کارکنان را نسبت به اجرای استراتژی متعهد کنید

آنچه میتواند به اجرای هر چه بهتر استراتژیها کمک کند، مشارکت جدی و همهجانبه کارکنان و متعهد ماندن آنها نسبت به تحقق اهداف استراتژیک سازمان است.
این هنر مدیران بزرگ و تاثیرگذار است که میتوانند تمام کارکنان سازمان را برای اجرای کامل استراتژیهای تدوین شده بسیج کنند و آنها را در مرحل مختلف اجرا متعهد و مصمم نگه دارند.
در ادامه به چهار شیوه موثر و کاربردی برای متعهد نگه داشتن کارکنان نسبت به استراتژیها اشاره خواهد شد که آگاهی از آنها برای هر مدیری بهویژه مدیران تازهکار میتواند مفید و آموزنده باشد.
۱- ایجاد و تقویت مسوولیتپذیری کارکنان
ایجاد مسوولیتپذیری در میان کارکنان و تشویق رفتارهای مسوولانه کارکنان در محیطهای کاری از ضرورتهای اصلی برای پشتیبانی از استراتژیها بهحساب میآید.
واقعیت این است که اجراکنندگان اصلی استراتژیها در سازمانها خود کارکنان هستند و نقش رهبران و مدیران ارشد و میانی در این میان نقشی فرعی و کمرنگ است؛ بنابراین لازم است هر اقدامی برای ایجاد و تقویت حس مسوولیتپذیری در میان کارکنان صورت پذیرد.
علاوه بر این باید به شکلهای مختلف و معناداری از کارکنانی که رفتارهای مسوولیتپذیرانه داشتهاند و به اجرای هر چه بهتر استراتژیهای سازمان کمک کردهاند تقدیر و تشکر به عمل آورد.
۲- بهبود ارتباطات درونسازمانی
مسیرهای ارتباطی در درون سازمانها در صورت فعال بودن میتوانند به اجرای هر چه بهتر استراتژیها کمک کنند. مسدود بودن یا محدود شدن این مسیرها باعث به وجود آمدن موانع جدی بر سر راه اجرای اهداف استراتژیک سازمان خواهد شد.
رهبران سازمان باید در خصوص استراتژیهای تدوین شده و نحوه اجرای آنها با تمام ذینفعان شامل سهامداران، کارکنان، سرمایهگذاران و اعضای تیمهای کاری تعامل داشته باشند و از هر گونه مخفیکاری و اطلاعرسانی حداقلی در این زمینه پرهیز کنند.
بهطور کلی، بسیاری از سازمانها در زمینه انتقال اطلاعات و اطلاعرسانی در خصوص استراتژیها بهصورت عمودی و از بالا به پایین و از مجراهای رسمی خوب عمل میکنند، اما در حوزه اطلاعرسانی افقی و در عرض سازمان ناموفق هستند.
همین مساله باعث میشود اجرای استراتژیها و تحقق اهداف استراتژیک در آنها بهخوبی اتفاق نیفتد.
مشکل اصلی ناشی از عدماطلاعرسانی شفاف و همهجانبه در خصوص استراتژیها، به این واقعیت مربوط میشود که ناآگاهی یا کماطلاعی کارکنان از استراتژیها و چرایی و چگونگی اجرای آنها باعث مقاومت یا بیتفاوتی آنها در این خصوص خواهد شد.
۳-پشتیبانی از ریسکپذیری خلاقانه کارکنان
در اجرای تمام استراتژیها، میتوان عنصر خلاقیت و ریسکپذیری را بهروشنی مشاهده کرد؛ آن هم به این دلیل که استراتژیها با هدف ورود به ناشناختهها و ورود به عرصههای جدید و پرمخاطره طراحی و ابلاغ میشوند و بدون ریسک کردن و دل به دریا زدن نمیتوان بسیاری از آنها را به مرحله اجرا درآورد.
