مشاور عزیز،

من همیشه تصور می‌‌‌کردم در شرکت ما، آدم‌‌‌ها اخراج نمی‌‌‌شوند مگر اینکه آشکارا و به طور مداوم کار خود را بد انجام دهند. شش سال است که اینجا کار می‌‌‌کنم و می‌‌‌دانم وقتی ایمیل «خداحافظی با فلانی» از منابع انسانی درباره ترک غیرمنتظره شرکت دریافت می‌‌‌کنیم احتمالا معنایش این است که آن فرد اخراج شده. وقتی کارمندی به دلیل یافتن یک شغل دیگر یا به هر شکل مسالمت‌‌‌آمیزی شرکت را ترک می‌کند، معمولا خودش این خبر و تاریخ پایان اشتغالش را اعلام می‌کند تا اگر پروژه‌‌‌ای نیمه‌‌‌تمام مانده، جمعش کنند. و معمولا آن کارمند از همکارها کلی تشکر و قدردانی می‌کند. پس اگر خبری از منابع انسانی بیاید، آن هم بدون اطلاع قبلی، من فرض می‌‌‌کنم اخراج بوده. و با شناختی که از شرکت دارم فکر می‌‌‌کنم فرد اخراجی، قبلا هشدارهایی دریافت کرده یا می‌‌‌دانسته که عملکردش مورد قبول نبوده. قبلا هر وقت چنین اتفاقی می‌‌‌افتاد، غافلگیر نمی‌‌‌شدم.

اما طی چند هفته اخیر، دو تا از کارکنان به فاصله یک هفته، عذرشان خواسته شده (طبق گمان من). ما ایمیلی از منابع انسانی دریافت کردیم با این مضمون که «شرکت، رابطه‌‌‌اش را با این افراد به اتمام رسانده و اگر سوالی درباره پروژه‌‌‌ها دارید از مدیرشان بپرسید. برای آنها بهترین‌‌‌ها را آرزو داریم.» از نظر من این دو همکار، عملکرد درخشانی داشتند. آنها نزدیک به یک دهه اینجا کار می‌‌‌کردند.

در محیط کار ما، همکارها اهل داستان و خبرچینی و این چیزها نیستند. به نظرم محیط سالم است. اما اتفاق اخیر، همه ما را گیج و نگران کرده. چه اتفاقی برای این کارکنان ممتاز افتاده که باعث شده شغلشان را از دست بدهند؟ نفر بعدی کیست؟

سوالم این است که چه سوال‌‌‌هایی می‌توانیم بپرسیم و از چه کسی؟ آیا باید این را بپذیرم کسانی که مسوول اخراج‌‌‌ها هستند کارشان را بلدند و دلیل خودشان را دارند؟ آیا اصلا درست است بپرسم چرا کارمندی اخراج شده و این مساله، نگرانم کرده؟ من تنها نیستم. اتفاقات اخیر باعث شده فضای آرام شرکت، در شایعه و ترس فرو رود چون نمی‌‌‌دانیم در شرایط فعلی، بهترین اقدام چیست.

پاسخ: دوست عزیز، درست است. وقتی کسی اخراج می‌شود معمولا خبرش سایر همکارها را غافلگیر نمی‌کند چون افرادی که با او کار می‌کنند، احتمالا نشانه‌‌‌هایی از عملکرد بد او دیده‌‌‌اند. اگر تجربه کار مستقیم با همکاری را داشته باشی که دائما مرتکب خطا می‌شود یا از کارها عقب می‌‌‌ماند و سپس ناگهان شرکت را ترک می‌کند، حدس زدن ماجرا کار سختی نیست.

اما گاهی دلیل اخراج برای همکارهای دیگر واضح نیست. ممکن است یکی از کارکنان در انجام کارش به مشکلی برخورده باشد که برای همکارها قابل مشاهده نیست، مخصوصا کسانی که مستقیما با او کار نکرده‌‌‌اند.

اخراج همچنین می‌تواند به دلایلی به جز عملکرد فرد صورت بگیرد، مثل تخطی از قوانین (از تماشای محتوای مبتذل تا اختلاس).

اما منظورم این نیست که پشت هر اخراجی، همیشه یک توجیه یا دلیل قانع‌‌‌کننده وجود دارد. بعضی شرکت‌ها کارکنانشان را به دلایل ناعادلانه اخراج می‌کنند. مثلا به دلیل ناتوانی فرد در برآوردن انتظارات غیرواقع‌‌‌بینانه شرکت یا اظهار مخالفت فرد با تصمیم مدیر. یا حتی ممکن است مدیر از کارمند مربوطه خوشش نیاید! به همین سادگی! گاهی هم آن فرد مشکلی قانع‌‌‌کننده داشته که اندکی آموزش می‌توانست آن را رفع کند.

