از یاد رفتهها
پس بهنظر لازم است شرکتهای دولتی (که عمدتا بزرگ و با گردش مالی بالا هستند) به شکلی بهرهور و سودده اداره شوند.اما واقعا امروز مشکل شرکت داری دولتی چیست؟ چرا بیشتر این شرکتها نوآوری ندارند یا آنکه چنان غرق مشکلات جاری هستند که نمیتوانند برای آینده برنامهریزی درستی کنند؟ دلیل موفقیت برخی شرکتهای دولتی و نیمهدولتی در چنین زمانهای چیست؟ چگونه آنها قادرند با حداقل امکانات دولتی یا ارز دولتی یا حتی بدون آنها به کار خود ادامه دهند؟
چگونه در گذشتهای نه چندان دورمدیران بزرگی از همین بخشهای دولتی برخاسته و با افکاری بلندپروازانه، زمینه رشد بالای بخشخود را فراهم کردند؟ افرادی نظیر مصطفی موذنزاده و احمدعلی هراتی نیک که ظرفیتهای تولید فولاد،مس، آلومینیوم و سنگآهن ایران را ظرف6 سال 2تا 3برابر کردند یا مدیران بخش نفت نظیر محمد رضا نعمتزاده و بیژن زنگنه که بخش پتروشیمی و نفت ایران را در دهه 80 به سرعت توسعه دادند. چگونه منوچهر غروی و مدیرانش نظیر رضا ویسه موفق شدند ظرف 7 سال بعد از جنگ تولید شرکت ورشکسته و خمود ایران خودرو را بدون کمک دولت از 8 هزار دستگاه سواری در سال به بیش از 100 هزار سواری برسانند و همزمان طرحهای تولید خودرویی با برند ایران که بعدها به سمند معروف شد را هم ارائه دهند؟
البته در کنار این اسامی میتوان از صدها مدیر لایق دیگر هم نام برد.کسانی که مبارکه را توسعه دادند، آنها که مپنا را پایهگذاری کردند (دانش نیروگاهسازی را به ایران آوردند) مدیران بزرگ بخش راه، مدیران کمتر شناخته شده صنایع دفاع، مردانی نظیر محمد سوری که شرکت ملی نفتکش را به اوج رساندند یا ولیالله افخمی که شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی را به یکی از مطرح ترین شرکتهای حمل کالای خشک غرب آسیا تبدیل کردند. بهراستی رمز موفقیت آنها چه بود؟چرا امروز از تعداد مدیران قدرتمند دولتی کاسته شده است؟ از آنسو راز و رمز مدیران موفق دولتی کنونی چیست؟
بخش شرکتهای «دنیای اقتصاد» این آمادگی را دارد تا نظرات مدیران شرکتهای دولتی یا عمومی فعلی و قبلی را برای پاسخ به این سوالات منعکس کند. شاید این انعکاس بیطرفانه و با هدف خیرخواهی به بهبود روندهای مدیریتی کمک کند.