تجربه جهانی چه کمکی به نظام بانکی میکند؟
فرمول کارشناسی نجات بانکها
اسماعیل للهگانی، مدیرعامل بانک رفاه با حضور و سخنرانی در خصوص راههای نجات بانکها از بحران و جلوگیری از سرایت بحران به بخشها و بانکهای دیگر در تلاش است تا با پیشنهاد راهکاری موثر در این زمینه از بسط و گسترش بحران در شبکه بانکی جلوگیری کند. او با استناد به این محور سخنرانی خود را اینگونه آغاز کرد: «وجود بحرانهای بانکی در دنیا منجر به اتخاذ رویکردهای خاص نظارتی و کنترلی برای حمایت از اقتصاد کشورها در برابر بیثباتی مالی و سپردهگذاران در برابر ضرر و زیان ناشی از ورشکستگی احتمالی موسسات مالی اعتباری شد. پس از تجربه بحران مالی جهانی، بهکارگیری نظام خاص ورشکستگی همچون فرآیند «گزیر» اهمیت پیدا کرد، چرا که این بحران نشان داد امکان سرایت بحرانها به سایر نهادهای سالم اقتصادی کشور نیز وجود دارد. برای حل مشکل ورشکستگی بانکها و ایجاد فرآیند گزیر جهت حفظ ثبات مالی، استانداردهای بینالمللی منتشر شد و دنیا به این نتیجه رسید که برای نجات بانکهای ناسالم باید حتما استانداردهای قابل قبولی داشته باشیم.
نجات از درون، خرید و تعهد، ادغام و تملیک بانک واسطهای، کمک به بانک در حال فعالیت و ادغام بانک و پرداخت سپردهها از ابزارهایی است که برای بانکهای ناسالم استفاده میشود. للهگانی ادامه داد: «در بانکهای بزرگ ابزار نجات از درون به عنوان ابزار اصلی و ابزار انتقال دارایی به عنوان ابزار مکمل کاربرد دارد.» او اظهار کرد: «ویژگیها و شرایط خاص هر کدام از بانکهای ناسالم و تفاوت در ساختار، اهداف و ماموریتها، اندازه و میزان اهمیت آن در نظام مالی کشور، مسوولان اجرایی فرآیند گزیر را به سمت استفاده ترکیبی بهینه از ابزارها هدایت میکند.» باید گفت که در طول تاریخ اقتصاد، بحرانهای بانکی و مالی همواره از چالشهای بزرگ پیشروی کشورها بودهاند.
چنین بحرانهایی نه تنها باعث بیثباتی اقتصادی و اجتماعی در سطح ملی میشوند، بلکه با ایجاد تاثیرات منفی میتوانند به سایر نهادهای مالی و حتی اقتصاد جهانی سرایت کنند. برای مقابله با این بحرانها و حفظ ثبات اقتصادی، دولتها و مقامات پولی کشورهای مختلف از ابزارها و رویکردهای گوناگونی بهره گرفتهاند که در سالهای اخیر به دلیل وقوع بحرانهای مالی متعدد، اهمیت بیشتری پیدا کردهاند. در ادامه گزارش به سخنان اسماعیل للهگانی در خصوص مهار بحران بانکی و سخنان تکمیلی کارشناسان بانکی در این راستا پرداخته شده است.
ریشه بحرانهای بانکی و تاثیر آن بر اقتصاد
زمانی که یک بانک با مشکلات مالی مواجه میشود، تاثیرات آن نه تنها به سهامداران و سپردهگذاران محدود نمیشود، بلکه میتواند باعث بیثباتی در کل نظام مالی کشور شود. این بیثباتی میتواند به کاهش اعتماد عمومی نسبت به نظام بانکی، افزایش نرخ بهره، کاهش دسترسی به اعتبارات و در نهایت کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی منجر شود. به همین دلیل، مدیریت بحرانهای بانکی یکی از اولویتهای اصلی سیاستگذاران اقتصادی و مالی در کشورهای مختلف است. ورشکستگی بانکها، همانطور که تاریخ نشان میدهد میتواند به عنوان یک عامل انتقالی عمل کرده و سایر بخشهای اقتصادی را نیز تحت تاثیر قرار دهد. به عنوان مثال، بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ که با ورشکستگی بانک «لیمن برادرز» در آمریکا آغاز شد، به سرعت به سایر کشورها و بخشهای اقتصادی سرایت کرد و در نهایت منجر به رکود گسترده در سطح جهان شد. بنابراین کشورها باید همواره آمادگی داشته باشند تا با استفاده از ابزارهای مناسب و ترکیبی، از سرایت بحرانهای مالی و بانکی به سایر بخشهای اقتصادی جلوگیری کنند.
ابزارها در مدیریت بحرانهای بانکی
دیگر کارشناسان و همچنین للهگانی در خصوص استفاده از ابزارهایی جهت مدیریت بحران بانکی افزودند: «تجربیات جهانی نشان داده است که استفاده از ابزارهای ترکیبی برای مدیریت بحرانهای بانکی یکی از موثرترین روشها برای جلوگیری از گسترش بحران و حفظ ثبات مالی است. این ابزارها شامل روشهایی همچون نجات درونی(Bail-in)، انتقال داراییها، افزایش سرمایه، ایجاد بانکهای واسطهای، جداسازی داراییهای سالم و ناسالم و حتی انحلال کنترلشده بانکها میشود. استفاده از ابزارها به صورت ترکیبی به سیاستگذاران و نهادهای نظارتی این امکان را میدهد که با توجه به شرایط خاص هر بحران، راهکارهای مناسب را به اجرا بگذارند. به عنوان مثال، زمانی که یک بانک بزرگ دچار بحران میشود، استفاده صرف از ابزارهای انتقالی کافی نیست و باید بهصورت همزمان از ابزارهای نجات درونی و تجدید ساختار داراییها نیز استفاده کرد.» للهگانی در ادامه صحبتهای خود یکی از اهداف اجرای کلی فرآیند گزیر برای بانکهای ناسالم را تضمین تداوم عملکردهای حیاتی بانکها و در عین حال حفظ ثبات آنها دانست و گفت: بانکهای ناسالم، امنیت سپردهگذاری را دچار مشکل میکنند و مردم دیگر به شبکه بانکی اعتماد نخواهند کرد که این موضوع برای اقتصاد کشور بسیار مهم است.
