هر زمان که شما اطلاعاتی را در مورد یک محصول جست‌‌وجو می‌‌کنید شرکت‌های تولیدکننده و توزیع‌‌کننده آن محصول به سمت شما هجوم می‌‌آورند و یکسری گزینه‌‌ها و راه‌‌های ارتباطی با این شرکت‌ها در صفحه جست‌‌وجوی شما ظاهر می‌‌شوند و شما از بین آنها یکی را باز می‌‌کنید و احتمالا محصول موردنظرتان را از آن شرکت خریداری خواهید کرد. اما این شرکت‌ها و تبلیغاتشان در صفحه جست‌‌وجو به دو دسته تقسیم می‌‌شوند: یک گروه شرکت‌هایی هستند که به‌‌خاطر دیده ‌‌شدن تبلیغاتشان در صفحات جست‌‌وجوی گوگل به این شرکت پول پرداخت کرده‌‌اند (تبلیغات پولی) و گروه دوم شرکت‌هایی هستند که اسمشان به‌‌واسطه پرطرفدار بودن و شهرت در بالای لیست شرکت‌های پیشنهادی از طرف گوگل دیده می‌شود.

اما باید بدانید که منبع درآمد گوگل و شرکت‌های تبلیغات‌‌محور دیگر، از محل کلیک ‌‌کردن کاربران روی تبلیغات و جست‌‌وجوهای ارگانیک و غیرپولی نیست، بلکه با کلیک‌‌ کردن افراد روی شرکت‌های دارای تبلیغات پولی، پول هنگفتی به‌‌حساب این شرکت‌ها واریز می‌شود. هنگامی که کاربران در سایت‌‌های مختلف نه با هدف خرید و جست‌‌وجوی یک محصول بلکه باهدف سرگرمی و مطالعه یکسری محتوا حضور دارند با یکسری تبلیغات هدفمند برخورد می‌کنند که در حاشیه صفحه در حال نمایش است. این نوع تبلیغات هدفمند و هوشمند بسیار گران و پرهزینه هستند اما از اثربخشی بالایی نیز برخوردارند. البته لازمه موفقیت این نوع تبلیغات این است که شرکت‌ها شناخت دقیقی از شما داشته باشند و چیزهای زیادی در مورد شما و علاقه‌‌مندی‌‌های شما بدانند و تبلیغاتشان را بر همین اساس به سمت شما هدایت کنند و شما را متقاعد سازند تا محصولات آنها را که البته منطبق با سلایق و علایق شماست خریداری کنید. اما واقعیت تبلیغات شخصی‌‌سازی‌‌شده به طور کامل آن چیزی نیست که شرکت‌هایی مانند گوگل و فیس‌‌بوک ادعا می‌کنند و تبلیغات هدفمند و هوشمند شرکت‌ها به‌‌تنهایی نمی‌توانند تعیین‌‌کننده باشند و به کسب درآمد ۱۰۰ درصدی برای شرکت‌ها منجر شوند. واقعیت این است که تجربیات مشتریان و خوشنامی برندها به‌‌مراتب موثرتر از هر تبلیغات هدفمند و هوشمندی عمل می‌کند و بسیاری از مردم به‌‌واسطه تجربیات مطلوب و خوبی که در ارتباط با یک برند دارند اقدام به خریداری محصولات و سرویس‌‌های ارائه شده از جانب آن شرکت می‌کنند. یکی از واقعیت‌‌های تلخ در مورد تبلیغات شخصی‌‌سازی‌‌شده این است که این نوع تبلیغات به‌رغم اینکه هدفمند و هوشمندانه هستند و باتوجه ‌‌به نقاط حساس ذهن مخاطبانشان شکل می‌‌گیرند، از صداقت و شفافیت کافی برخوردار نیستند و در اغلب موارد کاربران نمی‌‌دانند که این تبلیغات با چه نیتی و توسط چه کسانی و با چه پیشینه‌‌ای ارائه می‌‌شوند. مهم‌تر از همه اینکه معلوم نیست آیا اطلاعاتی که در این نوع تبلیغات هدفمند و شخصی‌‌سازی‌‌شده ارائه می‌‌شوند درست و قابل‌‌اعتماد هستند یا نه.

در عصر انفجار اطلاعات و حاکمیت رسانه‌‌های اجتماعی به‌‌سختی می‌توان چیزی را پنهان نگه داشت و جلوی درز اطلاعات منفی در مورد یک برند یا شرکت را گرفت. در نتیجه اگر یک شرکت بخواهد از طریق تبلیغات پرهیاهو و هدفمند و شخصی‌‌سازی‌‌شده بر ذهن کاربران تاثیر مثبت بگذارد و به این ترتیب اثرات منفی ناشی از عملکرد غیرشفاف و غیرقانونی خود را خنثی سازد به ‌‌احتمال زیاد ناکام خواهد ماند و این فریبکاری و ظاهرسازی دیر یا زود افشا خواهد شد.

