برجام از دریچه اوکراین
اگرچه ترامپ درصدد بود تا فضای ائتلافسازی روسیه و ایالات متحده را در نظم جدید جهانی بهوجود آورد، اما بایدن انگارههای متفاوتی را در مقایسه با ترامپ و شکلبندیهای ساختاری نظام جهانی در دستور کار قرار داده است. بحران اوکراین یکی از نشانههای اصلی امنیت در فضای منطقهای و سیاست بینالملل محسوب میشود. شاید بتوان به این موضوع اشاره کرد که بحران اوکراین در زمان محدودی به یکی از تضادهای عینی و تصاعد یابنده در سیاست بین الملل تبدیل شده است.
1- نشانه شناسی ساختاری تسری بحران اوکراین به برجام
تحولات امنیت منطقهای اروپا تحتتاثیر بحران اوکراین قرار گرفته است. دگرگونیهای ژئوپلیتیک همواره نقش موثری در ساختیابی نظمهای جدید نظام جهانی ایفا میکند. بحرانهای منطقهای و بینالمللی زمینه لازم را برای همگرایی و واگرایی بین بازیگران سیاسی بهوجود میآورد. تهاجم نظامی روسیه به اوکراین، بحران امنیتی حاصل از آن و همچنین واکنش اتحادیه اروپا بهعنوان یک بازیگر سیاسی مستقل از کشورهای اروپایی را شاید بتوان در مسیری که اتحادیه اروپا از زمان شکلگیری طی کرده است، یک نقطه عطف دانست.
بحران اوکراین جنگ سرد جدیدی را در سیاست جهانی بهوجود آورده که انعکاس رقابت بازیگران برای دستیابی به «هژمونی منطقهای» و «هژمونی جهانی» است. بحران اوکراین را میتوان در زمره نشانههای جدید بحران منطقهای در سیاست بینالملل دانست که تاثیر خود را بر منافع و امنیت ملی ایران به جا گذاشته است. بحران اوکراین زمینه تعلیق و توقف نسبی مذاکرات برجام را فراهم آورد. تداوم بحران اوکراین و نقشیابی ایران، نشانههایی از تهدید علیه جمهوری اسلامی بهدلیل همکاریهای ژئوپلیتیک و راهبردی با روسیه را در جنگ سرد جدید آمریکا و روسیه اجتنابناپذیر ساخته است.
الگوهای کنش آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپا در ارتباط با اوکراین بیانگر آن است که تحولات این کشور در فرآیند عدم اطمینان راهبردی قرار گرفته است. اگرچه زمینه برای مذاکره و ملاقات مقامات سیاست خارجی آمریکا و روسیه بهوجود آمده است، اما چنین فرآیندی به مفهوم حل زودهنگام و مسالمتآمیز بحران اوکراین تلقی نمیشود. رویکرد مقامات آمریکایی و اروپایی از نوامبر2022 بهگونه تدریجی ماهیت تعارضی بیشتری نسبت به سیاستهای ایران پیدا کرده است.
ادبیات بهکار گرفتهشده از سوی مقامهای آمریکایی و اروپایی بیانگر این واقعیت است که جنگ سرد آمریکا و روسیه به حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی ایران تسری پیدا کرده است. شکلگیری جنگ سرد جدید در روابط آمریکا و روسیه؛ هماکنون تاثیر عملی خود را در مذاکرات برجام و نتایج احتمالی مربوط به آن به جا گذاشته است. سنگربندی آمریکا و روسیه نیازمند مقابله با نیروها و مجموعههایی است که در حاشیه رقابتهای ژئوپلیتیک قرار دارند. همانگونهای که مصدق در سال1332 قربانی رقابتهای ژئوپلیتیک آمریکا و اتحاد شوروی شد، هم اکنون انگشت نشانه آمریکا و انگلیس در ارتباط با ایران شکل گرفته است و تداوم پیدا خواهد کرد.
2- برجام و تصاعد بحران اوکراین
رهبران سیاسی اروپا در سال2022 با نشانههایی از کنش تردیدآمیز در ارتباط با ایران و برجام رفتار کردهاند. موضوع برجام به گونه تدریجی تابعی از رقابتهای ساختاری سیاست بینالملل شد. جدال سیاسی و ژئوپلیتیک کشورهای اروپایی و روسیه، بحرانهای منطقهای را گسترش داده است. در فرآیند بحران امنیتی جدید امکان مدیریت چالشهای اقتصادی و امنیتی ایران در چارچوب برجام، با نشانههای جدیدی از ابهام ساختاری در نظام بینالملل مواجه شده است.
