نقدی بر برنامهریزی توام با رفع تکلیف سازمان لیگ
چرا فوتبال بازی میکنیم؟
پرسپولیس هم که یک پای بازی امروز است، دو ملیپوش یعنی علیرضا بیرانوند و احمد نوراللهی را در تیم ایران دارد و بشار رسن را هم در اردوی تیمملی عراق میبیند. حمیدرضا طاهرخانی نیز از جمع شاگردان برانکو به تیمملی المپیک کشورمان پیوسته تا تیمی که همینطوری هم بهشدت از کمبود بازیکن رنج میبرد، حالا در غیاب پنج ملیپوش پروژهای طاقتفرسا برای بازی با پیکان داشته باشد. برانکو که در جریان این برنامهریزی نبوده، تازه دیروز به تهران برگشته و البته گادوین منشا و رادوشوویچ هم همین شرایط را دارند. در نظر بگیرید در فوتبال به اصطلاح «حرفهای» ایران، سرمربی و بازیکنان یک تیم تنها ۲۴ ساعت پیش از مسابقه مهم تیمشان وارد کشور میشوند؛ چنین شرایطی را با کدام کلمات میشود توصیف کرد؟
دیروز تا زمانی که این مطلب تحریر میشد، تلاشهای باشگاه پرسپولیس برای فرار از برگزاری بازی عجیب و غریب امروز ادامه داشت که البته به نتیجه نرسید. سرخپوشان طبق قوانین فیفا حق دارند در چنین ایامی بازی رسمی نداشته باشند، اما سازمان لیگ مدعی است قبلا از آنها نامه گرفته که در ازای جابهجایی بازی پیکان با مسابقه حذفی در برابر نود ارومیه، این دیدار معوقه را همزمان با اردوی تیمملی برگزار کند. گیریم که این اتفاق غلط و غیرحرفهای رخ داده باشد، اما آیا برگزاری یک بازی مهم لیگ برتری در چنین شرایطی، «نقض غرض» نیست؟ انگار ما گاهی یادمان میرود اصلا فلسفه ترتیب دادن مسابقات فوتبال چیست و قرار است چه اهدافی را تامین کند.
قطعا و مسلما هدف ذاتی و فلسفه بنیادی فوتبال باید پر کردن اوقات فراغت مردم، تدارک بستری سالم برای تخلیه احساسات و هیجان و نیز بخشیدن شور رقابت به روزمرگیها و کرختیهای جامعه باشد، اما ظاهرا دوستان مسوول و برنامهریز در فوتبال ایران هنوز به این مهم واقف نشدهاند و گمان میکنند مسابقات را به هر نحوی که شده صرفا باید برگزار کرد و به پایان رساند. سوال این است که برای تماشای بازی امروز پرسپولیس و پیکان چه تعداد هوادار امکان حضور در ورزشگاه آزادی را خواهند داشت؟ یعنی در این شرایط بد اقتصادی چند نفر قادر خواهند بود عصر یک روز وسط هفته کار و زندگیشان را رها کنند و به تماشای بازی تیمی بروند که بدون ملیپوشانش پا به میدان گذاشته و سرمربیاش هنوز چمدانش را هم باز نکرده است؟
فشردگیها و مصائب سازمان لیگ در برنامهریزی را میتوان درک کرد، اما اتفاقا مهارت مدیریتی این است که بتوانیم از پس این پیچ و خمها بر بیاییم، وگرنه اگر قرار به برگزاری بازی باشگاهی در ایام فیفا و روزهای وسط هفته باشد که قلم و کاغذ را به هر کودک فوتبالدوستی میتوان سپرد و از او تقویم گرفت! اینکه چرا ما در برگزاری مطلوب لیگ مختصر و تنها ۱۶ تیمیمان این همه مشکل داریم واقعا عجیب است، مخصوصا که در ایران رقابتهای جام حذفی هم بهصورت تکبازی و به سردستیترین شکل ممکن برگزار میشود. شاید استدلال آقایان این است که پیشبینی نمیکردند تیمی از ایران به فینال لیگ قهرمانان آسیا برسد؛ اما آیا واقعا این توجیه درست است؟
آیا ما با نیت شکست وارد تورنمنتهای مختلف میشویم؟ آیا نباید از ابتدا فشردهترین کنداکتور ممکن را تصور کرد و با چانهزنیهای لازم برای آن برنامه ریخت؟ فارغ از همه این بحثها، یک نکته قطعی است؛ اینکه برگزاری رقابتهایی از این دست که بدون حضور تماشاگران و فقط برای پر کردن برنامه انجام میشود، یک فرصتسوزی بزرگ است. هریک مسابقهای که به این شکل برگزار میشود، گرفتن حق شادی و هیجان از چند ده هزار تماشاگر حضوری و چه بسا چند میلیون بیننده تلویزیونی است. شاید بلیتفروشی این بازی حتی خرج اجاره ورزشگاه آزادی را هم در نیاورد، اما سازمان لیگ میتواند خوشحال باشد که برنامهاش را پر کرده است. باقی مسائل چه اهمیتی دارد؟
ارسال نظر