فقر آموزش، استعدادهای ایرانی را تهدید میکند
آغاز مسی پایان قائدی!
پدیده بوشهری آبیها که در بازی با فولاد هم اسمش به دفعات از روی سکوها شنیده شد، از اینکه در این مسابقه به میدان نرفته ناراحت شده و شکایتش را در رختکن به شکل نامناسب ابراز کرده است. این اما اتفاقی نبود که یک مربی مجرب مثل شفر آن را نادیده بگیرد، بنابراین به سرعت فرمان لغو مجوز حضور قائدی در تمرینات صادر و قرار شد او تا اطلاع ثانوی در جمع امیدها باشد. در حال حاضر پرسش اساسی این است که چطور یک بازیکن ۱۸ساله که هنوز سابقه حضورش در استقلال به شش ماه هم نرسیده به خودش اجازه میدهد علیه این باشگاه بزرگ شاخ و شانه بکشد و پیراهن تیم را زمین بکوبد؟ آیا واقعا قرار بود مهدی قائدی به همین زودی به این نقطه برسد؟ آیا کسی انتظار داشت پیش از تشکیل اولین حلقه شادی گل قائدی، شاهد نخستین حاشیه او و اخراج موقتش از این باشگاه باشیم؟ اگر چنین اتفاقی رخ داده، قطعا این مساله دلایل خاص خودش را دارد.
یک مساله مهم این است که بسیاری از استعدادهای فوتبال ایران نه به شکل آکادمیک که بهصورت «اتفاقی» ظهور میکنند و به شکل «جهشی» سر از تیمهای بزرگ در میآورند. در این شرایط، مجالی برای آموزش سبک زندگی حرفهای به آنها باقی نمیماند و این مساله در گذر زمان تبدیل به یک آفت بزرگ میشود. در اروپا اغلب بازیکنان موفق بهصورت سیستماتیک کشف و تربیت میشوند. به این ترتیب در کنار تکامل فنی، ستارههای جدید آداب و قواعد فوتبال مدرن را هم میآموزند و فردا که راهی تیم بزرگسالان و یا یک باشگاه مطرح شدند، کمتر چنین مشکلاتی برایشان بهوجود میآید. این درست نقطه عکس شرایط حاکم بر فوتبال ایران است که در آن بهطور مداوم شاهد حضور ناگهانی بازیکنان گمنام در باشگاههای سرشناس هستیم؛ نوعی پرش حرفهای و طبقاتی که اگر قواعدش را ندانی و نتوانی خودت را به سرعت با آن تطبیق بدهی، دچار مشکلات اساسی خواهی شد. همین چند سال پیش بود که خبر رسید یک ستاره دسته یکی بعد از حضور در یک باشگاه لیگ برتری و درخشش در ماههای ابتدایی، چنان دچار تحول شخصیتی شد که حتی همسرش را هم طلاق داد و بعد در مدت کوتاهی از صحنه فوتبال کشور محو شد! قرار نیست مهدی قائدی هم همین شرایط را داشته باشد، اما او نیز شامل همین نگرانی عمومی میشود. شاید بخت یار این جوان بوشهری بود که در همین آغاز راه با یک مربی نظمگرای آلمانی مواجه شد و تلنگری دریافت کرد که اگر جدیاش بگیرد، تاثیر مفید و مهمی در سرنوشت حرفهای او خواهد داشت.
