کل تیم را منحل کنید بی‌زحمت!

همه می‌دانند که علی‌آقا آدم دست به خیری است و این اقدام اخیرش هم حداقل از آن بابت که کارگران کارخانه را دلگرم می‌کند جای تحسین دارد. با وجود این اگر واقعا دایی و مدیران باشگاه به چنین مسائلی اهمیت می‌دهند، بهتر است با یک نامه شسته و رفته رسما خواهان انحلال باشگاه سایپا شوند یا حداقل از سمت فعلی‌شان استعفا بدهند؛ چه اینکه همه هزینه‌هایی که در این تیم می‌شود دقیقا مصداق خرج اضافه است. احتمالا دستمزدی که خود دایی برای یک فصل کار از سایپا می‌گیرد، چندین برابر مخارج اردوی ترکیه است و جمع هزینه‌هایی که بابت قرارداد بازیکنان، مزد پرسنل، سفرهای متعدد داخلی و خارجی، اسکان، خوراک و پوشاک و هزار آیتم ریز و درشت دیگر انجام می‌شود، بالغ بر چندده میلیارد تومان است. خب آیا واقعا کارگران سایپا رضایت دارند از اینکه واحد صنعتی آنها چنین مخارجی را برای تیمی متقبل بشود که تعداد تماشاگرانش در هر بازی حتی دورقمی هم نیست؟

فرق این پول‌ها با خرج اردوی ترکیه چیست؟ کاش علی دایی از همان کارگران زحمتکش سوال می‌کرد اگر امکان تماشای همزمان بازی سرخابی‌ها یا سایپا را داشته باشند، کدام مسابقه را برای دیدن انتخاب می‌کنند؟ اصلا در روزی که سایپا با پرسپولیس و استقلال بازی دارد، اینها هوادار کدام تیم هستند؟ زمانی در ایران‌خودرو تصمیم گرفته شد برخی کارگران را در نبرد با سرخابی‌ها برای تشویق پیکان به ورزشگاه ببرند و در ساعات بازی برای آنها اضافه‌کار در نظر بگیرند، اما مجریان این طرح بعد از رسیدن اتوبوس‌ها به استادیوم با چشمان گردشده هجوم کارگران به سکوی هواداری پرسپولیس و استقلال را تماشا می‌کردند. قصه سایپا هم همین است؛ درست مثل فروشنده‌های اینترنتی بادران که در بازی حذفی با پرسپولیس از گل خوردن تیم‌شان خوشحالی می‌کردند! حالا برگردیم سر خط؛ دستمزد علی دایی با مخارج اردوی ترکیه چه فرقی دارد که این یکی نالازم تشخیص داده می‌شود و آن یکی ضروری؟

بخواهیم یا نه، فوتبال فقط با نفس گرم هوادار زنده است و ریال به ریال پولی که در تهران و شهرستان برای تیم‌های بدون هوادار هزینه می‌شود حکم دورریز و حیف و میل را دارد؛ درست مثل بودجه بسیاری از نهادهای فرهنگی که مخاطب ندارند و اصلا معلوم نیست این مخارج چرا به ملت تحمیل می‌شود. طبیعی است که امثال سایپا و ایران‌خودرو هم می‌توانند در بخش ورزش هزینه کنند، اما صرفا برای آمادگی جسمانی و تفریح و نشاط کارگران‌شان؛ در غیر این صورت تقبل مخارج میلیاردی برای تیمی که حتی خود پرسنل هم مسابقاتش را تماشا نمی‌کنند، هیچ توجیهی ندارد. جالب اینجاست که در همین شرایط سخت اقتصادی و با وجود همه تنگناهای مالی، وزیر ورزش دنبال احیای باشگاه پاس تهران است؛ خبری که احتمالا فقط عادل فردوسی‌پور و سایر کسانی را خوشحال می‌کند که نوستالژی را به منطق ترجیح می‌دهند!