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه همان زمان گفت ناتو دچار «مرگ مغزی» شده است. هایکو ماس، وزیرخارجه وقت آلمان هم خواستار «دوره درمانی جوانسازی» برای ناتو شده که از نظر او «بیمه زندگی اروپاست». سفیر فرانسه در برلین میگوید مکرون میخواهد با «شوکه» کردن متحدان ناتو، توان نظامی اروپا را افزایش دهد. در آن زمان اعلام شد دولت فرانسه قصد دارد بند حمایت نظامی در معاهده اتحادیه اروپا را گسترش دهد. برخی از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه درصدد برآمدند تا برای مدیریت بحران اوکراین از سازوکارهای میانجیگری استفاده کنند. تاریخ همکاریهای فرانسه و روسیه ایجاب میکرد تا مکرون نقش فعالی در این ارتباط ایفا کند. درحالیکه پوتین از سازوکارهای کنش ژئوپلیتیک براساس معادله قدرت بهره گرفت و نسبت به سفر مکرون بیتوجه باقی ماند. از نظر وزارت خارجه فرانسه، ابتکارات سیاسی این کشور امکان خواهد داشت که بتواند متحدان خود را متقاعد سازد که «زیر چتر» یک قدرت اتمی متحد شوند و از این طریق به شکل جدیدی از کنش تعاملی با روسیه نائل شوند. چنین رویکردی هماکنون کارکرد خود را از دست داده و زمینه ظهور بحرانهای جدید را اجتنابناپذیر ساخته است.
3- ایران، بحران اوکراین و آینده دیپلماسی هستهای
دیپلماسی هستهای ایران را میتوان بهعنوان یکی از شاخصهای کنش همکاریجویانه و موازنهگرایانه ایران در محیط منطقهای و سیاست بینالملل دانست. تصاعد بحران در هر شرایطی میتواند زمینه لازم را برای ظهور بازیگران و نیروهایی به وجود آورد که تاثیر خود را در سیاست و امنیت جهانی بهجا میگذارد. در چنین شرایطی بود که بایدن در سوم مارس2022 قانون اضطراری اعمال محدودیتهای اقتصادی آمریکا علیه ایران را برای یک سال دیگر تمدید کرد. براساس قانون1995 ایران بهعنوان بازیگر تهدیدکننده منافع ملی آمریکا معرفی شد که باید از سازوکارها و قواعد محدودکننده علیه جمهوری اسلامی بهره گرفت.
نتیجه
شکلگیری جنگ سرد جدید در روابط آمریکا، اروپا و روسیه چالشهای امنیتی فزایندهای را بهوجود خواهد آورد. واقعیت آن است که ایالاتمتحده، اروپا، ناتو و روسیه هیچ یک نتوانستند شکل مناسبی از مدیریت بحران را برای کنترل خشونت در دستور کار قرار دهند. به همین دلیل است که عدهای از تحلیلگران به این موضوع اشاره دارند که آمریکا از سازوکارهای «تلهگذاری تاکتیکی» برای درگیرسازی روسیه در نبردی منطقهای بهره گرفته است.
بحران اوکراین بسیاری از تحلیلگران موضوعات منطقهای و بینالمللی را با نشانههایی از شوک و ابهام روبهرو ساخت. تحلیلهای ارائهشده در سه ماه گذشته هیچ گاه معطوف به کنش نظامی و اقدامات ژئوپلیتیک در اوکراین نبوده است. جابهجایی نیروهای نظامی روسیه به سمت مرز اوکراین به موازات دیپلماسی چندجانبه شکل گرفته بود. واکنش ناتو و ایالاتمتحده در برابر تحرک نظامی و ژئوپلیتیک روسیه در ابتدا ماهیت انفعالی داشت که بهگونه تدریجی تحتتاثیر سیاستهای ژئوپلیتیک و راهبردی انگلیس متحول شد.
انگلیس نقش موثری در جداسازی کشورهای مستقل مشترکالمنافع که متحد امنیتی و منطقهای روسیه بودهاند، ایفا کرده است. گسترش روند غربگرایی اوکراین بدون توجه به شکلبندیهای ژئوپلیتیک انجام گرفت و زمینه واکنش پرشدت روسیه را بهوجود آورد. روسیه همواره تلاش دارد تا موضوع امنیت منطقهای خود را از طریق سازوکارهای نظامی شکل دهد و مدیریت کند. دکترین نظامی و امنیتی روسیه که در سال2017 بازخوانی شد، بر ضرورت مقابله پرشدت با تهدیدات منطقهای تاکید داشته است. چنین رویکردی با واکنش همهجانبه انگلیس روبهرو شده و این امر منازعه منطقهای اوکراین را تشدید کرده است. افزایش تضادهای سیاسی انگلیس، فرانسه و آلمان با ایران بیانگر این واقعیت است که شکل جدیدی از معادله رفتاری در روابط قدرتهای بزرگ با جمهوری اسلامی در حال ظهور و تکامل است. گرایش ژئوپلیتیک و راهبردی ایران به روسیه را میتوان در زمره موضوعات و چالشهایی دانست که سیاست جهانی با آن درگیر بوده و تاثیر خود را بر الگوی کنش ارتباطی ایران با جهان غرب و برنامه جامع اقدام مشترک به جا گذاشته است.
در شرایط موجود حتی رافائل گروسی نیز تمایل چندانی به بازتولید دیپلماسی هستهای نشان نداده است و این موضوع به مفهوم کنارهگیری مرحلهای کشورهای اروپایی و نهادهای بینالمللی در ارتباط با ایران و دیپلماسی هستهای مربوط به آن محسوب میشود. در چنین شرایطی میتوان به این موضوع اشاره کرد که انگلیس و آلمان نیز از ادبیات مقابله با سیاست داخلی، منطقهای و دیپلماسی هستهای ایران بهره گرفتهاند. اجماعسازی تروئیکای اروپایی نشانه خوبی برای دیپلماسی هستهای ایران محسوب نمیشود.