خوردن نان سنگک هنگام دریافت جایزه
امروز سالروز درگذشت محمد نوری است
پس از آن نزد استادان هنرستان عالی موسیقی، سیروس شهردار و فریدون فرزانه و مصطفی کمال پورتراب رفت و از آنها تئوری موسیقی، سلفژ و نوازندگی پیانو را فراگرفت.آواز کلاسیک را نزد نخستین باغچهبان و فاخره صبا آموخته و شیوه آوازی خود را با تاثیر از استادانی چون حسین اصلانی و ناصر حسینی پیدا کرد و رفته رفته به شیوه منحصر به فرد خود دست یافت.محمد نورى به اعتقاد خوانندگان و آهنگسازانى که او را از نزدیک مى شناسند، پرورش یافته گونهاى از موسیقى بود که در دهه بیست خورشیدى به واسطه ورود موسیقى پلىفونى یا چند صدایى در موسیقى مردمى و پاپ کشورهاى گوناگون به جامعه ایران هم نفوذ کرد.این موضوع جوانان بسیارى را بر آن داشت تا روى آهنگ هاى غربى کلام فارسى بگذارند و آنها را اجرا کنند.محمد نوری سالهای دهه ۱۳۴۰ خورشیدی با رشتهای از ترانهها و تصنیفهای محلی به شهرت رسید؛ اما پس از انقلاب ۱۱ سال را به سکوت گذراند تا اینکه سال ۱۳۶۸ آلبوم «در شب سرد زمستانی» همراه با موسیقی فریبرز لاچینی و دکلمه احمدرضا احمدی فعالیتش را از سر گرفت.از دیگر آلبومهای او میتوان به آوازهای سرزمین خورشید، دلاویزترین، در ماه باران، جاودانه با عشق، شکوفه خاطرات، چراغی در افق، شکوفه در شکوفه و جلوههای ماندگار اشاره کرد.او با مصاحبه کردن میانهای نداشت و از حاشیهها در تمام زندگی برکنار بود.
نوری در کارهنریاش بیشتر بر خلق آثارش تمرکز داشت و با دانشش بر موسیقی، ادبیات و زبان انگلیسی به عنوان چهرهای فرهیخته و فرهنگی شناخته شده است.وی همچنین در تربیت شاگردان سعی داشت سبک و شیوه آوازیاش را بر آنان تحمیل نکند و تلاش میکرد آنها هویتی مستقل بیابند.محمد وافرى، خواننده، آهنگساز و از شاگردان وی در این زمینه توضیح میدهد: «استاد نوری اول صداى تقلیدى را میگرفت.صداى خودشان را به آنها مىداد و بعد به آنها آموزش میداد.تلاشى از این جهت نمىکرد که کارى بکند که شبیه خودش شود، بلکه موکدا از هنرجو مى خواست که خودت باش.این را در تمرینها هم لحاظ مىکرد؛ زیرا به هر حال این گرایش وجود دارد که هنرجو به واسطه انگیزه و علاقه به استاد شیوه او را تقلید کند.»
نوری به گواهی آثارش علاقه زیادی به سرزمین و موسیقی نواحی مختلف ایران داشت اما از مواجهه مستقیم در امور سیاسی پرهیز میکرد. از اینرو هرگونه استفاده ابزاری از موسیقیاش او را دلآزرده میکرد. محمد وافرى در این باره میگوید: «با وجود ایجاد درنگ در تصویر دقیق بیان و معانی آوازهایى که استاد سعى کردند آن را به شنوندگان القا کنند، متاسفانه اغلب با تصاویر نامربوطى همراه میشد که نوعى بىاخلاقى نابخشودنى در عرصه هنر محسوب مى شود.البته استاد گاهى موضوع را به طنز ویژه خودشان مطرح مىکردند.یادم مىآید در یکی از روزهای سالهاى ۷۶-۷۷ در یک عکاس خانه دوست مسیحى در خیابان سهروردى نشسته بودیم که استاد با نان سنگک وارد شدند.همین که ازدرآمدند تو، همه تعجب کردیم.چون رادیو با هیجان اهداى تندیس به پنجاه سال صداى ماندگار استاد نورى را در اصفهان بهطور مستقیم پخش مى کرد. ایشان در پاسخ به سوالات و تعجب و طبیعتا خنده اى که جمع داشتند، اشاره به دوست ارمنى مان کرد و با جدیتى که در لحظه پیش آمده بود، فرمودند انتخاب ایشان شرط است؛ چون من را براى خودم مى خواهد.ایشان گفتند که ما این سنگگ را دور هم بخوریم بسیار جذابتر از آن برنامه تصنعى است.»
محمد نوری پس از سالها مبارزه با بیماری سرطان و وخامت وضعیت جسمانی در شامگاه ۹ مرداد ۱۳۸۹ در بیمارستان جم در تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.