آیا دلسوزی برای رئیس دلیل درستی برای عدماستعفاست؟

اوایل سال ۲۰۲۰، چون نتوانستم بخشی از سهام شرکت را بخرم تصمیم گرفتم آنجا را ترک کنم. اما ناگهان پاندمی کرونا اتفاق افتاد و باعث تعدیل نیروی گسترده در شرکتها شد. تمام همتیمیهایم یا تعدیل شدند یا استعفا دادند. در حال حاضر دارم روال کارم را به یک نفر آموزش میدهم اما ممکن است سالها طول بکشد تا کم و کیف کار دستش بیاید. فعلا رئیسم تصمیم دارد کارهایم را به سایر کارکنان محول کند تا بتوانم گاهی به مرخصی و تعطیلات بروم. شغلم بسیار استرسزا و فنی است. من رهبر تیم هستم گرچه چنین عنوانی به من داده نشده اما سایر همکارها در همین جایگاه، تحت عنوان رهبر تیم کار میکنند. رئیسم قول داده که در آینده حقوقم افزایش یابد اما من از انتظار کشیدن برای پول و احترامی که حقم است خسته شدهام.
دو فرزند در مقطع ابتدایی دارم که هر دو دارای «تنوع عصبی» هستند. مراقبت از آنها هر روز سختتر میشود. همسرم بارها ارتقا گرفته و درآمد خوبی دارد. به همین علت، ممکن است دیگر لازم نباشد که من کار کنم. راستش را بخواهید، دوست دارم استعفا دهم و وقتم را صرف فرزندانم کنم. اما این کار میتواند رئیسم را در شرایط سختی قرار دهد و باعث شود همزمان با شروع تحصیل فرزندش در یک دانشگاه گران، صدهاهزار دلار از درآمد خود را از دست بدهد. من هیچ اعتماد و احترامی برای مدیریت ارشد شرکت قائل نیستم اما به نظرتان، سزاوار است که استعفا دهم و یکی از معدود افرادی که در این سالها از من حمایت کرده را تنها بگذارم؟
پاسخ: دوست عزیز، شرایط پیچیدهای است. کلاف سردرگمی از نیازهای متضاد. باید این گرهها را باز کنی. گاهی نوشتن یک لیست از نیازها میتواند کمک کند. از اولین اولویت شروع کن: خودت! بله! شاید از اینکه خودت را در اولویت قرار دهی حس عجیبی بگیری اما سایر گزینههایی که داری کاملا به سلامت خودت بستگی دارد.
تو چه به یک شغل ردهبالاتر بروی، چه به خاطر فرزندانت از کار کردن دست بکشی، به نظر میرسد که مهمترین خواستهات این است که شغل استرسزا و نه چندان رضایتبخشت را کنار بگذاری. ظاهرا در این شغل دیگر هیچ جای حسن نیتی برایت باقی نمانده. پس از در نظر گرفتن این موضوع، سایر اولویتها را در نظر بگیر:
۱. سلامت مالی. آیا در صورت استعفای تو، تنها با اتکا به درآمد شوهرت از پس هزینهها برمیآیید؟ چه هزینههایی را باید کاهش دهید یا جور دیگری اولویتبندی کنید؟ اگر اتفاقی برای همسرت یا شغلش بیفتد، آیا برنامه جایگزینی دارید؟ (در این فاصله، هزینه پسانداز بازنشستگی را از کجا جور میکنید؟)
۲. فرزندان. گفتی یک دلیلت برای استعفا فرزندانت هستند. شاید به این موضوع فکر کرده باشی اما آیا خودت به تنهایی مهارت و توان لازم برای رسیدگی به آنها را داری یا باید از افراد متخصص کمک بگیری تا این بار را تنهایی به دوش نکشی؟ در این صورت، آیا پول کافی داری که از پس این هزینهها بربیایی یا به درآمدت نیاز میشود؟
۳. همسرت. آیا او موافق است که تنها نانآور خانه باشد؟ اگر برای رسیدگی به بچهها از درآمدت بگذری، آیا او این اقدام را کمکی به سلامت خانواده میبیند که به اندازه درآمد او اهمیت دارد؟ آیا در صورتی که تنها نانآور خانه باشد، مسوولیتهای دیگر خانه را نیز بر عهده خواهد گرفت یا همه این مسوولیتها بر عهده تو خواهد بود؟
۴. حرفهات. احساس فرسودگی در شغل فعلیات به این معنا نیست که تمام چیزهایی که از زمان مدرسه تاکنون یاد گرفته و ساختهای را خراب کنی. اگر امیدواری که یک روز در آینده، بچهها دیگر نیازی به تمام تمرکز و کمک تو نداشته باشند و بتوانی دوباره به عرصه کار برگردی، بهتر است همه پلها را پشت سرت خراب نکنی و یک شغل پارهوقت یا قراردادی (در شرکت یا یک شرکت دیگر) داشته باشی تا ارتباطت به کلی با بازار کار قطع نشود. اگر دقت کنی میبینی تنها اسمی که در لیست اولویتها نیست رئیست است.
رئیست و آنچه تو به او بابت ۱۳ سال کار کردن بدهکاری؛ بابت اینکه به تو اجازه داده خانوادهات را در اولویت قرار دهی و در عوض، تمام وظایفت را با درآمد کم و هیچگونه قدردانی که مستحقش هستی انجام دهی. نگرانی برای او و در نظر گرفتنش در این تصمیم، به همان اندازه اهمیت دارد که تصمیم گرفتن برای ناهار یا رنگ ماشین بعدیات اهمیت دارد. اینکه او چطور از پس مخارج تحصیل فرزندش برمیآید هیچ ربطی به تو ندارد. گرچه او در مقایسه با دو رئیس سابقت، خیلی آدم بهتری است.
ممکن است حتی به شکلهایی از تو حمایت کرده باشد که خودت متوجه نشده باشی اما حتی اگر اینطور باشد، نهایت چیزی که به او بدهکاری این است که هرچه زودتر به او اطلاع دهی که قصد استعفا داری (تا زودتر به فکر جایگزینی برایت باشد و به اصطلاح، دستش در پوست گردو نماند) و گزارشها و مدارک لازم را برای نیروی بعدی آماده کنی. حتی اگر از دست دادن تو اصلا به مذاق او خوش نیاید، این را بدانکه یک رئیس فهمیده از تصمیم کارمندش حمایت میکند. همانطور که او احتمالا به کارکنان تعدیل شده گفته: «مساله شخصی نیست! فقط یک مساله کاری است.»
منبع: Washington Post