بازوی پژوهشی مجلس بررسی کرد
سناریوهای بازار انرژی در بحران کرونا

با این حال، عاجز ماندن و عدم انجام اقدامات لازم در این شرایط گزینه مناسبی نخواهد بود. در حقیقت، درحالحاضر انجام اقدامات مقابلهای در طول این بحران، مهم و حیاتی خواهد بود. تحلیلهای کارشناسی مجامع بینالمللی نشان داد شرکتهایی که، برای مثال، در بحران مالی سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ از همان ابتدا شروع به واکنش و برقراری ارتباط با سرمایهگذاران کردند، بهطور قابلتوجهی عملکرد بهتری از شرکتهایی داشتند که منتظر ماندند تا رکود کامل اتفاق بیفتد. بنابراین، چگونه یک اقتصاد میتواند در زمان وقوع نااطمینانی گسترده و تغییرات مداوم، بازیگر پیشرو در بازار باشد؟ در این خصوص، نکته کلیدی این است که برنامه زمانی حل بحران به مراحل قابل مدیریت تقسیمبندی شود. دوره اخیر ورشکستگی کسبوکارها، یک دوره انتقال یا گذار است که تا زمان تحت کنترل قرار گرفتن شیوع بیماری به طول میانجامد و فضای جدیدی به دنبال آن خواهد آمد. سپس رهبران باید سناریوهایی بسازند و با نظارت بر انواع شاخصهای مبتنیبر زمان واقعی، سناریوها را بهطور مرتب بهروزرسانی کنند تا بهعنوان مبنایی برای تصمیمگیری استفاده شود. همچنین زیرساختهای موقت مدیریت بحران نیز از ضروریات هر بنگاه اقتصادی است. در این گزارش که از سوی مرکز پژوهشهای مجلس منتشر شده است به اختصار سناریوهای متصور شده برای برونرفت از بحران کرونا از منظر اقتصاد انرژی و اثرات آن بررسی شده است.
سناریوهای پیشروی اقتصاد جهانی
پس از یک دهه رشد اقتصادی نسبتا پایدار و ایجاد تغییراتی در اصول و ساختارهای مربوط به تحلیل شاخصهای بخش انرژی، در سال ۲۰۲۰ میلادی نقطه عطف قابلتوجهی همراه با رکودهای عمیق در بیشتر روندهای جاری در بازارهای دنیا نمایان شد. اما سوالی که پیش میآید این است که پس از سال ۲۰۲۰ میلادی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ صرفنظر از اینکه امسال از نظر فعالیت اقتصادی یا انرژی و سیاستهای اقلیمی در چه شرایطی قرار داریم، آیا به وضعیت قبلی باز خواهیم گشت؟ در مقابل آیا در این انتقال فرآیندها، شتابی مشاهده خواهیم کرد؟ آیا همکاری بینالمللی بازگشت سودمندی را تجربه خواهد کرد؟ یا آیا ادامه روند نزولی که در سالهای اخیر مشاهده شده را خواهیم دید؟ در چند سال آینده یعنی تا سال۲۰۳۰، تلفیق دو راهحل همکاری بینالمللی و یکجانبهگرایی به چهار سناریوی احتمالی منجر خواهد شد. هریک از این سناریوها از انسجام درونی و منطقی قوی برخوردار بوده و در عین حال با سه سناریوی دیگر بسیار متعارض است. امروز نمیتوان احتمال وقوع هر یک از این سناریوها را برآورد کرد. تنها چیزی که میتوان گفت، محتمل بودن وقوع هر چهار سناریو است.
سناریوی اول: بازگشت به وضع موجود+کاهش جهانیسازی= هر کس برای خودش
این سناریو متشکل از پیگیری کاهش جهانیسازی و تلاش برای بازگشت به وضع موجود است. میتوان آن را سناریوی «هر کس برای خودش» نامید. در این سناریو، دولتها به جای حرکت در راستای سازماندهی مجدد یا حتی ایجاد تفاوتی ساده پس از بحران، بر منافع کوتاهمدت و مستقیم خود تاکید دارند. بنابراین اولویتهای خود را تقویت میکنند. هدف ایالات متحده، از سرگیری تعارض صنعتی و تجاری با چین است. برای سایر کشورها، هدف، مقابله با روند جهانیسازی است که بهنظر میرسد عناصر بیثباتکننده آن بیش از مزیتهایی است که کاهش قیمت تمام شده محصولات و خدمات به همراه دارد. هدف از واکنش اقتصادی به این بحران، حفظ رشد اقتصاد ملی با سریعترین روند ممکن است. بنابراین الگوی این هدف، بهبود وضعیت اقتصادی با نمودار V شکل و سریع خواهد بود و در این خصوص بر بقای فعالیتهای فعلی، به دور از ملاحظات زیستمحیطی و حتی تجدیدنظر در سیاستهای حمایتی کنونی تاکید میشود.