بهطور کلی، خطر کردن و آزمودن ناآزمودهها کار راحت و دلپذیری برای کارکنان نیست، مگر اینکه آنها در این مورد کاملا توجیه شده باشند و از صمیم دل بخواهند بهخاطر اجرای استراتژیها دل به دریا بزنند و زحمت خطر کردن را به خود بدهند.
این امر میسر نخواهد بود، مگر زمانی که افراد بدانند در صورت شکست خوردن و ناکام ماندن در اجرای طرحهای خلاقانه خود، از حمایت و پشتیبانی کامل و دائمی مدیران و رهبران سازمان برخوردار خواهند بود. بنابراین لازم است که مدیران سازمان به شکلهای مختلف به تمام کارکنانشان این اطمینان خاطر را بدهند که هیچگاه بهخاطر ریسک کردن و خلاقیت بهخرج دادن مورد توبیخ قرار نخواهند گرفت و از پشتیبانی کامل و تمامعیار رهبران سازمان برخوردار خواهند بود.
۴- اطلاعرسانی حداکثری در خصوص سیستمهای اعتقادی و ارزشهای هستهای سازمان
یکی دیگر از ابزارهای مطمئن و موثر برای اجراییکردن هر چه بهتر استراتژیها و تحقق اهداف استراتژیک سازمان این است که تمام کارکنان در جریان واقعیتهای مرتبط با سیستمهای اعتقادی و ارزشهای هستهای سازمان قرار گرفته باشند و بهروشنی بدانند چرا و به چه علت باید یکسری استراتژیها را اجرا کرد.
سیستمهای اعتقادی مجموعهای از تعاریف سازمانی هستند که توسط رهبران سازمان شکل میگیرند و مسیر حرکت سازمان در آینده را ترسیم میکنند و شامل مواردی همچون رسالت، بیانیه ماموریت و ارزشهای هستهای سازمان میشوند.
بهطور کلی، این سیستمهای اعتقادی در یک سازمان احساس هدف داشتن و موثر بودن را به کارکنان منتقل میکنند و آنها را متقاعد میسازند که تمام کارها و اقداماتی که انجام میدهند هدفی خاص و ارزشمند را دنبال میکند.
از سویی دیگر، ارزشهای هستهای از دو راه بر سازمان تاثیرگذار هستند و به اجرای هر چه بهتر استراتژیها کمک میکنند که عبارتند از:
الهامبخشی: ارزشهای هستهای چنانچه بهخوبی تبلیغ شده باشند و در تمام بخشهای سازمان جاافتاده باشند باعث میشوند کارکنان بهخاطر هر کاری که در سازمان انجام میدهند و به واسطه هر کمکی که به اجرای استراتژیها میکنند، احساس غرور و موثر بودن کنند.
راهنما بودن: ارزشهای هستهای نقش خطوط راهنما و نشاندهنده مسیر درست را در سازمانها بازی میکنند و کارکنان با رعایت این خطوط راهنما مطمئن میشوند که به بیراهه نرفته و در حال نزدیک شدن به هدفی بزرگ و فتح قله هستند و در این مسیر احساس خستگی و بیتفاوتی نخواهند کرد.
در مجموع باید گفت که پیش از هر گونه اقدام برای طراحی و تدوین استراتژیها و تعریف اهداف استراتژیک برای یک سازمان لازم است که برای اجرای آن استراتژیها و اهداف، بسترسازی و مقدمهچینی کرد و کارکنان را بهعنوان مجریان اصلی استراتژیها به شکلهای مختلف متقاعد و تشویق کرد.
در غیراین صورت، نباید انتظار چندانی در مورد اجرای موفق استراتژیها داشت، چرا که تجربه نشان داده بهترین استراتژی و اهداف استراتژیک طراحی شده برای یک سازمان به خاطر عدماستقبال کارکنان و متعهد نبودن آنها به نتیجه مطلوبی منتهی نمیشوند و در مرحله اجرا به شکست میانجامند.
منبع: Harvard Business School