هوش مصنوعی و دروغهایش
قسمت پنجاه و ششم

ماشینهای تمامخودکار
به طور کلی، پنج سطح از اتوماسیون در ماشینهای خودران تعریف شده است که وجود هر کدام از این سطوح در یک ماشین باعث میشود آن ماشین از سایر ماشینهای خودران متمایز شود. بنابراین میزان خودران بودن و اتوماسیون در یک ماشین میتواند حداقلی، یعنی سطح یک که محدود به وجود کروز کنترل در ماشینهاست یا حداکثری یعنی ماشین تمامخودکار و بدون نیاز به راننده و عامل انسانی یا بین این دو سطح باشد. متاسفانه اغلب شرکتهای خودروسازی که بر روی طراحی و ساخت ماشینهای خودران کار میکنند از عبارت ماشین تمامخودکار برای توصیف محصولات خود استفاده میکنند، در حالی که فعلا بسیاری از محصولاتشان در سطح دو یا سه از اتوماسیون قرار دارند.
بهعنوان مثال، شرکت تسلا از سال ۲۰۱۶ اقدام به تبلیغات پرهیاهویی با این مضمون کرده است که تمام خودروهای تولیدی شرکت دارای سختافزار رانندگی تمامخودکار هستند. ایلان ماسک در همان سال قول داد که شرکت تسلا تا سال ۲۰۱۸ ماشینهای تمامخودکار را به تولید انبوه خواهد رساند. اما هیچکدام از این ادعاها عملی نشد، چرا که ماشینهای خودران شرکت تسلا که از آن زمان به بعد تولید شدهاند به معنای واقعی کلمه خودران و بینیاز از کمک عامل انسانی نبودهاند. نمونههای آزمایشی تولیدی شرکت تسلا نیز هنوز نتوانستهاند مجوز تردد عمومی در خیابانها و جادهها را دریافت کنند. به همین دلیل هم هست که بسیاری از شرکتهای خودروسازی دنیا به عنوان رقبای اصلی شرکت تسلا، از جمله بنز، بیامو، آئودی و فولکس واگن، به عملکرد تسلا و عمل نکردن به وعدههایش، اعتراض کردهاند.
میتوان ادعا کرد که بسیاری از ادعاها در خصوص پیشرفتهای خیرهکننده و رویایی در عرصه هوش مصنوعی و اتوماسیون عاری از واقعیت بوده و عمدتا تبلیغات رسانهای برای جلب توجه مشتریان و کاربران زودباور عصر دیجیتال بهحساب میآیند.
درمان سرطان
هنگامی که شرکت آیبیام در سال ۲۰۱۶ از روبات پزشک خود به نام واتسون رونمایی کرد، آنچنان تبلیغات پرهیاهو و ادعاهای بزرگی را مطرح کرد که خیلیها را به این نتیجه رساند که یک جهش خیرهکننده و تاریخی در عرصه پزشکی در حال رخ دادن است و به زودی بشر موفق به درمان یکی از مهلکترین و درمانناپذیرترین بیماریهای شناختهشده در جهان یعنی سرطان خواهد شد. در واقع پس از معرفی واتسون به جهانیان بود که شرکت آیبیام با اطمینان کامل ادعا کرد که توانسته تکنولوژی فوق پیشرفتهای را ابداع کند که وضعیت سلامت افراد را بهتر از خودشان و پزشکان تشخیص میدهد و قادر است هر بیماری و مشکل سلامتی را درمان کند. بهواسطه همین ادعاها و تبلیغات پرسروصدای مرتبط با آن بود که خیلیها در جهان به این نتیجه رسیدند که سرانجام بشر موفق شده با کمک هوش مصنوعی بر بیماری سرطان غلبه کند و درمان این بیماری مرگبار و علاجناپذیر را بیابد. واقعیت اما چیز دیگری بود و بعد از مدتی مشخص شد تمام ادعاهای طراحان و سازندگان واتسون با هدف جلب توجه عمومی و جذب سرمایهگذاران برای این پروژه پرسروصدا صورتگرفته است. آنچه در عمل اتفاق افتاد ابداع سیستمی بود که به افراد توصیه میکرد بهگونهای زندگی کنند و کارهایی را انجام دهند که ریسک ابتلا به سرطان یا گسترش آن در بدنشان را کاهش دهند و در بهترین حالت کاری کنند که سرطان دیرتر آنها را به کام مرگ بکشاند.
