راهنمای بقای استارتآپها در عصر غولهای فناوری
در سالهای اخیر میبینیم که کپیبرداری از تکنولوژیهای جدید کاملا رایج شده اما تهدیدی برای حیات شرکتهای استارتآپی است. کپیبرداری در موضوعات مختلفی انجام میشود. گاهی غولهای فناوری هم بهراحتی ویژگیهای نوآورانه را کپی میکنند مثلا برنامه اسنپچت استوریهای ۲۴ ساعتهای را پایهگذاری کرد و بسیار موفق بود و بعد از آن فیسبوک با معرفی همین ویژگی در محصولات خود ازجمله اینستاگرام و واتساپ دست به اقدام مشابه زد. این اقدام اپل باعث کم شدن کاربران اسنپچت شد و برای برگرداندن کاربران با مشکل مواجه شد و قیمت سهام آن به طرز چشمگیری کاهش یافت.
در روشی دیگر، (فاکتور فرم) جنبه طراحی سختافزاری ازجمله اندازه، شکل و سایر مشخصات بدنی قطعات از استارتآپهای خاص کپی شدهاند. نرمافزار ارتباطی اسلک(Slack)که یک ابزار همکاری تیمی است در طی سالها رشد ۵درصدی کاربران را داشته اما بعد از هک شدن دچار ریزش کاربر شد. اسلک خیلی تلاش کرد که ظاهر فیزیکی محصولات مایکروسافت را کپی کرده و با برند خودش به بازار عرضه کند، اما موفق نبود؛ در نهایت مایکروسافت خودش این پیشنهاد کپی را ارائه داد و آن را در سایر محصولات خود ادغام کرد.
روش دیگری نیز وجود دارد، کپی کردن یک محصول نیچ مارکتینگ است. برند آلبردز(allbirds) کفش ورزشی تولید کرد که از نظر محیطزیست تایید شد و طرفداران زیادی پیدا کرد. حالا شرکت آمازون، این محصول پرفروش را جزء به جزء کپی کرده و آن را بهصورت آنلاین با حدود نصف قیمت به فروش رسانده است.
با وجود این رفتارهای یغماگرانه و عدمتمایل برخی سرمایهداران ریسکپذیر به سرمایهگذاری، برخی از استارتآپها موفق شدند به غولهای فناوری تبدیل شوند. بهنظر میرسد که آنها بهخاطر شانس یا عدمعلاقه شرکتهای بزرگ فناوری به چنین موضوعاتی، به موفقیت رسیدهاند. اما در حقیقت استارتآپهای چالشگر با استفاده از نقاط قوت چنین شرکتهای بزرگی، در برابر آنها موفق شدهاند. این حرکت استراتژیک اگرچه در ابتدا ناکارآمد بهنظر میرسد، اما به نوآوریهای غیرقابلکپی منجر شده است. درحالحاضر شرکت ویفر(Wayfair) به بزرگترین فروشنده آنلاین مبلمان و وسایل منزل تبدیل شده است. این شرکت بیش از ۲۰۰ وبسایت محصولات پرفروش را با نام تجاری ویفر ادغام کرده است و در این حوزه رقیبی برای آمازون است. تنها چیزی که آمازون انجام نداد و نقطه قوتی برای ویفر شد، ثبت ابعاد مبلمان و وسایل منزل و عکس آنها در محیط واقعی بود. این کار به خریدار کمک میکرد تا دکوراسیون منزل خود را مجسم کرده و انتخاب بهتری داشته باشد و به ویفر کمک کرد تا خود را متمایز کند و به موفقیت برسد. رشد ۴۹ درصدی درآمد
پنج ساله ویفر در مقابل رشد ۲۶ درصدی آمازون حیرتانگیز است. در آمازون بهدلیل تعداد بالای محصولات که حدود ۳ میلیارد کالا برای فروش دارد، هزینه عکاسی از کالاها بسیار زیاد خواهد بود. اگر آمازون بخواهد از این روش ویفر استفاده کند، علاوه بر هزینه، زمان بیشتری هم نیاز دارد. در این صورت سرعت رشد آن کم میشود و نمیتواند بهعنوان یک فروشگاه کامل که همه چیز در آن یافت میشود، سرویسدهی کند. همچنین سرعت بارگذاری وبسایت را کند میکند و نظم ظاهری آن را به هم میریزد. آمازون میتوانست این ویژگی ویفر را کپی کند اما این کار را نکرد چون به نفعش نبود.
