Business-and-Politics+copy

در جهانی مرتبط و به‌شدت سیاسی‌شده، انتظار می‌رود شرکت‌ها هرچه بیشتر در مورد مسائل اجتماعی، سیاسی و زیست‌محیطی اظهار‌نظر کنند. اما موضع‌گیری همیشه منطقی به نظر نمی‌رسد و زمانی که کارمندان یا مصرف‌کنندگان بین حرف‌ها و اقدامات رهبران گسست می‌بینند، می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد. آلیسون تیلور، دانشیار دانشگاه نیویورک، در گفت‌وگو با هاروارد بیزینس ریویو در روش‌های مناسب اظهار‌نظر شرکت‌ها در مسائل سیاسی سخن می‌گوید. تیلور نویسنده کتاب Higher Ground: How Business Can the Right Thing in a Turbulent World و مقاله «حمایت از شرکت‌ها در زمان خشم اجتماعی» در هاروارد بیزینس ریویو است. تیلور پیشنهاد می‌کند شرکت‌ها در رویکردهای خود باید به دیدگاه‌های کارمندان خود توجه کنند و گروهی از مدیران را برای اظهارنظر در این موارد استخدام کنند.

تغییرات سیاسی

در چند سال گذشته به نظر می‌رسد تغییر بزرگی در شیوه‌ای که انتظار می‌رود سازمان‌ها به رویدادها و بحث‌های جاری واکنش نشان دهند، رخ داده است. به طور فزاینده‌ای، کارمندان می‌خواهند و انتظار دارند که سازمان‌هایشان در مورد مسائل اجتماعی، سیاسی و زیست‌محیطی، از جنبش زندگی سیاه‌پوستان مهم است تا حقوق تراجنسیتی‌ها، سقط جنین گرفته تا مهاجرت، تغییرات آب‌وهوایی تا جنگ‌های اوکراین، و اسرائیل و فلسطین، صحبت کنند و اقدامات لازم را انجام دهد. این موضوعات هر روز در سرفصل‌های خبری قرار دارند و بسیاری از کارگران نسبت به یک یا چند مورد از آنها احساس اشتیاق دارند. اما در دنیایی که به طور فزاینده قطبی شده، برای سازمان‌ها سخت است که در مورد هر موضوعی موضع گیری کنند.

مردم در گذشته نیز نسبت به مسائل سیاسی-اجتماعی خشمگین می‌شدند. قدیم‌ترها هم شاهد اعتراضات حقوق مدنی، ضد جنگ و اقلیمی بوده‌ایم. اما سوال این است که چرا کسب‌وکارها در حال حاضر بیشتر به این بحث‌ها کشیده می‌شوند؟ پاسخ را باید در تفاوت کسب‌وکارهای قدیم و امروز جست‌وجو کرد. در قرن بیستم، یک تجارت می‌توانست تا حد زیادی روایت خود را در حوزه عمومی کنترل کند. تعداد روزنامه‌ها و ایستگاه‌های تلویزیونی محدود بودند. آن رسانه‌ها نیز به تبلیغات نیاز داشتند. با ظهور رسانه‌های اجتماعی، اما ساختار رسانه‌ای متفاوت شد و شرکت‌ها مجبور به برقراری روابط تعاملی و پربارتر با سهامداران خود شده‌اند. اکنون دیگر اگر می‌خواهیم بفهمیم چه چیزی بخریم، کجا به تعطیلات برویم، کجا کار کنیم، احتمالا به نظرات دیگران نگاه می‌کنیم.

این موضوع تا حد زیادی، ظهور آنچه را ما سرمایه‌داری سهامداران می‌نامیم، توضیح می‌دهد. نکته دیگر قطبی‌شدن شدید فضای سیاسی در زمانه فعلی است. اکنون دیگر تا حد زیادی ما مشکلاتی را که قبلا به سیاست‌های عمومی واگذار می‌کردیم به شرکت‌های تجاری واگذار می‌کنیم، زیرا آنها به عنوان قدرتمندترین بازیگران صحنه جهانی در حال حاضر دیده می‌شوند. نکته دیگر در رابطه با تفاوت گذشته و حال این است که تغییرات ارزشی زیادی در جامعه رخ داده است. جوانان بسیار بیشتر از گذشته انتظار دارند سازمان‌ها با آنها، نیازهایشان و خواسته‌هایشان وفق یابند.