تبلیغات شخصیسازیشده
گوگل بیش از ۸۰درصد درآمدش را از محل تبلیغات کسب میکند. فیسبوک پا را از این هم فراتر گذاشته و نزدیک ۹۷درصد درآمدش را از طریق تبلیغات تضمین میکند. حال سوال اینجاست شرکتهای پرشماری که از طریق گوگل و فیسبوک اقدام به تبلیغ محصولات و خدماتشان میکنند به چه دلیل حاضرند مبلغ هنگفتی را به این شرکتها بپردازند؟ آیا این ولخرجی آنها برگشتی خوب و کافی خواهد داشت؟ زمانی که اریک اشمیت بهعنوان مدیرعامل گوگل فعالیت میکرد در مورد تبلیغات در این شرکت چنین گفته بود: «کار ما در گوگل کاملا مشخص و قابل سنجش است، بهطوری که اگر شما برای تبلیغاتتان در گوگل X دلار هزینه کنید Y دلار درآمد خواهید داشت و این موضوع ثابت شده است.» اما اکنون شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهند چنین ادعایی همیشه و در همه حال درست نیست و تبلیغات شخصیسازیشده لزوما و در هر شرایطی جواب نمیدهند. هر زمان که شما اطلاعاتی را در مورد یک محصول جستوجو میکنید شرکتهای تولیدکننده و توزیعکننده آن محصول به سمت شما هجوم میآورند و یکسری گزینهها و راههای ارتباطی با این شرکتها در صفحه جستوجوی شما ظاهر میشوند و شما از بین آنها یکی را باز میکنید و احتمالا محصول موردنظرتان را از آن شرکت خریداری خواهید کرد. اما این شرکتها و تبلیغاتشان در صفحه جستوجو به دو دسته تقسیم میشوند: یک گروه شرکتهایی هستند که بهخاطر دیدهشدن تبلیغاتشان در صفحات جستوجوی گوگل به این شرکت پول پرداخت کردهاند (تبلیغات پولی) و گروه دوم شرکتهایی هستند که اسمشان بهواسطه پرطرفدار بودن و شهرت در بالای لیست شرکتهای پیشنهادی از طرف گوگل دیده میشود. اما باید بدانید که منبع درآمد گوگل و شرکتهای تبلیغاتمحور دیگر از محل کلیککردن کاربران بر روی تبلیغات و جستوجوهای ارگانیک و غیرپولی نیست بلکه با کلیککردن افراد روی شرکتهای دارای تبلیغات پولی است که پول هنگفتی بهحساب این شرکتها واریز میشود.
هنگامی که کاربران در سایتهای مختلف نه با هدف خرید و جستوجوی یک محصول بلکه با هدف سرگرمی و مطالعه یکسری محتوا حضور دارند، با یکسری تبلیغات هدفمند برخورد میکنند که در حاشیه صفحه در حال نمایش است. این نوع تبلیغات هدفمند و هوشمند بسیار گران و پرهزینه هستند اما از اثربخشی بالایی نیز برخوردارند. البته لازمه موفقیت این نوع تبلیغات این است که شرکتها شناخت دقیقی از شما داشته باشند و چیزهای زیادی در مورد شما و علاقهمندیهای شما بدانند و تبلیغاتشان را بر همین اساس به سمت شما هدایت کنند و شما را متقاعد سازند تا محصولات آنها را که البته منطبق با سلایق و علایق شماست خریداری کنید.
منبع: کتاب The age of AI: and our human future