بررسی ابزارهای مدیریت بحران بانکی
نجات درونی (Bail-in): یکی از ابزارهای مهم مدیریت بحران بانکی است که در آن سهامداران و طلبکاران بانک از طریق تبدیل بدهیها به سهام یا کاهش ارزش داراییها، در بازسازی مالی بانک مشارکت میکنند. این رویکرد به جای نجات از بیرون (Bail-out) که دولتها از منابع عمومی برای حمایت از بانکها استفاده میکنند، به کار میرود و از تحمیل هزینههای سنگین بر مالیاتدهندگان جلوگیری میکند.
ابزارهای انتقال داراییها و تعهدات: انتقال داراییهای مشکلدار بانک به موسسات مالی دیگر یا به بانکهای انتقالی یکی دیگر از روشهای مدیریت بحران است. این روش به بانکهای سالم اجازه میدهد تا با دسترسی به داراییهای باکیفیت، از بحران نجات یابند. برای نمونه، در جریان بحران مالی اروپا، بسیاری از بانکها داراییهای مشکلدار خود را به بانکهای انتقالی واگذار کردند تا بتوانند از بحران عبور کنند.
بانکهای واسطهای (Bridge Banks): این بانکها به عنوان واسطهای برای مدیریت داراییها و تعهدات بانکهای مشکلدار ایجاد میشوند و بهصورت موقت فعالیت میکنند تا داراییهای بانک مشکلدار به یک موسسه مالی پایدار منتقل شود. این رویکرد به ویژه در مواردی که ورشکستگی یک بانک میتواند به بیثباتی گسترده در نظام مالی منجر شود، کارآمد است.
جداسازی داراییهای سالم و ناسالم: در این روش، داراییهای سالم در یک نهاد جداگانه نگهداری و داراییهای ناسالم به یک نهاد دیگر منتقل میشوند که میتواند به بهبود وضعیت مالی بانک و بازگرداندن اعتماد عمومی کمک کند.
افزایش سرمایه (Capital Injection): در مواردی که بانک با کمبود سرمایه مواجه است، افزایش سرمایه از منابع داخلی یا خارجی میتواند به بازسازی مالی بانک کمک کند. این افزایش سرمایه از طریق فروش سهام جدید، دریافت وامهای بلندمدت یا جذب سرمایهگذاران جدید انجام میشود.
استراتژیهای ترکیبی برای مدیریت بحرانهای بانکی
با توجه به شرایط پیچیده و متغیر بحرانهای بانکی، استفاده از یک رویکرد ترکیبی شامل مجموعهای از ابزارها و روشها بهترین گزینه برای مدیریت این بحرانها است. برخی از استراتژیهای ترکیبی عبارتند از: استراتژی نجات از درون و جداسازی داراییها، زمانی کاربرد دارد که بانک با مشکلات عمدهای در حوزه داراییها و تعهدات مواجه است. استفاده از ابزارهای انتقالی همراه با افزایش سرمایه، این رویکرد زمانی کارآمد است که بانک نیاز به حمایت مالی فوری دارد. ایجاد بانکهای واسطهای همراه با تجدید ساختار داراییها، این استراتژی زمانی که یک بانک بزرگ در آستانه فروپاشی قرار دارد، کاربرد دارد.
تجربه جهانی و درسهایی برای نظام بانکی کشور
کشورهای مختلف در مواجهه با بحرانهای بانکی تجارب متعددی کسب کردهاند. به عنوان مثال، پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، بسیاری از کشورها به این نتیجه رسیدند که نجات بانکها از طریق ابزارهای ترکیبی نه تنها موثرتر است، بلکه هزینه کمتری نیز برای دولت و مالیاتدهندگان در پی دارد. در اروپا، پس از بحران مالی، استفاده از ابزار نجات از درون و ایجاد بانکهای واسطهای به عنوان راهبردهای اصلی مدیریت بحرانهای بانکی مطرح شد. همچنین در کشورهایی مانند ایالاتمتحده، افزایش سرمایه و جداسازی داراییهای ناسالم از جمله ابزارهای کلیدی برای مقابله با بحرانهای بانکی بودند.
حرف آخر
بحرانهای بانکی به دلیل تاثیرات گسترده و پیچیدهای که بر اقتصاد کشورها دارند، نیازمند رویکردهای جامع و متنوعی برای مدیریت هستند. بهرهگیری از ابزارهای ترکیبی، بهترین راهحل برای جلوگیری از سرایت بحران به سایر بخشهای اقتصادی و بازگرداندن ثبات به نظام مالی محسوب میشود. پیشنهاد میشود نظام بانکی کشور با توجه به تجربیات جهانی و استفاده از ابزارهای ترکیبی، نسبت به شناسایی و مدیریت بحرانهای بانکی اقدام کند. در نهایت، حفظ سلامت و توانمندی بانکها در شبکه بانکی کشور، به معنای حفظ پایداری و رشد اقتصادی است. با اتخاذ رویکردهای ترکیبی و استفاده از ابزارهای متنوع، میتوان از بحرانهای مالی جلوگیری کرد و زمینه را برای توسعه اقتصادی پایدار و مقاوم فراهم ساخت.