مهلکترین چالش مدیران امروز
استقلال یا خود مختاری؟
به نظر میرسد یکی از مشکلات دائمی و همیشگی بنگاههای اقتصادی در تامین مالی شروع یا توسعه کسبوکارهاست؛ موضوعی که به اشکال مختلف در تمام دورهها و شرایط متفاوت اقتصادی کشور به طور مرتب یادآوری شده است. بانکها به عنوان اصلیترین نهاد تامین مالی به بهانه استقلال همیشه سعی در گزینش و انتخاب مشتریان خود بر مبنای استانداردهای خود داشتهاند. همواره مرور خاطرات و تجربیات گذشته میتواند راهگشای مسیر فعالیتهای آتی باشد. نقش و اثر تجربه بر موفقیت هر کاری به شکل شگفتانگیزی به باور بسیاری از افراد تبدیل شده است. بنابراین بارها به بهانه یادگیری پای صحبت و شنیدن خاطرات انسانهایی مینشینیم که آنها را موفق میدانیم یا در صفحات مختلف کتابها و نشریات، با یادداشتها و نوشتههایی مواجه میشویم که ممکن است برایمان نقش کلیدهای جادویی برنده شدن در یک مسابقه را داشته باشند؛ صدالبته که همینگونه خواهد بود که ارزشمندترین یادگیری برای علاقهمندان، فهم و آموزش ناشی از رویدادهای واقعی و عکسالعملهای شکل گرفته اساس آن اتفاق و نهایتا سرگذشت نهایی قصهها و روایتهایی است که ممکن است همانند یک کد رمزگذاری شده راهحلهای سادهای برای مشکلات پیچیده ما داشته باشد. اما در خصوص چالشهای پیشروی تولید و صنعت و هر فعالیت اقتصادی به دفعات در محافل مختلف از انتظارات بخش غیردولتی و نقصهای حاکم بر بازار که ناشی از ضعف مقررات و قوانین بوده یا تاثیرات مخرب تحریمهای ظالمانه ۴۰ ساله غرب شنیدهایم، ولی ضعفهای برجسته دیگری هم داشتهایم که باعث کندی حرکت چرخ اقتصادی شده است.
لطفا همراهی کنید
به عنوان یک مدیر جوان همواره در تلاش بودم که تمام ظرفیت منابع انسانی را در جهت اهداف سازمانی همراه و همسو کنم. یکی از مشکلات برجسته هر کسبوکاری در کشور همراهی نکردن افراد با آن است، چه آن دسته از افرادی که به عنوان پرسنل و نیروی انسانی شاغل در آن کسبوکار فعالیت میکنند و چه آن دسته از عوامل انسانی که به عنوان متولیان توسعه اقتصاد و نظام اداری کشور مسوولیتهای تنظیم و ترسیم راهبردهای کلان دارند. همچنین افرادی که به عنوان بازیگردانان نهایی یک محصول که مشتریان تلقی میشوند، بخش زیادی از زمان و توانشان باید صرف ایجاد هماهنگی بین ارکان مختلف سازمان و منابع انسانی یاد شده بالا باشد تا با تهدید و اجبار و روزهایی با خواهش و تشویق به دنبال جذب همراهی همراهان باشند.
نیروی کار تنبل و غیرفعال و بدون رغبت برای فعالیت از مهلکترین خطر است و پرچالشترین مشکلات مدیران امروز است بارها میدیدم که با وجود راهاندازی و تجهیز واحدهای صنعتی بسیار ایدهآل و دارای توجیه اقتصادی ولی بسیاری از آنها در انتظار معجزهای برای گشایش مشکلاتشان در راهروهای مختلف ادارات و سازمانها سرگردان بودند. جدای از اینکه همراهی مدیر حاکمیتی و نظام اداری دولتی در راهاندازی کسبوکارها بسیار حائز اهمیت است، ولی عدم همراهی تفکرات فردی مجریان آن همچون سدی محکم در مقابل شکلگیری یک کسبوکار مقاومت خواهد کرد. شاید بخشی از این رفتارها در نتیجه تغییر فرهنگی افراد و شکلگیری جدیدی از ذهنیت در مواجهه با ثروت و توزیع آن در جامعه باشد. قشر جوان جامعه، فارغالتحصیلان دانشگاهی و همه داوطلبان کار به شکل طلبکارانهای به دنبال نقشآفرینی اقتصادی خود هستند. آن دسته از افرادی که برای پویایی اقتصاد فردی خود هیچ تلاشی نمیکنند مدعی بازسازی و نجات اقتصاد سازمان هستند. در دوران حضور به عنوان مدیر در ارکان مختلف شرکتها و سازمانهای مختلف همواره در جستوجوی راهی برای همسویی بیشتر نیروی انسانی با سازمان بودم. نیروی کار هوشمند همیشه راهحل مناسبی برای عبور از چالشها برایتان پیشنهاد خواهد داد. ضعف دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در تربیت نیروی کارآمد مورد انتظار شرکتها امروز به وضوح مشاهده میشود. شاید بتوان بزرگترین سهم از وضعیت سخت و شکننده واحدهای تولیدی را متوجه ناکارآمدی سیستم آموزشی دانست. طی دو دوره حضور به عنوان رئیس اتاق بازرگانی زنجان مرتبا با افرادی که دارای ایدههای جذاب و بکری بودند، مواجه میشدم که غالبا با هدف پیداکردن راهی برای اجرا یا تامین مالی ارائه میشد. در بیشتر مواقع وقتی پیشنهاد پیدا کردن فرد یا افرادی به عنوان شریک به آنها داده میشد به شدت مقاومت میکردند و از اینکه طرح خود یا منافع حاصل از آن را با دیگران به اشتراک بگذارند امتناع میکردند. امروز سوال این است آن طرح کجاست؟ و سرنوشت آن طرح چه شد؟ پاسخ واضح است؛ یا هیچ اقدامی نشد یا تبدیل به واحد مشکلدار شد. البته بودند معدود واحدهایی که در شرایط خاص هم به نتیجه رسید. در حالی که سیاستهای توسعه نهادهای اقتصادی کشور شاید مسیر متفاوتی را نیاز داشته است. عدم همسویی و یگانگی نظام بانکی در جریانات پولی کشور این فرصت را برای خودمختاری مهمترین نهاد کمکرسان توسعه اقتصادی کشور قرار داده که از بروز مدلهای جدید مشارکت مالی در کشور جلوگیری شود. طی سالهای گذشته هر یک از واحدهای تولیدی که دسترسی به نظام پولی داشته و پروژههای خود را به سرعت به تایید و تصویب رساندند، غالبا امروز در حال کار هستند. پاسخ منفی به درخواست یک کارآفرین برای یک ایده نو که هیچ واحد مشابهی در کشور نداشته به بهانه عدم توجیه و شناخت، ناشیانهترین و بدترین تصمیم و تاییدی بر خودمختاری بانکهاست.