صنعت فولاد جهان در مسیر پویایی
سیاست دولت چین متأثر از مولفههای اقتصادی در داخل این کشور است. در چنین شرایطی برای تحلیل هر چه بهتر نیاز است نگاه چندبعدی به این کشور داشته باشیم در حال حاضر چین عنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد جهان را در اختیار دارد و در ۵ ماه نخست امسال نیز با رشد ۹/ ۱۳ درصدی حدود ۵۶درصد تولید فولاد جهان را به خود اختصاص داده و مطابق برخی تحلیلها و گزارشها، تولید ناخالص این کشور تا چند سال آینده از ایالات متحده آمریکا نیز پیشی خواهد گرفت.
بر این اساس، بسیار سخت به نظر میرسد که این کشور در اوج رقابت اقتصادی با آمریکا با کاهش یکباره تولید فولاد خود به این روند لطمه وارد کند. از سوی دیگر این مهم چند حالت را به ذهن متبادر میکند. نخست آنکه، این احتمال وجود دارد که دولت چین تمهیدات لازم را برای افزایش تولید فولاد در سالجاری نسبت به سال گذشته اندیشیده باشد و به همین دلیل ترجیح میدهد مازاد هزینه برای رکوردشکنی را در سایر بخشهای صنعتی و اقتصادی خود هزینه کند. هدایت هزینه مازاد به سمت بازارهای سرمایه یا بازار انرژی و توسعه زیرساختی در راستای بلندپروازیهای این کشور، دور از ذهن نیست. این امر به آن دلیل قابل توجه است که در سالجاری مطابق گزارش پایگاه داده تحلیلی گلوبال دیتا (GlobalData)، استخدام متخصصان فناوری اطلاعات (IT) در صنعت معدنکاری جهانی در ماه فوریه سال ۲۰۲۱ نسبت به ماه گذشته ۵/ ۲۱درصد افزایش یافت که سهم آمریکا و انگلستان ۷۹/ ۲۳درصد از این مقدار بوده است؛ بنابراین منطقی به نظر میرسد که چین نیز برای حفظ خود در بازار رقابت صنعتی به توسعه زیرساختهای فناوری خود بپردازد. این امکان وجود دارد که کارخانههای فولادسازی چین، تحتفشار شدید افزایش سود حاصل از فروش، برای کنترل فشار قیمتها در ماههای آینده، مقداری از تولید خود را متوقف کنند. اقدامات محرک دولت چین نیز ممکن است در نیمه دوم سال ۲۰۲۱ کاهش یابد و این موضوع ضرورت خرید سریع سنگآهن را طبق برنامههای کاهش تولید کم میکند و موجب میشود میزان موجودی سنگآهن در بنادر بهتدریج افزایش یابد. این احتمال که چین اقدام بهپیش خرید سنگآهن اولیه تولید فولاد کند چندان منطقی نیست، زیرا از یکسو اقتصاد بازار آزاد مبتنی بر عرضه و تقاضاست و از سوی دیگر پیشبینیها به سمت کاهش قیمت سنگآهن متمایل است. رشد اولیه قیمت سنگآهن در ابتدای سالجاری تا حدودی صادرکنندگان سنگآهن را نسبت به سودآوری بیشتر امیدوار کرد، اما با شروع فعالیت مجدد شرکت Vale در برزیل که بعد از حادثه شکستن سد برومادینیو (Brumadinho) با اختلال جدی مواجه شده بود، تولید سنگآهن این شرکت به میزان پیش از حادثه باز گشت. در این صورت با افزایش عرضه سنگآهن در بازار جهانی، قیمتها روند کاهشی به خود خواهند گرفت. کاهش تولید فولاد چین بر صنعت فولاد دنیا بیتاثیر نخواهد بود. این کشور بهعنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد، بیشترین سهم را در واردات مواد اولیه و سنگآهن نیز دارد. به نظر میرسد کاهش تولید فولاد چین به کاهش واردات مواد اولیه بهخصوص از استرالیا بینجامد و این کشور را مجبور به جایگزینی بازار ثانویه کند یا ریسک کاهش صادرات و به دنبال آن کاهش رشد اقتصادی را به جان بخرد. از طرفی واردات فولاد آمریکا در ماه می سالجاری بیش از ۴۴درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. این امر نشان میدهد اقتصاد آمریکا کماکان در گذار از دوران پیش از اپیدمی به دوران پساکرونا است. کاهش تولید فولاد در چین و بهتبع آن کاهش واردات سنگآهن به این کشور در کنار افزایش تولید در برزیل این فرصت را به اقتصاد و صنعت فولاد آمریکا خواهد داد تا سهم بیشتری از بازار واردات سنگآهن را به خود اختصاص دهد و بهتبع آن تولید فولاد خود را نسبت به قبل افزایش دهد. هرچند این امر مستلزم شرایط خاص و اتخاذ سیاستهای جسورانه است. البته این امر میتواند معامله برد-برد برای آمریکا و استرالیا باشد. احتمال دارد دولتمردان آمریکایی نیز برای حفظ فاصله خود با دومین اقتصاد جهان یعنی چین، ترجیح دهند که سرمایهگذاری خود را به سمت حوزههای زیرساختی و فناوری در صنعت بهخصوص فولاد، سوق دهند. از آنجا که چین بهعنوان یکی از بزرگترین مشتریان اوراق قرضه در آمریکاست، سیاست دو کشور در حوزه سرمایه بانک و مالی مسالمتآمیزتر است. نمونه این امر را میتوان در تمایل و تصمیم هر دو کشور در ایجاد محدودیت بر بازار رمز ارزها دانست. با این حال به نظر میرسد جنگ تجاری و اقتصادی چین و آمریکا بیشتر از هر زمان به حوزههای زیرساخت فناوری صنعت ازجمله فولاد و صنایع وابسته آن معطوف شود و بازار رقابت تولیدی در این بخش را ارتقا بخشد. انتظار میرود فضای رقابتی به سایر کشورها تسری یابد و شاهد فضای رقابتی در تولید فولاد در سالجاری باشیم.