بنابراین ویفر خدمات با کیفیت بالا، تعهد به خرید عمده و قیمت خرید منصفانه را به تامینکنندگان ارائه داد. با این روش، بسیاری از تامینکنندگان به جای فروش در بازار بزرگ آمازون، قراردادهای عرضه انحصاری را با این استارتآپ پذیرفتند.
خارج از تجارتالکترونیک، دراپباکس Dropbox در روزهای اول از مهارت فروش نرمافزار شرکت بزرگ مایکروسافت استفاده کرد. در اپباکس سالها یک استارتآپ کوچک بود. تعداد کارمندش محدود بود و هیچ نیروی فروشی برای عرضه فضای ذخیرهسازی ابری به مدیران ارشد اطلاعات و روسای بخش ارتباطات شرکتها نداشت. درعوض این شرکت خدمات خود را بهصورت رایگان به مصرفکنندگان خاصی ارائه میداد. وقتی مردم خدمات این استارتآپ را پذیرفتند و رشد پیدا کرد، شرکت در اپباکس از افراد مذکور برای استفاده از محصولاتش در محل کارشان بهره برد. با گذشت زمان کاربران از کارفرمایان، مدیران ارشد اطلاعات و ارتباطات خود خواستند که در اپباکس را بخرند و در آن سرمایهگذاری کنند. بهعبارت دیگر آنها از مصارف شخصی بهعنوان یک فرصت بهره بردند. این روش، جودو نام دارد. چون در آن یک مبارز از قدرت و وزن حریف به نفع خود استفاده میکند تا ضربهای به خود حریف بزند. بله، امیدوارکننده است اما تضمینی وجود ندارد که در طولانی مدت کارکند. حتی اگر رقیب از شما آشکارا کپی نکند، شما یک حریف قدرتمند و همیشگی برای آنها خواهید بود و ممکن است در سکوت و آرامآرام ویژگیهای شما را کپی کنند.
از سوی دیگر ممکن است شرکتهای بزرگ فناوری (Big Tech) بهسادگی با چنین تهدیدهایی مواجه شوند. اما این کار هم نمیتواند ضامن موفقیت شرکتهای رقیب باشد. گاهی یک دستاورد بسیار پرهزینه است و شاید به راحتی بهدست نیاید. فیسبوک تلاش کرد تا Snapchat را بخرد، ولی موفق نشد. مایکروسافت تلاش کرد Slack را بخرد ولی با شکست روبهرو شد. اما در واقع بنیانگذاران و سرمایهگذاران این استارتآپها بودند که این پیشنهادها را رد کردند. آمازون که در میان شرکتهای بزرگ فناوری رتبه پایینی دارد ترجیح میدهد در داخل کسبوکار خود رشد کند.
استارت آپها. برای استفاده از نقاط قوت استراتژی شرکتهای بزرگ فناوری در برابر خودشان و برای جلوگیری از کپیبرداری، باید به این سوالها پاسخ دهید: آیا قدرت زیاد رقباست که عمدتا باعث موفقیت آنها میشود؟ آیا میتوانید یک (ویژگی) را شناسایی کنید که بخشی از ارزش مشتریان را ارزیابی میکند و تحویل آن کالا با داشتن قدرت ذکرشده سختتر میشود؟ آیا تقلید از یک ارائه جدید میتواند بهنوعی به کسبوکار اصلی رقبای بزرگتر آسیب بزند؟ اگر نهایتا کالای ارائه شده در بازار به موفقیت برسد، آیا الزاما باید رقیب غول های تکنولوژی از قدرت خود برای کپی یا رقابت استفاده کند؟
اگر جواب شما به این سوالات مثبت است، ممکن است بتوانید راهی برای جلوگیری از کپیبرداری آشکار پیدا کرده و بدون آسیب رساندن به دیگران به موفقیت دست یابید. قطعا هیچ استراتژی به تنهایی نمیتواند مزیتی را برای همیشه به ارمغان بیاورد. برای ترقی کردن، ایجاد نوآوری مصون از کپی ضروری است.