بنابراین در بخش انرژی، گزینه پیشرو ارتقای راهحلهای با هزینه کمتر است. در کوتاهمدت راهحلهای مبتنیبر سوختهای فسیلی ترجیح داده میشود، عمدتا بهدلیل آنکه رکود بخشی از اقتصاد جهان به شدت قیمت این انرژیها را کاهش داده است. مصرف نفت بهدلیل آغاز بهکار بخش حملونقل و همچنین تولید انرژی از زغالسنگ در آسیا مجددا از سر گرفته میشود. از طرفی، این بحران ممکن است توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. طبق اعلام آژانس بینالمللی انرژی (IEA) عدم قطعیتها و دشواریهای تامین مالی ممکن است توسعه پروژههای جدید در این زمینه را محدود کند؛ حتی پیش از این بحران نیز دولتهای متعددی درحال برنامهریزی برای اصلاح و بعضا کاهش کمک به طرحهای انگیزشی برای پروژههای تجدیدپذیر بودند. بهطورکلی، در هر دو گروه کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده انرژی، فعالیتهای کربنزا و به اصطلاح خاکستری (مانند زغالسنگ، نفت، گاز) بهعنوان ابزاری برای کاهش هزینه انرژی و احیای اقتصادی استفاده میشود. بهبود شرایط بهصورت V شکل امکانپذیر است، اما در میانمدت بهدلیل موج دوم بحران سلامت و هم به علت عدم تناسب میان عرضه و تقاضا در بازار کالا احتمال بازگشت وجود دارد. این عدم تناسب میتواند موجب ایجاد شوکهای قیمتی شود؛ که در این صورت با یک الگوی بهبود W شکل و افزایش بیثباتی مواجه خواهیم شد.
سناریوی دوم: بازگشت به وضع موجود+همکاری= «نجات کل کشتی»
سناریوی دوم مبتنی است بر همکاری بینالمللی با هدف اجتناب از رکود و ورشکستگی بسیاری از دولتهای شکننده یا ضعیف. با توجه به ضرورت نجات اقتصاد، تقاضا برای گذارهای (تحولات) زیستمحیطی کاهش مییابد یا تا حد زیادی به دست فراموشی سپرده خواهد شد. این سناریو را میتوان سناریوی «نجات کل کشتی» نامید. بحران جاری، یک بحران جهانی گسترده و قابل قیاس با رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ است که صندوق بینالمللی پول از آن تحت عنوان بحران تعطیلی بزرگ همراه با کاهش ۳ درصدی تولید ناخالص داخلی در سطح جهان در سال ۲۰۲۰ یاد میکند. پیامد اصلی گسترش این موضوع، ممکن است منجر به ورشکستگی بسیاری از دولتهای ضعیف، شکننده و بدهکار در سطح جهان شود. بنابراین انجام مذاکرات مجدد و طرح استمهال بدهیها از سوی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی ضرورتی اجتنابناپذیر خواهد بود. همچنین از دیدگاهی نزدیکتر به مکتب اقتصادی کینز، میتوان با افزایش نقدینگی از طریق تزریق سنگین حق برداشتهای ویژه صندوق بینالمللی پول، به تقویت و بهبود شرایط اقتصادی کمک کرد. نتیجه مورد انتظار، تثبیت اقتصادها و بهبود سریع فعالیت و تجارت است. این امر می تواند به یک الگوی بهبود V شکل بینجامد یا حتی اگر پس از سال ۲۰۲۱ بازگشتی رو به جلو اتفاق بیفتد، این الگو میتواند بهصورت Z شکل باشد. اما این نوع روش بهبود اقتصادی ممکن است به توسعه پایدار و کاهش سرعت فرآیند گذار یا تحول انرژی منجر شود. در واقع نجات اقتصاد میتواند به تاکید بر بازگشت سریع به الگوهای مصرف پیش از بحران، با هدف حراست از کسبوکارهای مورد تهدید (از جمله اتومبیلسازی، حملونقل هوایی، گردشگری و...) و سرمایهگذاری در صنایع بالغ بینجامد.