قدرتمندترین سرمایه‌گذار جهان

امروزه شما حتی لری فینک، مدیرعامل بلک راک، را می‌بینید که می‌گوید تجارت باید مسوولیت اجتماعی داشته باشد. می‌توان گفت فینک قدرتمندترین سرمایه‌گذار در جهان است و با‌این‌حال او شروع به موضع‌گیری در مسائل اجتماعی کرده است. این موضوع کاملا جهانی است و محدود به ایالات متحده نمی‌شود و این مساله را چالش‌برانگیزتر می‌کند، زیرا چیزی که ممکن است در ایالات متحده طنین‌انداز شود ممکن است در سطح جهانی طنین‌انداز نباشد. یک مثال بسیار خوب از این چالش می‌تواند بانک  HSBC باشد، که مانند بسیاری از شرکت‌ها، موضعی در مورد جرج فلوید و اعتراضات Black Lives Matter اتخاذ کرد. پس از این موضع‌گیری‌ها بانک HSBC با سوالات و چالش‌های زیادی از سوی کارمندان هنگ‌کنگی خود مواجه شد که می‌گفتند: «چرا از اعتراضات هنگ‌کنگ حمایت نمی‌کنید؟» به طور مشابه، اگر در مورد حمله پوتین به اوکراین موضع‌گیری کنید، ممکن است با سوالات ناراحت‌کننده‌ای در مورد آنچه در کشورهای مستبد مانند عربستان سعودی یا چین انجام می‌دهید مواجه شوید.

توصیه مدیریتی

در مواقعی که اجتماع خشمگین می‌شود نخستین چیزی که در شرکت‌ها باید مورد توجه قرار گیرد این است که یک گروه ضربت متشکل از تعدادی از مدیران ارشد را کنار هم بگذارند تا بتوانید پاسخی هماهنگ داشته باشید. این موضوع بسیار بد است که روبه‌رو شدن با جامعه را در این مواقع فقط به تیم ارتباطات یا روابط‌عمومی خود بسپارید. شما نمی‌توانید بیرون بروید و در مورد نژادپرستی یا تنوع بیانیه‌ای بدهید بدون اینکه ابتدا مطمئن شوید که از نظر کاری واقعا پایبند به ادعاهای خود هستید. این اغلب یک کارگروه مسائل اجتماعی نامیده می‌شود. چالش بزرگ‌تر و بلندمدت این است که مطمئن شوید از نظر تعهدات زیست‌محیطی و اجتماعی پایبند به قواعد ادعایی خود هستید. فارغ از این موضوع توصیه می‌شود کل نیروی کار را در تدوین این تعهدات، عملی کردن این تعهدات و اطمینان از واضح بودن و سازگار بودن آنها مشارکت دهید.

مزیت این کار این است که اگر آن تعهدات را عملی کنید، وقتی مساله جدیدی پیش می‌آید و وقتی با فشارهای جدیدی روبه‌رو می‌شوید، جایی برای تکیه کردن دارید. شرکت‌ها باید اجازه دهند حتی گفت‌وگوهای اجتماعی و سیاسی را در محل کار تشویق کنند. چالش این است که شما باید مشورت کنید و بفهمید که نیروی کارتان چه فکری می‌کند، بدون اینکه دلالت بر این داشته باشد که شما نوعی دموکراسی را اجرا می‌کنید و با دیدگاه اکثریت پیش می‌روید. بنابراین مطمئنا مهم است که اطلاعات به صورت محرمانه جمع‌آوری شود، مطمئنا مهم است که سعی نکنید آنچه را کارمندان در زندگی شخصی انجام می‌دهند محدود یا کنترل کنید. مطمئنا مهم است که سوالات را به صورت ناشناس بپرسید و کارکنان را تشویق نکنید که موضع خود را حفظ نکنند. مطمئنا مهم است که یک بار این روند را طی کنید و سپس تعهدات را تعیین کنید و سپس به آن تعهدات تکیه کنید. اگر می‌خواهید یک رهبر ارشد در این سازمان باشید، باید بتوانید با افرادی که ارزش‌ها، زمینه‌ها و ایده‌های بسیار متفاوتی با شما دارند و حتی شخصا از آن‌ها بدشان می‌آید، با موفقیت کار کنید.