در این میان اما از کنار یک نکته ظریف هم نباید بیتفاوت عبور کرد. اغراق نیست اگر بگوییم در وضعی که امروز برای قائدی پیش آمده، علیرضا منصوریان هم نقش منفی داشته است. در حقیقت شرایط خاص نیمار بوشهری را باید یکی از آخرین شکستهای منصوریان در استقلال دانست. او بهعنوان اولین مربی بزرگ قائدی، باید روی افزایش ظرفیتهای این بازیکن کار میکرد، اما آنچه در این زمینه از سرمربی پیشین استقلال و سایر مسوولان این باشگاه دیدیم، فقط «نمایش» بود؛ کارهایی مثل نوازش قائدی در کنار زمین یا وضع جریمه ۵۰میلیون تومانی بابت انجام هر یک مصاحبه هماهنگنشده با باشگاه! شاید بهتر بود به جای چنین رفتارهای گلدرشتی، قائدی واقعا روی ریل حرفهایگری قرار داده میشد. ۱۳سال پیش و روزهای اولی که لیونل مسی در بارسلونا ظهور کرد، سرمربی این تیم فرانک رایکارد هلندی بود. در آن زمان که مسی به شدت عطش بازی داشت و مردم زیادی هم در سراسر دنیا مشتاق تماشای هنرنمایی این بازیکن ۱۷ساله بودند، رایکارد خیلی کم و سختگیرانه به لئو بازی میداد. او در آن زمان بیشتر نفراتی مثل لودویک ژولی و هنریک لارسن را به زمین میفرستاد و هر چند هفته یک بار در شرایط مناسب چند دقیقه مسی را راهی میدان میکرد. ستاره آرژانتینی بعدها وقتی پنج توپ طلای دنیا را برد، در مصاحبهاش جملاتی با این مضمون به زبان آورد: «در زندگی مدیون خیلیها هستم. از همه آنهایی که مرا بازی دادند ممنونم، اما بیشترین تشکرم از رایکارد است که مرا بازی نمیداد! او با شکیبایی زیاد و اعتماد تدریجی به من، یادم داد که رسیدن به پیراهن بارسا اصلا آسان نیست. من در آن زمان فهمیدم این پیراهن را سخت به دست میآورم، پس باید سخت از آن مراقبت کنم.» و اینگونه مسی برای بیش از یک دهه به مرد اول دنیای فوتبال تبدیل شد و جاودانه ماند. حالا این پرونده را با ماجرای قائدی و علیرضا منصوریان مقایسه کنید. بازی اول لیگ هفدهم وقتی قائدی از سوی کمیته انضباطی از حضور در مسابقه استقلال و نفت آبادان محروم شد، منصوریان زمین و زمان را به هم دوخت و غیبت این بازیکن را از جمله دلایل شکست تیمش به شمار آورد. بعد از آن هم قائدی به تعویض اول استقلال در تمام مسابقات لیگ و بازیکن فیکس در جام حذفی تبدیل شد تا ناگهان نقش گرهگشا و منجی را پیدا کند. او به لطف منصوریان پیراهن استقلال را آسانتر از حد تصور به دست آورد و حالا هم طبیعی است که آن را به آسانی بر زمین بکوبد!
قائدی: 101 درصد اشتباه کردم
مهدی قائدی خیلی زود بعد از کنار گذاشته شدن توسط شفر در مصاحبهای به صرافت جبران اشتباهش افتاد تا دل سرمربی تیم را بهدست آورد. او گفت: «حق 101 درصد با شفر است. من اگر نیم درصد هم حق داشته باشم باید به تصمیم سرمربی تیم احترام بگذارم و این کار را با جان و دل انجام میدهم. از شفر و باشگاه استقلال و همه بازیکنان بابت سوءتفاهم بهوجود آمده عذرخواهی میکنم و حالا هم همانطور که شفر تصمیم گرفته سر تمرین امیدها حاضر میشوم.من از اینکه بازی نکرده بودم ناراحت بودم و فکر میکنم این ناراحتی طبیعی بود چون استقلال را دوست دارم و میخواهم در این شرایط به تیم کمک کنم. متاسفانه در رختکن ناراحتیام را بهگونهای بروز دادم که سوءتفاهم بهوجود آمد. من اصلا قصد دفاع از خودم را ندارم و تکرار میکنم حق ۱۰۱ درصد با شفر است و دوباره از او و همه استقلالیها عذرخواهی میکنم اما اینطور نبوده که پیراهن استقلال را به زمین بکوبم و بخواهم به پیراهن استقلال توهین کنم.» هافبک جوان استقلال در مورداینکه از حضور در تمرینات منع شده است هم میگوید: «آن شب بدترین شب زندگیام بود. تا صبح نخوابیدم. پیراهن استقلال را با جان و دل دوست دارم و برای رسیدن به آن چه سختیها که نکشیدم، حالا بیایم به پیراهن استقلال توهین کنم؟ »
ارسال نظر