونیخ مبنی بر لزوم مشارکت همه طرفها در زمان مناسب در گفتوگوهای صلح، و همچنین تمایل ترامپ برای آغاز مذاکرات مستقیم با روسیه، اکنون فرصت مناسبی برای چین فراهم شده تا گفتوگویی محتوایی با آمریکا درباره جنگ اوکراین را کلید بزند.
در سال ۱۹۴۵، زمانی که تنشها میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بالا گرفت، رئیسجمهور وقت آمریکا، هری ترومن، پیشبینی کرد که ۸۵ درصد از خواستههای ایالات متحده محقق خواهد شد؛ چراکه اتحاد شوروی به گفته او «بیش از آنکه ما به آنها نیاز داشته باشیم، به ما نیاز دارد.»
اما این محاسبه سادهانگارانه بود. استالین، از بیم آنکه امتیازدهی بهعنوان نشانه ضعف تلقی شود، دستور داد تا دیپلماسی سفت و سختی دنبال شود. اکنون، در جهانی که دیگر آمریکا برتری هستهای مطلق ندارد و با قدرتی چون چین روبهروست، امید به پیروزی آسان رنگ باخته است. در چنین شرایطی، «دیپلماسی فعال» شاید تنها راه پیشروی واشنگتن باشد تا از تشدید یا حتی برگشتناپذیر شدن رویارویی با پکن جلوگیری کند.
از دکترین کیسینجر تا رویکرد ترامپ
نخست، آمریکا باید تلاش کند تایوان را از اعلام رسمی استقلال منصرف کند. چنین اقدامی پیامدهای خطرناک و بیثباتکنندهای برای شرق آسیا و نظم جهانی خواهد داشت. واشنگتن میتواند با اطمینانسازیهای غیررسمی به چین نشان دهد که قصد تحریک نظامی ندارد، اما در عین حال هشدار دهد که در صورت بیاعتمادی به نیت چین، آماده مقابله خواهد بود. مشارکت پکن در اقدامات اعتمادساز، مانند گفتوگوهای نظامی، اجتناب از مانورهای تحریکآمیز و واکنش مثبت به درخواست ترامپ برای کنترل تسلیحات، میتواند نشانهای از تمایل چین به پرهیز از یک جنگ سرد جدید باشد.
این دقیقاً همان نوع دیپلماسی هوشمندانهای است که هنری کیسینجر در دوران جنگ سرد دنبال میکرد. او با پرهیز از موعظه درباره ارزشهای دموکراتیک و تمرکز بر منافع ژئوپلیتیکی، موفق شد اتحاد جماهیر شوروی را در خاورمیانه به چالش بکشد و همزمان با چین ارتباط برقرار کند. امروز نیز، ایالات متحده باید با رویکردی مشابه، بهویژه در برابر کشوری مانند چین که از موعظههای ارزشی غرب دلخوشی ندارد، عمل کند.
ترامپ که پیشتر نیز از زبان لیبرال و حقوقبشری پرهیز کرده، اکنون میتواند پکن را به مشارکت مستقیم در مذاکرات صلح اوکراین دعوت کند. چین پیشتر نماینده ویژهای برای حل بحران روسیه و اوکراین تعیین کرده و بارها بر لزوم حلوفصل مسالمتآمیز تأکید کرده است. چنین دعوتی میتواند آزمونی برای سنجش نیت واقعی چین باشد و اگر توافقی حاصل شود، نقش پکن در اجرای آن تضمین خواهد شد.
هشداری از تاریخ برای تصمیمسازان امروز
فوریه ۲۰۲۵، هفتاد و پنجمین سالگرد پیمان اتحاد چین و شوروی است؛ اتحادی که در ظاهر شکستناپذیر بود، اما تنها ده سال دوام آورد. تصمیم پکن برای توسعه از مسیر همکاری با غرب، این کشور را از سرنوشت شوروی نجات داد. امروز نیز، چین و روسیه هرچند همکاری دارند، اما این رابطه نه اتحاد است و نه «شراکت بدون محدودیت».
در آستانه احتمال شکلگیری جنگ سردی دیگر، چین باید به این پرسش پاسخ دهد: آیا واقعاً میخواهد در محور کشورهایی قرار گیرد که به رویارویی آشکار با آمریکا تن میدهند؟ پاسخ به این پرسش، تنها بر آینده ژئوپلیتیکی چین اثر نمیگذارد، بلکه مسیر سیاست خارجی واشنگتن را نیز شکل خواهد داد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.