در عصر انفجار اطلاعات احتمال شکل‌‌گیری و گسترش ضداطلاعات و شایعات در خصوص برندهای خوشنام و سالم نیز وجود دارد و رقبای چنین شرکت‌هایی می‌توانند با رواج ‌‌دادن اطلاعات نادرست و دروغ‌‌پردازی در مورد آنها باعث تخریب و تضعیف آنها شوند. مقابله با چنین پدیده‌‌هایی نیازمند هوشیاری و آگاهی بالای کاربران و خود شرکت‌هاست. در این میان آنچه امیدوارکننده و اطمینان‌‌بخش به نظر می‌رسد این است که با گسترش روزافزون رسانه‌‌های اجتماعی و قوی‌‌تر شدن تجربه دیجیتال کاربران اینترنت و آشنایی بیشتر آنها با لایه‌‌های پنهان دنیای مجازی و ترفندهای رایج برای جلب‌‌ توجه افراد و متقاعدسازی مشتریان، می‌توان امیدوار بود کاربران اینترنت و رسانه‌‌های اجتماعی گول تبلیغات هدفمند و هوشمندی که اطلاعات موثق و شفافی در مورد آنها وجود ندارد را نخورند و تحت‌تاثیر این نوع تبلیغات قرار نگیرند.

به‌‌طورکلی چهار روش هوشمندانه و موثر برای قضاوت در مورد درست بودن اطلاعات دیجیتال وجود دارد:

۱- ترک سریع وب‌سایت و خودداری از مطالعه هیچ‌کدام از قسمت‌‌های آن. در این حالت شما واکنشی محافظه‌‌کارانه و محتاطانه در قبال ابعاد ناشناخته فضای مجازی اتخاذ می‌‌کنید و ترجیح می‌‌دهید عطای استفاده از محتوای چنین وب‌سایتی را به لقایش ببخشید. البته شما می‌توانید پس از خروج از این وب‌سایت به شکل‌‌های مختلف در مورد محتوا و وضعیت امنیتی آن تحقیق کنید و در صورت ایمن بودن آن دوباره وارد آن شوید و به طور دائم آن را پیگیری کنید.

۲- بررسی وضعیت امنیتی و سوابق وب‌سایت قبل از ورود به آن. اگر شما بخواهید برخوردی محتاطانه با این وضعیت داشته باشید بدون اینکه از سایت خارج شوید و جست‌‌وجو در آن را به بعدها موکول کنید می‌توانید قبل از ورود به سایت و بازدید از قسمت‌‌های مختلف آن اقدام به بررسی سوابق و امنیت سایت مورد نظر کنید و پس از حصول اطمینان از ایمن بودن آنجا وارد بخش‌‌های مختلف آن شوید.

۳- توجه کردن به جزئیات و ویژگی‌‌هایی مانند دامنه‌‌هایی همچون دات کام یا دات اوآرجی. می‌توانید با بررسی خصوصیاتی مانند دامنه سایت از جمله دات کام و دات اوآرجی یا طراحی سایت و گردانندگان آن به یکسری اطلاعات کلی و اطمینان‌‌بخش دست پیدا کنید و پس از آن اقدام به بازدید از قسمت‌‌های مختلف سایت کنید.

۴- بی‌‌توجهی به نگرانی‌ها و ورود سریع به سایت. آخرین و ساده‌‌ترین کاری که شما می‌توانید در این حالت انجام دهید این است که به نگرانی‌ها در خصوص ایمن بودن وب‌سایت مورد نظر اعتنایی نکنید و وارد قسمت‌‌های مختلف سایت شده و به احتمال زیاد دچار مشکل خاصی هم نشوید.

به ‌‌هر حال باید دانست که هر کدام از روش‌های بالا در برخورد با موقعیت‌‌های مبهم و مشکوک در فضای مجازی که توسط کاربران مورد استفاده قرار گیرد باید با در اختیار داشتن اطلاعات و دانش کافی در مورد ویژگی‌‌های وب‌سایت‌‌ها و آگاهی از تهدیدها و ویژگی‌‌های آنها همراه باشد. همین آگاهی‌‌ها و دانش دیجیتال است که به شما کمک می‌کند به شکلی هوشمندانه و آگاهانه در دنیای هوشمند و دیجیتال امروز و فردا زندگی کنید.

منبع: کتاب The age of AI: and our human future