چرا سینما دیگر رونق ندارد؟
یک مرگ آرام

اگرچه این سالنها یادآور خاطرات زیادی هستند اما کارشناسان فرهنگی معتقدند در این شرایط مالکان چارهای جز فروش ندارند. دو سال پیش محمد رضا صابری، سخنگوی انجمن سینماداران، گفته بود این سینماها به طور کامل کاربری خود را در چرخه اکران از دست دادهاند و دیگر کسی برای تماشای فیلم به این سالنها مراجعه نمی کند.
همان موقع مرتضی شایسته، تهیهکننده قدیمی و مالک سینما «پارس»، هم گفته بود متاسفانه ۱۰سال است که در این سینما متحمل ضرر و زیان هستیم اما تنها دلیل سرپا نگه داشتن و روشن ماندن چراغ این سالن علاقه ای است که به سینما داریم. تمام همکاران من نیز همین احساس را دارند و با علاقه و عشق کار میکنیم وگرنه ۱۰ سال است که دخل و خرجش پاسخگو نیست.
این تصویر اکثر سینماهای کشور در سالهای اخیر بوده است. اگرچه در سال ۱۴۰۳ سینمای ایران بیش از ۱۹۰۰میلیارد تومان فروش داشت اما سهم بزرگ این فروش در چند مجموعه بزرگ سینمایی تهران رقم خورده و سهم باقی سالنهای کشور بسیار ناچیز است. فروش سینماها در این سالها متکی به فروش مجموعههای بزرگ سینمایی در تهران است وگرنه اکثر شهرهای کشور یا سینما ندارند یا اگر هم دارند تعطیل یا نیمهتعطیل هستند و این نکته به مجهز نبودن سالنها، عدم اکران فیلمهای باکیفیت و همچنین وضعیت اقتصادی مردم در این دوران گره خورده است.بر اساس آمارها آنچه مشخص است اینکه تعداد مخاطبان سینما در این سالها ریزش شدیدی داشته است.در حالی که جمعیت کشور بیش از ۹۰ میلیون نفر است اما مخاطبان سینما جمعیتی حدود۷تا ۸ میلیون نفر را تشکیل میدهند.
احمد مسجد جامعی، وزیر سابق ارشاد، اخیرا در مصاحبه با سایت سلام سینما گفته است: «در گزارشهای سینمایی گاهی عنوان میشود که سالنهای سینما پر شدهاند و این به معنای رونق سینماست، اما این تحلیل دقیقی نیست. در چند سال اخیر، گاهی یک فیلم کمدی بهتنهایی ۳۰۰سالن سینما را به خود اختصاص داده است، اما در ژانرهای دیگر، بهویژه فیلمهای قصهگوی اجتماعی و دارای اندیشه، نه در زمینه ساخت و تولید و نه در حوزه نمایش، فضا برای رشد وجود نداشته است. در حال حاضر، سینمای ایران با نوعی کمیتزدگی روبهروست. گاهی آمارها نشان میدهند که سینما رونق یافته، اما این رونق بیشتر به خاطر افزایش آمارهای کمی ناشی از تعداد تماشاگر است. آنهم البته متمرکز بر شهرهای بزرگ و مجهز به زیرساختهای سینمایی است. وقتی مجوز دادن به فیلمهای با رویکرد اجتماعی و واقعگرا محدود میشود، این فیلمها به حاشیه رانده میشوند و فیلمهای صرفا سرگرمکننده و سطحی در متن قرار میگیرند.
بنابراین اگر این روند ادامه پیدا کند، سلیقه مردم تنزل یافته و سطح تولیدات نیز پایین میآید. در زمان مسوولیتم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ایران ۴۰میلیون جمعیت داشت، اما سالانه ۸۰ میلیون بار مراجعه به سینما ثبت میشد. ما در آن زمان هم نگران کاهش سطح سلیقه مخاطبان بودیم، چون تولیدات صداوسیما از نظر کیفی با ما همراهی نداشتند اما پربیننده بودند. پس رونق سینما تنها به تعداد فیلمها یا تماشاگران بستگی ندارد و عوامل متنوعی در آن دخیل است. به تعداد سالنها و تمرکز نداشتنشان در مراکز و شهرهای بزرگ نیز ارتباط دارد. بگذارید مثالی بزنم؛ پیش از انقلاب، با جمعیت ۳۰میلیون نفر، ۵۰۰ سالن سینما در کشور وجود داشت که ظرفیت هر سالن بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر بود، اما اکنون با وجود افزایش تعداد سالنها، ظرفیت هر سالن بهطور میانگین به حدود ۲۰۰ نفر کاهش یافته است.»
امیرحسین علمالهدی، کارشناس سینما، پیشتر در یادداشتی درباره تعطیلی سینما مرکزی و سینما پارس نوشته بود: واقعیتش در خصوص چرایی تعطیلی دو سینمای مرکز شهر، سینما مرکزی با ۵ سالن و سینما پارس با دو سالن، سخن گفتن کمی سخت است!دلیل این سختی کمتوجهی متولیان دولتی سینماست که واقعیات حاکم بر چرایی این فرونشستهای سینمایی را بهدرستی واکاوی و تحلیل نمیکنند!
در این یادداشت آمده بود: سیر خزنده تعطیلی سینماهای لالهزار که از اواخر سال ۷۰ آغاز شد در دهه ۹۰ به خیابان انقلاب و میدان ولیعصر و سینماهایش رسید و الان تبعات این سیر خزنده در حال خودنمایی است و اپیدمی کرونا نیز توانست سرعت این سیر خزنده را بیشتر کند تا سینمای ایران متوجه این نکته باشد که سینماداری یک فعالیت منفک از تولید است و امکان وصل حیات و ممات سینماداری به سیاستهای تولید و مصرف فیلم داخلی یک سیاست اشتباه (تعطیلی سینماها) است و بازهم به من خرده نگیرند دوستان سینمایی که تولید مهمتر است از سینماداری در صورتی که سینماداری مثل هر فعالیت استاندارد توزیع و فروش محصول مختصات منطقی عرضه و تقاضای بازار را در خود دارد و نه مختصات خاص مشتریمداری به سبک تولید و مصرف محصولات داخلی. فرونشستهای سینمایی (تعطیلی) بیشتری را در آینده با این سبک و سیاق علماقتصاد داخلی سینما در پیش خواهیم داشت...»