سناریوی سوم: کاهش جهانیسازی + گذار یا تحول= «بازگشت به قلمرو»
تلفیق کنارهگیری از جهانیسازی و گذار زیستمحیطی به سناریوی سوم میانجامد. این سناریو به معنای تجدیدنظر در فعالیتهای اقتصادی و تلاش برای خودمختاری بیشتر است. این سناریو «بازگشت به قلمرو» نام دارد. بحران ناشی از ویروس کرونا بخشی از یک روند اساسی در حمایت از فعالیتهای انتقالی است. بهدلیل ناتوانی در پیادهسازی همکاریهای بینالمللی قوی و همچنین به علت تمایل آشکار برای بازیابی درجاتی از حاکمیت به واسطه انتقال، این سناریو فرض میکند که هر دولت، قلمرو خودش را انتخاب میکند که برای تضمین گذار یا تحول زیستمحیطی «بر نیروهای خودش تکیه کند.» نتایج حاصل از کاهش مصرف و تمرکز مجدد بر فعالیتهای صنعتی، پیادهسازی یک مدل کشاورزی جدید و برنامهریزی منطقهای است که شهرهای با اندازه متوسط را به شهرهای بزرگ اصلی ترجیح میدهد. پیادهسازی این مدلهای جدید تولید و مصرف، خود مستلزم تحولات عمیق اجتماعی و اقتصادی است. بنابراین به بهبود سریع منجر نمیشود، بلکه به تدریج اجرایی خواهد شد. الگوی بهبود در این سناریو، U شکل یا حتی با در نظر گرفتن کاهش رشد تولید ناخالص داخلی متعاقب آن، L شکل خواهد بود. در این سناریو هدف اصلی، دیگر بهبود تولید ناخالص داخلی نبوده، بلکه سایر شاخصهای رفاه مدنظر است. این سناریو از لحاظ انرژی، کاهش قابلتوجه در همه فعالیتهای مرتبط با سوختهای فسیلی و آلاینده را به همراه خواهد داشت و توسعه درجات بالاتری از کارآیی، موتور رشد مصرف را به پویایی بسیار کمتری میرساند. توسعه زنجیرههای کوتاهتر تولید و تدارکات، کاهش معنادار تقاضای حملونقل را امکانپذیر خواهد کرد. در این سناریو، انرژیهای تجدیدپذیر در قالب نامتمرکز خود نقشی اساسی در تامین و تدارکات بدون کربن ایفا میکنند.
سناریوی چهارم: همکاری + گذار یا تحول= «پیمان سبز جدید»
سناریوی چهارم، تلفیقی است از بازگشت به همکاریهای بینالمللی به همراه تسریع در گذار زیستمحیطی و انرژی. این همان سناریوی پیمان سبز اروپا است که با توجه به شرایط جدید پیشآمده به سناریوی «پیمان سبز جدید» منجر خواهد شد. شوک ناشی از ویروس کرونا و آگاهی از مخاطرات حاصل از بحرانهای جهانی (تغییرات اقلیمی یا ویروس) حداقل ما را نسبت به برخی از بازیگران اصلی جامعه بینالملل هوشیار میکند. آنها خودشان را برای تجدید ساختار موسساتی چندبعدی با هدف توسعه پایدار، صیانت از تنوع زیستی، سرمایهگذاریهای سبز و کربنزدایی از سیستمهای انرژی سازماندهی میکنند. درکی مشترک میان توافق «پیمان سبز» اروپا و اقدامات چین با برنامههای موسوم به «زیرساخت جدید» و پروژه یک کمربند یک جاده در حال شکلگیری است. بنابراین پیمانهای سبز جدید و هماهنگشده، با در نظرگرفتن درسهای برگرفته از این بحران درباره موضوعات مرتبط با امنیت و محدودیتهای حمایت از محیط زیست منعقد میشوند. اجرای این سرمایهگذاریها به اندازهای سریع است که از رکود مستمر جلوگیری میکند. این سناریو به اهمیت تغییرات معنادار در الگوهای مصرف و بهرهوری انرژی بهخصوص در بخش حملونقل اشاره دارد. اما فرآیند بازسازی سیستمهای انرژی که در این سناریو مطرحشده، اقدامی بسیار بلندپروازانه است و مستلزم بسیج تمام نوآوریها برای توسعه فناوریهای کمکربن خواهد بود. در این میان، باید توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را بسیار مهم دانست. در این سناریو، آینده انرژی هستهای کماکان در هالهای از ابهام است؛ ولی بهدلیل قابلیت تولید کربنزدایی که دارد، در برخی کشورها ممکن است جایگزین شود. براساس اینگونه وضعیتهای احتمالی در آینده، میتوان فرضیاتی جدید درباره بهبود شرایط و رشد اقتصادی جهان مطرح کرد. طی نیم قرن اخیر، تمام این الگوها در مقاطع زمانی مختلف ازجمله در خلال بحرانهای نفتی دهه۱۹۷۰، بحران مالی دهه۱۹۹۰، بحران بدهی خانوار سال ۲۰۰۸ در ایالات متحده و به تبع آن بحران بدهی حاکمیتی اروپا مشاهده شدهاند.