تاجرزادهای که نویسنده شد
امروز سالروز تولد صادق چوبک است
چوبک بدون ادعاهای آرمانگرایانه، جامعه پیرامون خود را در آثارش نقد، و این نقد را با عبور از صافی ادبی به داستانهایی ماندگار تبدیل کرده است. وی که ۱۰۴ سال پیش در بوشهر به دنیا آمد، میتوانست با محافظهکاری شغل پدر را که تجارت بود انتخاب کند اما او اهل خطر کردن بود و به کتاب و نوشتن روی آورد. علاوه بر مجموعه داستانهای مطرحش چون خیمهشببازی و انتری که لوطیاش مرده بود، لازم است به رمان مشهور او تنگسیر اشاره کنیم؛ اثری شاخص که نظر منتقدان و هنرمندان را به خود جلب کرد آنچنان که منبع الهام ساخت فیلمی به کارگردانی امیر نادری شد. چوبک هیچگاه نه زیربار سخن زورمندان عصر خود رفت و نه حتی با وجود پرداختن به زندگی اقشار فرودست جامعه، به ایدئولوژیهای مرسوم زمانهاش وقعی گذاشت؛ نگرشی که موجب واکنشهایی از سوی جامعه روشنفکری میشد. خاطرهای از انور خامهای، از اعضای گروه ۵۳ نفر درباره دیدارش با صادق چوبک تا حدی گویای زمانه و دشواریهای کار نویسنده در روزگار سیاستزده است.
خامهای مینویسد: «سال ۱۳۲۷ با زندهیاد خلیل ملکی و انشعابیون دیگر ماهنامه «اندیشه نو» را منتشر میکردیم که کار انتخاب و ویرایش مقالات آن بر عهده من بود. به چوبک مراجعه کردم و داستانی از او خواستم. داستان «قفس» را که در دو صفحه ماشین کرده بود از کیفش درآورد و به من داد. اگر آن را خوانده باشید (در مجموعه «انتری که لوطیاش مرده بود» چاپ شده است) میدانید که گذشته از تصویرگری بسیار ماهرانه، دارای محتوای عمیق فلسفی است. ماجرای هستی و نیستی انسان در میان است. منتها در اینجا نیز واقعنگری چوبک، مانند بسیاری از داستانهای دیگرش، رنگ بدبینی دارد، رنگی که غیر از آن نمیتوانست داشته باشد. ازاینرو با چاپ آن مخالفت کردند. و دلیل دیگری جز اینکه بدبینانه است و ایدئولوژی سوسیالیسم با بدبینی سازگار نیست نداشتند! بههرحال چاپ نشد و نسخه ماشین شده آن نیز در میان اوراق دیگر ماند و از میان رفت! همین واقعنگری چوبک، که هم در شکل و هم در محتوا است، باعث شده است که بیش از هر نویسنده دیگری، چوب تکفیر توی سرش بخورد! طرفداران رئالیسم سوسیالیستی او را منحرف، منحط، ضداجتماعی و بالمآل قلمزنی دانسته یا ندانسته در خدمت سرمایهداری و امپریالیسم خواندهاند. مطبوعات رسمی به علت رکگویی و افشاگریهایش، محرومیتهای مردم، ستمگری و تبهروزیهای دیگر او را به باد فحش و دشنام گرفته، بعضی او را ناتورالیست دانسته و نقایص و کاستیهای ناتورالیستهای غرب را به پای او نوشته و داستانهایش را بیارزش پنداشتهاند. برخی دیگر آثار او را صرفا تحلیل روانی و ذهنی تصور کرده و دور از واقعگرایی دانستهاند. و در این سالهای اخیر توطئه سکوت و تحریم انتشار یکباره نام او را از صفحه ادبیات و هنر ایران زدوده است. درحالیکه به عقیده من، چوبک بیش از هر نویسنده ایرانی دیگر، بهجز هدایت، نوآوری داشته است. و این نوآوریهای او هم از جهت شکل و تکنیک داستاننویسی و هم از نظر محتوا بوده است.»*
*خاطره انورخامهای به نقل از سایت «مد و مه»