انتشار نخستین رمان وودی آلن

«آشر باوم» بیسروصدا در حال از دست دادن عقل خود است. آیا می توانید او را سرزنش کنید؟ روزنامهنگار یهودی میانسالی که تبدیل به رماننویس و نمایشنامهنویس شده است، از نگرانی در مورد همه چیز زیر نور خورشید غرق شده است، کتابهای فلسفی او نقدهای ملایمی دریافت میکنند و ناشر معتبر نیویورکی او را کنار گذاشته است.
ازدواج سوم او بر سر سنگ است و او گمان میکند که برادر کوچکتر خوشتیپ و موفقش ممکن است همسر تحصیلکردهاش را اغوا کرده باشد. او از رابطه نزدیک او با پسرش که نویسندهای موفقتر از اوست، ناراحت است و به نزدیکی او با همسایهشان در کنتیکت مشکوک است. آیا جای تعجب دارد که باوم شروع به صحبت با خودش کرده است؟ غریبهها سرشان را تکان میدهند و در خیابان از او دور میشوند ولی او راز شگفتانگیزی را پیدا میکند که در صورت افشای آن میتواند باعث نابودی خیلی چیزها شود.
تاکنون از وودی آلن مجموعه داستان و نمایشنامههای زیادی به چاپ رسیده است اما این نخستین رمان این هنرمند محسوب میشود.