زنجیره تامین، کلید پایداری است؟

شاید عجیب باشد که در عین حال، مفهومی مانند تابآوری (کاهش آسیبپذیری کسبوکارها نسبت به اتفاقات پیشبینینشده) اهمیت زنجیره تامین را بیشتر به یاد میآورد. این در حالی است که مفاهیم پایداری و تابآوری بسیار به هم نزدیک هستند و در هر دو عملکرد زنجیره تامین اهمیت فراوان دارد.
همزمان بسیاری از قوانین جدیدی که در مناطق مختلف جهان برای تضمین پایداری اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی کسبوکارها معرفی شدهاند (بهویژه در اتحادیه اروپا و بریتانیا) توجهی جدی به زنجیرههای تامین داشتهاند؛ چرا که بسیاری از آثار زیستمحیطی و اجتماعی شرکتها، ناشی از فعالیتهای غیرمستقیم آنها و شیوه تامین است.
تابآوری در ادبیات مدیریتی به معنای کاهش شکنندگی در مقابل تغییرات و تلاطمهای محیطی است. شرکتهای تابآور میتوانند از هر چالش و تغییری با موفقیت عبور کنند. پایداری نیز توانایی ادامه فعالیتها بدون کاهش ظرفیت تولید در نسلهای آینده و سالهای پیش رو است. از این رو، در هر دو مورد بحث استمرار فعالیت کسبوکارها و انطباق با شرایط موجود و آینده مطرح است. همچنین در هر دو مورد، عملکرد تامینکنندگان و روابط و سازوکارهای تامین، نقشی حیاتی برای استمرار فعالیتها دارند. تلاشها در هر دو زمینه تابآوری و پایداری بدون توجه کافی به وضعیت تامینکنندگان و روابط با آنها، به نتیجه دلخواه نخواهند رسید.
نگاهی به چالشهای تامین
در سالهای اخیر و با تغییر محیط جهانی کسبوکار، بارها شاهد اختلال در فعالیت زنجیرههای تامین بودیم. یکی از نخستین موارد آنها، هنگام پاندمی کووید-۱۹ بود که بسیاری از شرکتهای کوچک و بزرگ مدتی در تامین مواد اولیه خود به مشکل خوردند. تجربیات آن دوره به ما نشان داد که چقدر برای واکنش به اختلال در زنجیرههای تامین ناآماده هستیم و چقدر زنجیرههای تامین از چابکی لازم برای تصمیمات خوب و پایدار همراستا با محیطزیست به دور هستند. پس از گذشت چند سال از شرایط بحرانی پاندمی، هنوز هم زنجیرههای تامین ناپایدار و بیثبات هستند. از بحران دریای سرخ گرفته تا اعتصاب کارکنان بنادر آمریکا و تورم و احتمال فراگیری یک پاندمی دیگر، کسبوکارها را تحت فشار گذاشته است تا راهی برای شناسایی و مدیریت ریسکهای سیستمی زنجیرههای تامین و فرآیندهای حملونقل خود پیدا کنند.
بر اساس پژوهش جدیدی از شرکت آمریکایی مدیریت زنجیره تامین «بلو یاندر» (Blue Yonder)، اکثریت قابل توجهی از کسبوکارهای جهان (۸۴ درصد) در یک سال اخیر با چنین مشکلات مختلفی در فرآیندهای تامین خود مواجه شدهاند. بخشی از چالش این است که طیف متنوعی از عوامل میتوانند مانع دستیابی به کارآیی و اثربخشی عملیات شوند. به عنوان مثال، کمبود مواد خام (۴۸ درصد)، افزایش زمان تحویل مواد توسط تامینکنندگان (۴۷ درصد)، کمبود یا فقدان نیروی انسانی (۴۴ درصد)، فقدان وسایل حملونقل (۴۱ درصد) از جمله شایعترین مثالهای اختلال در زنجیرههای تامین بودهاند.
چنین مشکلاتی، فرآیندهای تولیدی و عملیاتی شرکتها را با اختلال مواجه میکند. رایجترین پیامدهای اختلال در زنجیرههای تامین در یک سال اخیر عبارت بودهاند از: تاخیر در تحویل سفارشات مشتریان (۴۲درصد)، توقف فرآیندهای تولیدی (۴۲درصد) و ناتوانی در انطباق و عمل به قوانین و مقررات جدید (۳۹درصد). به این مشکلات، بار تورم را هم اضافه کنید و نتیجه آن سقوط ۴۶درصدی میانگین حاشیه سود شرکتهای جهان میشود (به دلیل افزایش هزینههای مختلف و از جمله ۴ مورد ذکر شده). هر یک از این مشکلات به قدر کافی بزرگ هستند و حل آنها دشوار است. اما در شرایط کنونی بحث دستیابی به رشد اقتصادی و پایداری زیستمحیطی نیز به عنوان اولویتهای نخست کسبوکارها باقی ماندهاند تا این سوال مطرح شود که چگونه میتوان در کنار این چالشهای گوناگون و اولویتهای غیرقابل چشمپوشی، زنجیرههای تامین را مدیریت کرد؟
هوش مصنوعی و پایداری تامین
فناوریهای جدید و بهویژه هوش مصنوعی در حال حاضر رواج زیادی در حوزه کسبوکار و برنامهریزی زنجیره تامین هم پیدا کردهاند. برخی از آمارها از استفاده ۵۶درصد شرکتهای جهان برای بررسی سناریوهای احتمالی آینده و برنامهریزی تامین بر اساس آنها خبر میدهند.
اما هوش مصنوعی دستکم تاکنون در خدمت تابآوری و پایداری کسبوکارها بوده است و زمانی که بحث انتخاب بین هوش مصنوعی و پایداری شود، گزینه دوم انتخاب قطعی شرکتها بوده است.
در نظرسنجی بلو یاندر تقریبا نیمی از شرکتها (۴۸ درصد) عنوان کردهاند که مهمترین حوزه سرمایهگذاری آنها، پایداری زیستمحیطی و اجتماعی است. پس از آن فناوریهای هوش مصنوعی (۴۱ درصد)، توسعه استراتژی جدید (۴۰ درصد)، افزایش نیروی کار (۳۹درصد) و تحول دیجیتال (۳۷درصد) به عنوان مهمترین سرمایهگذاریهای کنونی شرکتهای جهان دیده میشوند. این آمار نشان میدهد که کسبوکارها و زنجیرههای تامین به طور گستردهای اهمیت پایداری زیستمحیطی اقتصاد را درک کردهاند و نسبت به بحران اقلیمی جاری بیتفاوت نیستند. پایدارسازی فعالیتهای اقتصادی میتواند از روشهای مختلف مانند بهبود فرآیندهای تولیدی، کاهش آلایندگیها، ارتقای مواد اولیه و تامینکنندگان، شیوه حملونقل و البته انبارداری و مدیریت دادهها محقق شود. البته که مدیریت پایداری جامع، به طور یکپارچه به تمام این مولفهها توجه میکند و با نگاه یکجانبه، پیوستگی و هماهنگی آنها را از بین نمیبرد. همچنین در هر یک این مولفهها، هدف باید بهبود کارآیی و نوآوری به شکلی باشد که همزمان پایداری فعالیتها نیز افزایش یابد.
منبع: Sustainability Magazine