ضرورت توجه به تغذیه سالم
یا چربی موجود در «کله پاچه» را مفیدتر از چربی شیر معرفی میکردند! همه این ادعاها در کشوری طرح میشد که سرانه مصرف لبنیات در آن در مقایسه با کشورهای پیشرفته جهان پایین است و حق این است که رسانه ملی ضمن جلوگیری از تخریب سالمترین و پرارزشترین کالای سبد خانوار ایرانی نسبت به مهمترین وظایف ذاتیاش که فرهنگسازی عمومی است اهتمام ورزد. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر میشود که بدانیم خانوار ایرانی بهرغم آگاهی از مضرات مصرف کالاهایی چون نوشابه، پفک، چیپس و... هنوز به خرید آنها مشتاقتر است تا خرید شیر برای سفره روزانهاش! بدتر از همه اینها اینکه در سالهای اخیر با افزایش مصرف شیرخام (فرآیند نشده) در خانوارهای ایرانی مواجه شدهایم که موج افزایش واحدهای صنفی (ماستبندی) را در پی داشته آن هم بدون اینکه کوچکترین نظارتی بر فرآیند تولید و عرضه این محصولات وجود داشته باشد. این جز قربانی کردن سلامت مردم به پای ایجاد اشتغالی سلامت ستیز چه معنایی دارد؟ به راستی درحالیکه در برخی از مناطق کشور با کاهش میانگین قد کودکان و کمبود کلسیم و بیماریهای قلبی میانسالان و پوکی استخوان کهنسالان دست و پنجه نرم میکنیم و افزایش خرید شیرخام غیرپاستوریزه از ماستبندیها بدون مجوز، کلیت جامعه را در خطر ابتلا به امراضی چون تب مالت قرار داده، نباید در سیاستگذاریهای حوزه سلامت در بخش غذا و تغذیه قدری تامل کرد؟ همه ما کرونا را جدی نگرفتیم و هزینههای سنگین مادی و معنوی این جدی نگرفتن را میپردازیم. حالا مختاریم که این هشدار را جدی بگیریم یا نگیریم که کم بودن اسفناک مصرف سرانه شیر و لبنیات در ایران به این معنی است که در سالهای آینده با افزایش هزینههای درمان مواجه خواهیم شد و این یک خطر جدی برای سلامت و اقتصاد خانوار ایرانی است. صریحتر اینکه ما در آینده خانوارهایی خواهیم داشت که هم سلامتشان را از دست دادهاند و هم غرق در فقر ناشی از هزینههای درماناند. همه دستاندرکاران حوزه سلامت و بهطور خاص شورای سیاستگذاری سلامت صداوسیما حالا که توجه جامعه به سلامت و کمینگاههای ناشناختهای که پیش روی آن است، بیشتر جلب شده، میتوانند جبران مافات کنند و آستین همتی برای فرهنگسازی مصرف محصولات غذایی با ارزش و بهطور خاص مصرف شیر و محصولات لبنی در خانوادههای ایرانی بالا بزنند. امید که قدر فرصت بدانند که گفتهاند فرصت چون ابر در گذر است!