صرف نظر از شرایط، کارفرماها معمولا علت اخراج کارکنان را اعلام نمی‌‌‌کنند. معمولا اطلاعاتی که نیاز است در اختیار افرادی که نیاز است قرار می‌گیرد. این بهترین راه مدیریت شرایط است. مسائل مربوط به پرسنل باید محرمانه باشند چون وقتی مشکلی از نظر حرفه‌‌‌ای وجود دارد، حریم خصوصی افراد باید حفظ شود. خود فرد نیز اگر اخطاری از کارفرما در رابطه با عملکرد بدش دریافت کند، معمولا آن را با دیگران به اشتراک نمی‌‌‌گذارد. این احتیاط از سوی طرفین باعث می‌شود اخراج از نگاه شاهدان، غیرمنتظره به نظر بیاید حتی اگر این‌طور نبوده باشد.

این می‌تواند همکارهایی مثل تو را به فکر فرو ببرد که «چه اتفاقی افتاده و نکند من هم به این سرنوشت بی‌رحمانه دچار شوم یا ناغافل اخراج شوم؟»

بهترین اقدامی که مدیران برای مدیریت این شرایط می‌توانند انجام دهند این است که درباره نحوه رسیدگی به مشکلات عملکرد، شفاف باشند. مثلا می‌توانند اعلام کنند که اگر عملکرد فردی در سطح مطلوب نباشد، بازخورد شفاف دریافت خواهد کرد و اگر کار به جایی رسید که شغلش به خطر افتاد، به شکلی واضح هشدار دریافت خواهد کرد و به او زمان خواهند داد تا عملکردش را بهبود دهد. به این ترتیب، اخراج دیگر غافلگیرکننده نخواهد بود. کارفرماها همچنین باید سیاست‌‌‌های شفاف و مدون داشته باشند و تک‌تک مراحل پیش از آن را که عذر کارمندی را بخواهند توضیح دهند.

بنابراین، به عنوان نیروی کاری که از بیرون به قضیه نگاه می‌کند و نمی‌‌‌داند چه اتفاقی برای آن دو همکار افتاده، درباره اقدام کلی شرکت و مدیران آن دو کارمند چه می‌‌‌دانی؟ آیا به نظرت، آنها معمولا منصف و شفاف هستند؟ یا از آن آدم‌‌‌هایی هستند که تصمیمات ناعادلانه یا خودسرانه می‌‌‌گیرند؟ فکر کردن به این موارد کمک می‌کند کمی آرام شوی یا برعکس، به این نتیجه برسی که نگرانی‌‌‌ات بجاست.

اکثر اوقات، نباید مستقیما بپرسی «چرا فلانی اخراج شده؟» این ربطی به تو ندارد و ممکن است مدیرت نتواند اطلاعات را در اختیارت بگذارد. اما هنوز هم راهی هست که با او درباره نگرانی‌‌‌ات صحبت کنی. مثلا می‌توانی بگویی از ترک ناگهانی آن دو نیروی کار غافلگیر شدی چون همیشه با آنها تجربه همکاری خوشایندی داشتی و حالا برایت سوال شده که اخراج در این شرکت بر چه اساسی صورت می‌گیرد و کارکنانی که در شرف اخراجند، چقدر هشدار دریافت می‌کنند. می‌توانی بگویی: «من برای بازخورد صریح، ارزش بسیاری قائلم و اگر مشکل جدی درباره عملکرد وجود دارد، دوست دارم بدانم تا بتوانم اصلاحش کنم.»

جواب مدیرت می‌تواند به تو اطمینان خاطر بدهد یا ندهد. در هر حال، باید پس از این گفت‌‌‌وگو اطلاعات بیشتری داشته باشی، مثلا در مورد نحوه مدیریت مشکلات عملکرد توسط شرکت یا مدیر. یا شاید به این نتیجه برسی که سیستم عادلانه و پایداری در کار نیست.

به‌‌‌علاوه، این دو مورد را هم در نظر بگیر: چقدر بازخورد از مدیرت دریافت می‌‌‌کنی و چقدر اطمینان داری که نظرش در مورد عملکرد خودت چیست؟ اگر درباره آن مطمئن نیست این را یک نشانه در نظر بگیر و از او بازخورد بیشتر بخواه. اگر مرتب درباره عملکردت از او نظر بخواهی و نقاط نیازمند اصلاح را شناسایی کنی، نگرانی کمتری خواهی داشت که مبادا یک روز به خاطر ارزیابی منفی، غافلگیر شوی.

در پایان، چیزی که باید مشخص کنی این است که آیا به انصاف و حسن نیت مدیرت اعتماد داری؟ گرچه ممکن است هرگز به جزئیات آن دو اخراج پی نبری، احتمالا خواهی فهمید که آیا به عملکرد منصفانه شرکت در این مواقع، اعتماد داری یا خیر.

منبع: The Cut